- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

به اختیار خودمان؛ تادیب گذشته یا تعذیب آینده

حمزه

 

حمزه فیضی پور / میرملاس :

آدمی با مجموعه خصال متضاد چون نفس وعقل وطبایع متفاوت که درتعلقاتش خود را نشان می دهد مانند خودخواهی یا دیگر خواهی ، منیت ها یا تمناها ، زیاده خواهی یا انصاف ، تکروی یا جمع گرایی  در عرصه ی هستی در حال بازیگری است ، اینکه چه  وجهی ازآن  وجوه سیرتش را بیاراید تا صورتش را نشان دهد و در پس آن خلقی ازپی اش “دل آزرده ” گردد یا “آسوده” به زمینه ها و عرصه هایی باید اندیشید  ویا به نظاره نشست که مجال وفرصت  ظهور و یا بروز عینی  وعملی آنها دراختیار افراد قرارمی گیرد ، یکی ازاین زمینه ها برخورداری از”قدرت سیاسی” یا چگونگی دست یافتن به آن است. شیوه ی  کسب قدرت مانند دیگر امیال بشری متاثر ازهمان خوی متعارف متعارضی می باشد که دروجود آدمیان نهان است که ضمن “رقابت ستیزه چویانه” (تا کدام یک سیطره یابند: انصاف یا بی انصافی/ خودخواهی یا دیگر خواهی ویا ترکیبی از هردو و ………) جنبه عینی یا صورت واقعی اش  رانشان می دهد، نفس “قدرت” هیجانیست وشیرین محرکی است برای وسوسه شدن “نفس آدمی”. اگر وسوسه قدرت طلبی “هدفش” صرفا اعمال قدرت باشد وبس ، آنگاه باید اقرار کرد که قدرت خواهی سیاسی بسیار لذت بخش است !!(انبوه ستایشگران  ، کف زدنها ، حق تقدم در ورود به مجالس و بادی گاردهای کت شلواری و…..) اینجاست که  “نفس فزون خواه” برای آن هم می رقصد وهم هورا می کشد!! اما این  فقط یک روی  سکه از سیرت آدم خاکی می باشد که ازاخلاق ومشی ومرام “انسان اخلاقی ” فاصله ی بسیار دارد. شرافت اخلاقی در آدمیان حکم می کند که قدرت به این شکل معنا کردن ، مجاز نیست و نباید روا دانسته شود واین  روی دیگر از هستی بشریست که در تخاصم با  “نفس قدرت برای اعمال قدرت” غلیانی دیگر دارد وقدرت را ابزاری مفید برای هدف یا اهدافی والا می داند که ملازمه اش تقدم منافع جمع وجامعه بر منافع فرد ونیز تعمیق وتجلیل ارزشهایی با رویکرد مردم داری می باشد.ازآنچه که اشاره شد  وبا استفاده ازتقسیم بندی اندیشمندان درحوزه علوم انسانی(فارابی ، ارسطو وافلاطون) که بخشی از آن را با عنوان علوم عملی وبا شناسه هایی چون” تدبیر منزل”  ، “تدبیر مدن” و “اخلاق” توصیف می نمایند ، “اخلاقیات” را مهمترین درآمدی بر هرگونه “کنشگری سیاسی” می دانم وبهانه ایی ارزشی برای یادآوری یک نکته اساسی به مجموعه ی بزرگ دوستانی  که باعنوان جریان هم جهت با دولت تدبیر وامید ، عزم به کاندیداتوری وجزم به تصاحب کرسی سبز بهارستان را دارند البته با نیت خدمت به مردمان خسته ازشعارها وتشنه ی صداقت در گفتار ودرایت درعمل . و تایید این نظر که مفهوم جریان  در نزد حقیر به معنای باندبازی نیست که درآن وادی همیشه “حقیقت” به قربانگاه می رود وپیش پای “مصلحت” ذبح می شود بلکه  جریان به عنوان حرکتی جمعی و  شناسنامه دار و با هویت آشکار ضمن داشتن مرام فکری و صاحب برنامه بودن ،  افراد منتسب به آن خود را مکلف می دانند تا تصمیمات و مناسبات جمعی اشان را با قانون  ، شریعت واراده ملت مطابق سازند که اگر اینگونه باشد مایه ی بالندگی سیاسی است وسرافرازی مردمان .اگر دوندگی های این پیست رقابت درون گروهی ، هدفی والاتر از خود هدف پایان مسیر(نماینده شدن) نداشته باشد آنگاه ابزارهای تعریف شده وزمینه های طراحی شده در جهت  “وحدت گروهی هم افزا”برای مدعیان مردم دار و اصلاح طلب واقعی ، کارآیی لازم را نداشته  و پای صداقت سیاسی  و رفاقت همدلانه دراین کنشهای ظاهری “جمعی و گروهی ” خواهد لنگید و نتیجه آنکه خدمت وبا جان ودل کارکردن برای ایجاد توسعه در شهر ودیارمان رنگ خواهد باخت  ویاس و ناامیدی بر روح جمعی مشتاقان ودلسوزان مستولی خواهد شد ومردان وزنان خسته از ناهمگونیها و چند دستگی ها بر رنجششان افزوده خواهد شد  ، چراکه با چشمان خود دیده اند که چگونه  اختلافات و خودخواهی ها  زمینه را برای فرصت طلبانی  فراهم کرده است که “خیر کثیر”  و “قدرت جعلی اشان” ره آورد گروه گراییهای میان افرادی است که انتظار می رود هم با سیاسیون گذشته تفاوت ماهیتی داشته باشند وهم  ازتجربیات تلخ گذشته درس بگیرند که اگر اینچنین نشود به قول سعدی:” خلاف راه صواب است وعکس رای اولوالالباب دارو بگمان خوردن وراه نادیده پی کاروان رفتن” . بدانیم مسیری که درآن  اختلاف وسنگ اندازی باشد نشانگر آن است که نه تجربه گذشته های تلخ را   اندیشیده ایم  ونه با شناخت  آسیبها ، راه صواب را انتخاب کرده ایم . با این اوصاف همه ی کنشگران فعال سیاسی  بدانند که اگرندانند ” گدای نیک انجام  به  از پادشاهی بد فرجام”  ، هرچه را هم بدست بیاورند هرگز نمی توانند “زمینه های خود فراهم کرده ” را در آینده برای مردمان منتظر به نیکویی توجیه کنند! چرا که با خود خواهی ها  و قدرت خواهی مطلق از راه ناصوابش  باعث شکست شده اند . همه بدانیم که  ” نیکبختان به حکایت و امثال پیشینیان پند گیرند ، زان بیشتر که پسینیان به واقعه ی  او مثل زنند” واین جمله ای که از سعدی نقل شد به خوبی تذکری است به مدعیان که از گذشته عبرت گیرند وگرنه محکوم به تکرار آنند ودرآخر این یادداشت از این جمله ی نغز شاعر خوش ذوق پارسیان سعدی علیه الرحمه  اسفاده کنم که در عالم اخلاق ” هرکه بتادیب دنیا راه صواب نگیرد بتعذیب عقبی گرفتار آید”  ودر عالم سیاست با اجازه از سعدی بزرگ جمله اش را دست کاری کنم!!  وبگویم که سیاسیون شهرمان بدانند که : هرکه بتادیب تجربه تلخ گذشته راه صواب نگیرد بتعذیب وجدان خویش وجمع در آینده گرفتار آید.

* حمزه فیضی پور / مدرس دانشگاه