- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

هوارررررر ایل

MG_0163 [1]

اسدالله آزادبخت/سرویس منتظران:

 

دربیشه ی تنهایی شب
تا انتهای نفس هربلوط
توچلچراغ ایل بودی
که از لابلای “چیت”های نگاهت
سیاه چادر پدرانم را ستاره باران می کردی
تو هیزم “تزگاه” بخت خواهرانم بودی
هه مشکه هه های مادرم دربازوان تو تجیر بود
بر باد زین می شوم تا نشان تورا از قله های دلتنگ بگیرم
کوچیل افراشته ام !
تش تزگاه کودکی ام !
نان آور زمگه ام !
اینک
نعش تو بر دماوند شعله می رقصد
چشم سیمره کم سو
حنجره ی کشکان پرازخاک
چه کسی مویه سردهد؟؟؟
کلاغی سی پوش
به دامن دشت می زند
تا مویه اش را از صخره های دلتنگ عبوردهد
و
مرگ تو را هواررررررررررررر بزند