- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

خاطره ای زیبا از شب نشینی و شوخی های رزمندگان در جبهه ب روایت جانباز دکتر مراد سوری

 امام خمینی (ره) : شهادت در راه اسلام برای همه ما افتخار است.

 

 Untitled [1]

شهیدان والامقام ” حجت اله سرتیپ نیا، نورمراد مقدسی و اسدمراد بالنگ ”

 

 

زمستان سال ۱۳۶۴ در منطقه دربندی خان عراق بودیم . در یکی از شب ها در خدمت سرداران شهید اسدمراد بالنگ و حجت اله سرتیپ نیا و نورمراد مقدسی و جمعی دیگر از دوستان بودیم.
شهید مقدسی تازه نامزدی کرده بودند و شهید اسدمراد بالنگ گفتند : یک فال چهل سرو برای شهید مقدسی بگیریم ک ببینم ازدواج خوبی کردند یا نه؟
تسبیح در دست من بود ک این بیت اومد ؛ ” بِری تیله دِت . . . توشی بَستی وِرِه شامَمِه ”
و بچه ها برای شهید مقدسی صلوات فرستادند.
در آن جمع فردی بود ک اسمش خاطرم نیست، او هم گفت ک منم نامزدی کرده ام لطفا برای منم فال چل سُروو بگیرید.
شهید بالنگ به من اشاره کرد و گفت : موقعی ک به چهلمین بیت رسیدی به من اشاره کن. و من سر چهلمین بیت ب شهید اسدمراد اشاره کردم و شهید عزیز این بیت را خواند : ” دیزه پوزیکه إ گونای خَری دس و پا قوین یتیم شاد کری ”
بچه ها حسابی خندیدند.
باز یکی دیگر در آن جمع گفت : من موقعی ک آمدم پدرم مریض بود ، لطفا فالی بگیرید ک ببینم حال پدرم چگونه است ؟
باز همان بازی را در آوردیم و شهید بالنگ بیت چهلم گفت : ” خداته بی دی شوالی جِل کُت بنیشینه هور مال هر وَ خِته خِت ”
آن بسیجی گفت :واااای حال پدرم بَده
در آخر بهشون گفتیم ک فال ها را شمردیم و اَلَکی بود، ناراحت نشوید و حسابی خندیدیم .

 یاد باد آن روزگاران یاد باد 

 

 میرملاس نیوز : از رزمندگان، جانبازان ، دوستان و خانواده شهدا خواهشمندیم چنانچه هرگونه عکس، خاطره و مطلبی از شهدای کوهدشت دارند در اختیارمون بگذارند. با تششکر