- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

رادیکالیسم رسانه ای

v292

 

بهرام رشیدی نیا  / میرملاس :

عصر امروز، دیگر نه عصر ارتباطات بلکه عصر انفجار اطلاعات است . دگرگونی های بسیار ژرف و عمیق در مبادی ارسال و دریافت اطلاعات ، جهان ارتباطات را دستخوش انقلابی عظیم نموده است . گستردگی تحولات در بسط و توسعه نظام ارتباطی در لایه های متوسط و حتی محروم جامعه، شتاب زیادی یافته است . تکنولوژی رسانه ای امروز ، بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی را متحیر نموده و دانشمندان علوم اجتماعی در تحلیل پیامدهای سرعت افزایش تبادل اطلاعات بر مناسبات اجتماعی و جامعه شناسی و آینده پژوهی در این زمینه ناتوان مانده اند.
نظام حاکم بر قراردادهای اجتماعی که برای مجوز فعالیت درگاههای خبری مکتوب و مجازی تا پیش از این بوروکراسی سهمگینی را وضع نموده بود، هم اکنون در برابر رسانه های پر مخاطب جدید که فراتر از تمامی خطوط قرمز و با رفتارهای افراطی ، پر شتاب در حال تخریب ارکان نظام رسانه ای پیشین و پی ریزی ساختاری جدید فراتر از تمامی بند و بست های اجتماعی است، هیچ مهاری را برای موج سرکش و طوفانی ارتباطات و اطلاعات نمی تواند بیابد.
رشد فزاینده ابزارهای اطلاع رسانی ، موجب تکثیر روز افزون کارگزاران رسانه ای نیز شده است. « هر شهروند ، یک خبرنگار » که شعار جذابی بود برای دریافت اطلاعات و اخبار از لایه های مختلف جامعه برای بنگاههای خبری جهانی، هم اکنون جای خود را به « هر شهروند یک رسانه » داده است.
« تولید»، « ذخیره سازی» ، «ارسال» و «دریافت» پیام و اطلاعات که پیش از این عملکردی رمز گذاری شده و « تکنولوژیک » بود، امروزه جریان سیالی است که آحاد جامعه در آن نقش مولد و سازنده ای دارند.
در گذشته اگر اطلاعات ابزار انسان بود، در عصر جدید، انسان ابزار اطلاعات شده است. انسان معلول امروزی، تابع محض«وسایل ارتباط جمعی» شده و اراده حاکم بر رسانه ها می تواند جهان بینی و مقصد او را تعیین و ترسیم نمایدکه گاهی این بینش ممکن است با تندروی های رسانه ها و موضع گیری های افراطی تطبیق پیدا کرده و افراد با تاثیر پذیری از این رسانه ها،مروج رفتارهای تند و افراطی شوند.
قلمرو نامحدود رسانه ها در عصری که به جای « دهکده جهانی مک لوهان » می بایست به آن «جهان شیشه ای» نام نهاد، برای همه جوامع جهانی یک پیامد مشابه را در بر ندارد . در جوامع غربی که قراردادهای اجتماعی همچنان با اندیشه های لیبرالیستی «جان لاک» تبیین می شود ، ارزش های انسانی تعاریفی متفاوت و متضاد با ارزش های اجتماعی مبتنی بر آموزه های دینی در جامعه اسلامی ما دارد . در غرب اگر « انسان محوری» ملاک همه مناسبات اجتماعی است ، در جامعه ما انسان ذیل عناوینی چون : خانواده ، جامعه اسلامی ، ارزش های دینی و وجدان عمومی معنی می یابد.
بدون تردید مفاهیم پر از ارزش و والایی چون « ارزش های دینی» و «وجدان عمومی» نمی تواند تنها در سطح واژگان باقی بماند و تضادی که اگر در عمق و ژرفای اندیشه با جوامع غربی داریم ، می بایست در عمل به آموزه های اجتماعی و الهی مورد نظر باشد و ارزش های والایی که به ما می گوید در رسانه های خود: « دروغ نگوییم» ، «تهمت نزنیم » ، « دزدی نکنیم» « آبروی دیگران را آبروی خود فرض کنیم» ، « به شخصیت دیگران در جامعه لطمه نزنیم » ، « حرمت ها را نگه داریم » و … معرف شخصیت اجتماعی ماست و مدعای ما این است که در جوامع غربی ، این ویژگی ها بالقوه هستند و در نظام اجتماعی ما ، ذاتاً متبلور شده و بالفعل شده اند . ما خود و رسانه های خود را از آن رو از غرب بهتر و ارزشمندتر می پنداریم که در دام اضمحلال انسانیت در برابر « سود انگاری» و « سوداگری» غرق نشده ایم و اندیشه ما این است که انسانیت برتر از انسانهاست.
اما ، پیدایش دگرگونی ها در عرصه تکنولوژی رسانه ای و توده ای شدن خبرنگاری و گسترش نامتعارف و وغیر قابل انتظار وسایل ارتباط جمعی در فضای مجازی ، موجب حضور بدون محدودیت عموم مردم و لایه های فاقد تخصص و توانمندی لازم در عرصه مهم و تخصصی اطلاع رسانی در کشور ما نیز شده است. معیارهای ارزشی لازم برای اثربخشی معرفتی که مستمراً برای کارگزاران رسانه های سنتی تدریس و بازگو می شد اینک به گوش نسل جدید و نوظهوری که قبل از بلوغ فکری به این عرصه وارد شده اند ، نمی رسد.
علاوه بر تاثیر پذیری« ابتذال گونه» و سطحی رسانه های جدید از فرهنگ غرب که در صورت عدم مدیریت به اشاعه آنارشیسم رسانه ای خواهد انجامید، متاسفانه افراط گری و رفتارهای هرج و مرج طلبانه برخی رسانه ها که مدعی اصول گرایی و پایبندی به ارزش های والای انسانی هستند موجب نهادینه شده فرهنگ ضد ارزشی شده اند که عاقبت آنان را نیز در این وادی استحاله خواهد نمود.
اتهام های بی پایه ، به دور از واقعیت ، مبتنی بر اوهام و فاقد استدلال و استناد که « فلان فرد مدافع انقلاب نیست » ،« فلانی ضد دین است و اصلاً مسلمان نیست» ، « فلان فرد منافق است » ، « آن حزب فاسد است » ، « آن یکی دزد است» و … هزاران هزار بی حرمتی و اتهام دیگر که ریشه های آن در عقده های « سوداگری» و « سود طلبی» انباشته شده و تکثیر بدون محدودیت این افراط گری های مخرب توسط برخی رسانه های جدید بعضا دارای مجوز و مدعی دین مداری ، موجب تشدید تخریب گری عمومی و خشونت اجتماعی در عرصه رسانه های فاقد مجوز شده است.
کدام وجدان آگاه می پذیرد به بهانه تقبیح یک منکر،گناهی بزرگتر که لطمه زدن به آبروی حاضران در یک مراسم است با توزیع تصاویر آنان در فضای مجازی انجام پذیرد.با چه استدلال و ادله شرعی و قانونی در رسانه های خود طرفداران و اعضاء یک حزب و اندیشه سیاسی کاملا مقید به انقلاب و اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی را فاسد می نامیم و بدون هیچ سندی ، آنان را ایادی استکبار جهانی می خوانیم.آیا آگاهیم اقدام به تخریب وجه ی اجتماعی شخصیت محبوبی همچون «شجریان» در رسانه ها و برخی روزنامه ها،نه تنها به کاهش مقبولیت او نمی انجامد بلکه به روی گردانی عمومی از این رسانه ها خواهد انجامید و از آن سو، اقدام متقابل و افراطی که متعاقب این حرکت رشد زیرزمینی و گاه آشکاری توسط«هر شهروند،یک رسانه» در فضای مجازی می یابد،می تواند به روند فزاینده رادیکالیسم و افراط گری شتاب بیشتری ببخشد؟ و قص علی هذا…
به راستی ما که همواره شعار مرگ بر استعمار غرب را سر می دهیم و خود را مدعی پاسداری از دین و معرفت می دانیم ، آیا نهیبی به خود زده ایم که چگونه بر خلاف شعارهای کلامی خود،عملاً مروج فرهنگی شده ایم که بن مایه های ضد ارزشی دروغ ، اتهام و افترا را در سطح وسیعی در رسانه های مختلف منتشر می کند.
عدم آینده نگری و غلطیدن در دام رادیکالیسم رسانه ای به بهانه آرمانگرایی و ترویج هر روزه تشنج در فضای خبری با توجه به گسترش روز افزون رسانه های غیر قابل کنترل،می تواند عامل بروز انشقاق و دوقطبی های افراطی و مخربی در جامعه شده و نهایتاً به بریدن شاخه هایی که همگان بر آن نشسته ایم بیانجامد.

 

* بهرام رشیدی نیا / مدیر مسئول لرستان امروز