- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

جنگل سوخته ی ارزش ها !

 20150902_213809-1024x768

 

بهمن هوشیاری / میرملاس : 

درختان بلوط زاگرس نشین در آتش هوای گرم و سردی بی مسولیتی انسانهای سایه نشین ، سوخت. درختانی که در روزگاران ، در صحنه ی نمایش اقتدار کوهستان نقش همیشه سبز را اجرا میکردند و این بار در بازی آتش ، سوخته شدن را به نمایش گذاشتند.گرچه اشک همه را درآوردند و داغ در دل انسان های دلسوز طبیعت نهادند ، اما ماییم و خدا و چشم انتظار باران رحمتش و رویش دوباره ی درختان و گیاهان . اما آنچه بر مردم دلسوخته سخت تر می آید ، سوختن ارزش های انسانی است که مدتهاست دچار حریق بی توجهی ها و کم لطفی ها قرار گرفته است و پیدا و پنهان هر از چند گاهی اثر نا خوشایند خود را نمایان می کند. آتشی که شعله هایش دل انسانها را داغ و فضای شهر را با دودش تیر و تار کرده است و پیامدهای دلخراش و ناگواری را برای مردم و جامعه به ارمغان می آورد. از آن جمله “کشتن” و مشتقات آن.
خودکشی به خود سوزی های بی شمار مبدل گشت و بعد از طی مراحل تکمیلی به دیگر کشی و غریبه کشی رسید و حال درخت “کشتن” به ثمر نشسته است و به خانواده کشی رسیده است. در افسانه ی رستم و سهراب ، رستم و سهراب نشناخته به جنگ هم میروند و پدر ندانسته ، پسر را در میدان نبرد از پای در می آورد. در شهر و دیار ما ، پدرو فرزند دانسته و شناخته شده همدیگر را به بدترین وجه به قتل می رسانند.
آیا درست است اینکه به دنبال عوامل اینگونه حوادث بگردیم؟ و عاملین دخیل در بروز این اتفاقات را شناسایی کنیم؟ چه کسانی باید بیشتر احساس مسولیت کنند؟ پدر و مادر هایی که به دور از آموزش های لازم فرهنگی هستند؟ فرهنگیانی که بیشتر متوجه گذران زندگی مادی خویش اند؟ آنهایی که گرفتار موج زد و بندهای باند بازی شده اند؟ آنهایی که سوار بر موج ، چند صباحی دلخوش پست و مقام هستند؟ آنهایی که نگران سست شدن پایه های مقام و منصب جدیدشان هستند؟ مسولیتی که بیشتر از در فکر تهیه آمار و ارقام کاری و ارائه آن به بالا دست ها هستند؟ اولیایی که دوش به دوش فرزندان پای درس و کلاس ماهواره نشسته اند و از آموزه های خانمان برانداز آن بهره می برند؟ متولیان امری که بیشتر در فکر به در کردن رقیب انتخاباتی از میدان سیاست هستند؟ صاحب منصبان و کرسی نشینان بنرهای این شهر بنرستان که تخت هر عنوانی یک راه ، دوراه ، سه راه و چهار راه های سطح شهر را مزین کرده اند؟
آیا ما به جایی رسیده ایم که دیگر نیازی به رعایت حلال و حرام نداریم؟ آیا جاری نشدن آموزه های دینی در رودخانه ی خشک زندگی امروزی در بروز اینگونه حوادث بی تاثیر است؟ آیا حضور اشخاص متدین و صاحبدل در مجالس و محافل شخصی و عمومی ما کم رنگ نیست ؟ آیا نه این است که آمران به معروف و ناهیان از منکر بیشتر از دیگران باید از تقید و آگاهی برخوردار باشند؟
آیا شام دهی و شام خوری  سیاسی و بر سر هر سفره ای نشستن و قول گرفتن و قول دادن ها بر سر این گونه سفره ها گره ای از مشکلات فرهنگی و معنوی و یا مادی جامعه ی ما باز میکنید؟ و آیا …
بیایید با هم ، در هر جای این شهر که مشغول زندگی هستیم ، شمعی از دین و خرد روشن کنیم و از گذر ظلمانی بی ارزشی ها عبور کنیم و به صبح پاکی و سلامت برسیم و سازنده ی جامعه ای پاک باشیم برای فرزندانمان.

 * بهمن هوشیاری / مدرس دانشگاه