- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

هنرمند بر قدرت نه با قدرت

photo_2015-10-16_21-00-12

 

سید سلمان موسوی  / میرملاس : 

 

 بین فرهنگ و هنر یک هارمونی و همراهی وجود دارد و فرهنگ بدون هنر و هنری که فرهنگ ساز نباشد ماندگار نیست .
یک اثر هنری و خالق یک اثر ، زمانی ماندگار می شود که چند ویژگی و مولفه را در درون و ذات خود داشته باشد .
این که فقط خالق یک اثر هنری زیبا باشیم نمی تواند ماندگاری و اثر بخشی اثر را تضمین کند ، راز پایداری وتاثیر آثاری که از سوی یک هنرمند یا اندیشمند خلق می شود این ست که در پس پرده ی آن اثر زیبا یک اندیشه و نیت زیبا نهفته باشد آنچه به یک اثر روح می بخشد و مخاطبان را مجذوب خود می کند ، اندیشه ی انسانی و اخلاقی خالق اثر است و این ویژگی تضمین کننده ی پایداری و ماندگاری آنست . هر چقدر نیات و اندیشه قوی تر ، زیباتر ، و انسانی تر باشد جاذبه و حلاوتش بیشتر است.
یک هنرمند باید برقدرت باشد نه با قدرت ! هنرمند واقعی کسی ست که ظرفیت و استعدادی که در وجودش نهفته است را در جهت رشد و اعتلای فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و…. جامعه و مردمانش بکار برد و درد مشترک جامعه انسانی و مدنی عصر خویش را با آثار و اندیشه اش فریاد بزند !
چه بسیارند گرگ صفتانی که در طول تاریخ در پوستین لطیف و نازنین هنر برای حاکمان ظالم ، مستبدین و دیکتاتورها نواختند و نگاشتند و سرودند و توانایی ها و استعدادهایی که می توانست درخدمت انسانیت و اخلاق باشد مجیز گویانه و متملقانه در خدمت ظلم قراره داده و همراه با ظالم در مکیدن خون مظلوم کوشیدند .
وظیفه ی یک اندیشمند که در قالب هنر دست به خلق یک اثر میزند اینست که حقایق جامعه را بشناسد و به دیگران بشناساند و مردم را از آن حقایق آگاه کند و در این مسیر هر سختی و مشقتی را به جان بخرد ؛ تاریخ قرون وسطی را شاهد و گواه مناسبی برگفته خود می دانم آن زمان که سیطره ی کلیسا و روحانیت مسیحی و تفاسیر شخصی و فردی از دین مانع و سد محکمی برای رشد و توسعه فرهنگی و هنری شد و قرن ها سایه تیره ی کج فهمی و بدفهمی ها مانع ظهور و شکوفایی اندیشه ی بشری در ابعاد مختلفی چون علم،هنر،فرهنگ وسیاست شد ؛ اما در این میان کسانی بودند که دست از جان شسته و گفتند آنچه را که در دل داشتند ، به رشته تحریر در آورده و بر زبان جاری ساختند .
برونو و گالیله و بسیاری دیگر از خرمندان و اندیشمندان تاریخ از آن دست افرادی بودند که داغ کشف حقایق و تلاش برای انتقال آن به جامعه و مردم بر پیکرشان زده شد.
هنر باید به آگاهی و بیداری مردم کمک کند ؛ هنرمند در اثر خود باید تلنگر خویش را بر جامعه و خفتگانش بزند و آن ها را از غفلت ، جهل و نادانی که بخشی از آن برامده از تعصبات سنت و باورهای سنتی است برهاند و غم نادانی وجهل مردم خواب را از چشمانش برباید .
ماندگاری و پایداری یک هنر و خالقش در جهانی نگریستن به انسان و جهان انسانی ست ؛ او باید مرزها را در هم شکسته و از حصار و قفس ، مکتب ، مذهب ، ملیت و قبیله خود را برهاند و با چشمانی مهربان و قلبی آکنده از عشق به بشریت ، ذهن ، زبان و اندام خویش را در خلق یک اثر ماندگار و انسانی به کار برد .
زبان اثر وی بایستی زبان بشری و انسانی باشد که همه ی انسانها درهر کجای کره ی خاکی درد مشترک خود را دران بیابند و جاذبه و حلاوت اثر مخاطبین را مجذوب پیام اثر کند .