تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
3

درغوغای عاشورای خون ” ما” چگونه ایم؟

  • کد خبر : 77392
  • 29 مهر 1394 - 9:48

  حمزه فیضی پور / میرملاس :   لحظه های سبز معراجت که می افروخت دل در نگاه روزگاران تا قیامت سرخ باد  کربلای داد در طوفان بیداد زمان خطبه غرای جاوید امامت سرخ بادای شهید عشق در غوغای عاشورای خون شهد شیرین لقای حق به کامت سرخ باد(مردانی)هرساله در ماه محرم از”اسوه ی آزادگی […]

حمزه

 

حمزه فیضی پور / میرملاس :

 

لحظه های سبز معراجت که می افروخت دل در نگاه روزگاران تا قیامت سرخ باد 

کربلای داد در طوفان بیداد زمان خطبه غرای جاوید امامت سرخ باد
ای شهید عشق در غوغای عاشورای خون شهد شیرین لقای حق به کامت سرخ باد(مردانی)
هرساله در ماه محرم از”اسوه ی آزادگی خردمندانه”ی حسین فاطمه سخنها گفته می شود ، ازحسین ویاران باوفایش وقیام “ارادی-آگاهانه” اش همواره با نگاهی احساسی-عاطفی نگریسته وبا روشی “توصیف نگر” تاریخی به ذکر تکراری صرف حوادث عارض برسرزمین “کرب وبلا” پرداخته می شود. درحالیکه این نهضت ازجمله حرکتهای برجسته ی تاریخ انسانی است که ازلحاظ کارکرد” الگوسازی والگوبخشی” هم بردی جهانی داشته تا درپس الهام گیری از آن “مهاتمای گاندی “رهبریی کاریزما برای کشوری “هفتاد و دو ملت” شود و ازمیراث خلود و جاودانه شدن آن برخوردار گردد(که این فقط یک نمونه است) ودرتاریخ هند بزرگ درخت آزادگی ،استقلال و”خود بودن” را بکارد وهم با شناسه های استثنایی ومنحصربه فردش آموزنده و منبعی محرک ونیرو دهنده برای “زیستن انسانی” در دنیای پر زرق وبرق کنونی باشد.اگر به جای نگاه تاریخی با روش”فلسفه تاریخی”معانی و مفاهیم جملات ،گفتارها و کردارهای ماندگار چهرها و اشخاص در این اتفاق با ابزارتحلیل نگر وآنگاه نتیجه بخش واکاوی شود درآن صورت فهم ما ازقیام عاشورا به گونه ای خواهد بود که آن را کامل ترین معیار برای سنجش عملکرد انواع تیپها ودسته های آدمی درعرصه ی حیات فردی و اجتماعی بدانیم وازاین طریق است که به قول مولانا “زرقلب” و “زرنیکو” در وجود آدمیان به بوته نقد و محک تجربه وآزمون در می آید و وزن واعتبار خودرا می نمایانند که تا چه حد با شورها وشعارهای حسینی ، کفه ی شعور و معرفت رفتارهای حسین(ع) وعمل به آنها در دنیای کنونی همراه است.

“زرقلب و زر نیکو درعیار بی محک هرگز ندانی زاعتبار”
با این نگرش هم “کارکرد های آشکار” نهضت(ایجاد همبسگی اجتماعی ، الگوسازی ،نمادآفرینی و….) وهم کارکردهای پنهانش نقشی ماندگار را بر لوح دل وذهن (عشق و عقل) انسانهای شیفته حق و حقیقت حک می کند که امروزه عطش ما باید نسبت به آنها بیشتر باشد(مانندتنظیم وتعریف وظایف وروابط میان نهادهای اجتماعی/تجلیل شهامت وصداقت ویکرنگی/تکریم جنبشهای آزادی خواهانه/تحکیم باورها و….) . درچنین وضعی که کارکردهای “پسا زمانی” حرکت عاشورا در تاروپود حیات انسان مدرن امروزی(در جامعه ی پر ادعای خودمان به طور اخص) باید خود را نشان دهد ،محصولش این نگاه مفهومی وبرداشت نظری است که : “بردند پیامبران وپاکان ازبی ادبان جفای بسیار” سپس با دریافتی هوشمندانه از خود خواهیم پرسید که این همه زجر بزرگان در هویت آفرینی برای ما ” ما چگونه ایم اینک؟” پیوسته از عمرسعد قدرت خواه(وعده ی حکومت شهر ری از سوی عبیدالله) ، شمر ، عبیدالله زیاد زیرک و مکار ویزید بوزینه بازو اهل میگساری می گوییم آیا دنیای امروزی ما که چهره ی سالوس تری برای کسب قدرت دارد و با اشارت پاداشی دیگران را نردبان زیاده خواهی خودمان قرار می دهیم وبه بهایی اندک و ارزان دین خود را(آنهم اگر دیندار باشیم) برای دنیای دیگران می فروشیم همان تکرار تاریخ و بازی در نقش عمرسعدها نیست؟ آیا عهد شکنیها و شعار زدگیها در ابعاد مختلف زندگی امان همان رفتار کوفیان نیست؟ آیا مکر وحیلتهای ملون در بازار مکار امروزی کپی نیرنگهای عمروعاص دیروزی نیست؟ . ای کاش در هرمحفل حسینی ودر گرد هماییهای این ماه براعزای خود(کودک درونمان : عمروعاص ها ، شمرها ، یزیدها و …) گریان شویم نه بر شهادت پرافتخارسرور آزادگان ، ای کاش از درس های عاشورا برای نسل کنونی ونسل آینده بگویم که ” عبید دنیا نباشیم و دین را لقلقه زبان خود قرار ندهیم (گفته ی خود امام الصادقین حسین شهید) . ای کاش شعارهایمان همراه با شعورها باشد وعبرت بگیریم(ولفد کان لکم فی قصص عبرت لاوللالباب) وبر خود نهیب زنیم که چرا روح های بلند وانسانهایرشکوه به قول مرحوم شریعتی تحملشان برای اشخاص حقیر وزبون شکنجه آور است؟ واین آیینه ی تاریخ است که همچنان خودرا به ما می نمایاند که شما هم مواظب باشید عاشورا وچهره هایش تکرار شدنی انند وندای هل من ناصر ینصرنی ورد زبان پاکان وشک وتردید لشکریان پرشمار زمانه . به هر حال جرس هشدار بیخ گوش ماست واین” امید دادگی ” بزرگان که:

“دل تنگ مکن که پتک و سندان   پیوسته درم زنند ودینار

قدرزر و سیم کم نگردد و آهن نشود بزرگ مقدار

 

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=77392

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 42در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۴۲
  1. کُهنه‌رندی بود نام نامی‌اش باباکرم

    گه فروتن بود و گه انبانه ‌فیس و وَرَمْ

    دوخت هر دم کیسه و انداخت دینار و دِرَمْ

    زیست عمری کامیاب و مالدار و محترم

    چون ز عهد کودکی تا آخرین ساعت که مُرد

    نان به نرخِ روز خورد

    در جوانی مدتی لبّاده و دستار داشت

    بعد تا چندی کروات و کُت و شلوار داشت

    او که در اصلاح روی و موی خود اصرار داشت

    دیدمش روزی که از اصلاحِ صورت عار داشت

    گاه مو بر رخ نهاد و گاه موی از رخ سترد

    نان به نرخِ روز خورد

    آنکه در مجلس به پهلوی مُدرّس می‌نشست

    ناگهان از او برید و با رضاخان داد دست

    چون رضاخان جیم شد خود را به حزب توده بست

    چون ورق برگشت و حزب توده هم شد ورشکست

    رفت و بر درگاهِ فرزند رضاخان سر سپرد

    نان به نرخِ روز خورد

    در برِ اهل وفا رنگ وفاکیشان گرفت

    در بساط می‌گساران، ساغر از ایشان گرفت

    چون به درویشان رسید، آیین درویشان گرفت

    گرگ با نیرنگ جا در جامه‌ی میشان گرفت

    بر گلوی گوسفندان زبون دندان فشُرد

    نان به نرخِ روز خورد

    گر، فتاد اندر ته دریای قلزم، شد نهنگ

    ور به جنگل‌های آفریقا درآمد، شد پلنگ

    گشت مُسْتفرنگ، اندر محفلِ اهل فرنگ

    گاه شد روسیِّ روسی، گاه شد زنگی زنگ

    گاه ترک و گاه تازی گاه لُر شد گاه کُرد

    نان به نرخِ روز خورد

    گشت در هر راه نان و آب داری رَهنورد

    یافت هر دم صورتی دیگر، چو طاس تخته‌نرد

    گاه نر شد، گاه ماده، گاه زن شد، گاه مرد

    چون به دینداران رسید، از باده‌خواری توبه کرد

    چون به می‌خواران رسید آن توبه را از یاد برد

    نان به نرخِ روز خورد

    در بر بوداییان آیین بودا را ستود

    در بر زردشتیان، زند و اوستا را ستود

    چون مسیحی دید، انجیل مسیحا را ستود

    چون کلیمی یافت ده فرمان موسا را ستود

    چون مسلمان دید،‌خود را از مسلمانان شمرد

    نان به نرخِ روز خورد

    مؤمنان او را یکی از مؤمنین پنداشتند

    صالحان او را نکوکار و امین پنداشتند

    دزدها او را به دزدی بی‌قرین پنداشتند

    از چه رو جمعی چنان برخی چنین پنداشتند

    چونکه هم در زُهد شهرت داشت، هم در دستبرد
    با تشکر از قلم زیبایتان استاد عزیز از مطالبتان استفاده کردیم

    • سلام بر صادق عزیز ، شعری که آوردید زیبا و به جا حال و روز امروزیان را نشان می دهد از لطفتون سپاس

  2. درباره کاری که سالار و سرور شهیدان ابا عبدالله امام حسین (ع) انجام داده است ، بسیار گفته اند و بسیار نوشته اند و می گویند و می نویسند . قدما آن را به گونه ای توجیه کرده اند و متجددین روشنفکر به گونه ای دیگر !
    عظمت امام حسین (ع) از یک سو ، و شخص شناسی ما از سوی دیگر موجب شده است آنچنه که از آن امام والا مقام بزرگتر است ، در زیر درخشش عظمت امام حسین (ع) نبینیم . آنچه که از امام حسین (ع) بزرگتر است آن چیزی است که او به خاطر آن قربانی شده است . اینست که همواره از امام حسین (ع) سخن گفته ایم اما از آنچه که او به خاطر آن سخاوتمندانه خود را قربانی کرده است یاد نکرده ایم . ” شهادت ” !

    حسین ” را در تاریخ مطرح کردن و جنگ کربلا را به صورت یک حادثه تاریخی مجرد از پایگاه های تاریخی و اجتماعی اش جدا کردن ، موجب می شود آنچه را که معنی ابدی دارد و همواره زنده است به صورت ” یک حادثه غم انگیز گذشته ” در بیاوریم چنانکه در آورده ایم و در برابرش فقط بگرییم چنانکه می گرییم ! امام حسین (ع) را از اندام تاریخی و مکتبش اگر جدا کنیم مثل این است که از یک پیکر زنده ، یک عضو را قطع کنیم و جدا مطالعه یا نگهداری اش کنیم .

    او فرزند خانواده ای است که ” هنر خوب مردن را ” در مکتب حیات آموخته است . آموزگار بزرگ ” شهادت ” اکنون برخاسته است تا به همه آنان که جهاد را در ” توانستن ” می فهمند و به همه آنها که پیروزی بر خصم را تنها در ” غلبه ” ، می دانند بیاموزد که شهادت : نه یک باختن که انتخاب است . انتخابی است که در آن مجاهد ، قربانی شدن خویش را در آستانه معبد آزادی و محراب عشق ، پیروز می شود و امام حسین (ع) وارث آدم و وارث پیامبران بزرگ که به انسان ” چگونه باید زیست ” را آموختند آمده تا در این روزگار به فرزندان آدم ” چگونه باید مرد ” ا بیاموزد . برای اینکه اگر نمیتواند دشمن را بشکند لا اقل به این وسیله رسوا کند و اگر نمی تواند قدرت حاکم را مغلوب کند آن را محکوم کند . در چنین روزگاری است که ” مردن ” برای یک مرد تضمین “حیات ” یک ملت است .

    حسین ؛ سیاست مدار ترین مرد تاریخ است . که برای بضی های نام دارد و برای بسیاری نان و خود او تنهاست .

    پاراگراف دوم ، خط هشتم : “ضجر ” نا صواب است . “زجر ” مطلب تر است

  3. درود بر شما استاد فیضی عزیز با این مقاله جالب و پر محتوایتان

  4. خواندنی بود آقای فیضی.درود.

  5. سلام بر یار صادق و نیک گفتار
    امید که همواره روزگار سلامت و بهروز باشید.

    • دکتر عزیز سلام، آرزوی حقیر هم موفقیت هرچه بیشتر پاکدلانی چون جنابعالی است . از بذل لطفتون سپاس

  6. زیبا و خواندنی بود مثل گذشته ، جامعه فرهیخته فرهنگیان کوهدشت و بخش ها به داشتن شخصیت فرهیخته و با دانشی چون جناب فیضی مفتخر است امید است موفق و تندرست باشید

    • سلام بر جناب گراوند عزیز، جمله اتان برادربزرگوار باعث شد بگویم : شخصم پیش چشم دوستان(بیت شعر را با اجازه شاعر دستکاری کردم) خوش تعریف می شود اما خود خجل از آنچه که گفته می شوم . به هر حال سپاسگزارم

  7. حسین در قله طهارت و عصمت است و از این رو حرکتش هم عاقلانه و فلسفی است و هم عارفانه و عاشقانه و به همین خاطر جاودانه!!!
    حسین سلاله نبوت و امامت است و از منبع کوثر ولایت الله سرچشمه گرفته است لذا بر پهندشت تمام اعصار و نسلها تاابد جاری است!!!
    حسین کلمه الهی است بنابر این در توصیفش اگر آب هفت بحر مضاعف شود ومرکب قلم توصیف ،چهارده بحر نا تمام وناکافی است!!!!!!!
    حسین قرآن ناطق است و فعل و کلامش به تمام خدایی و محمدی و علوی و فاطمی و نفسش مطمئنه و آرام گرفته در آغوش یار!!!!!!!!
    و در این راه هرکه از ظن خود شد یار او ،عالم و عامی به قدر ظرف خویش،برگرفته آب از ابیار او،سالم و بیمار دل بیمار او،برگرفته بهره از تیمار او،گرمی خون شهید از خون او،مستی عشاق هم مدیون او،……..و اکنون هم از فرزندش که در کنار ما و شاهد اعمال ماست ،غافلیم از بودن واشراف او،غرق در قهریم و استنکاف او،گرچه می نوشیم از الطاف او،قبله دلها نباشد قاف او.
    دشمنان به فراست در یافته اند که رمز ماندگاری و بالندگی شیعه دو فرهنگ وپدیده ی عاشورا و انتظار است بنابر این دو بال سیمرغ قاف نشین مذهب ما”شهادت طلبی و شجاعت حسینی” و “مهدی باوری و امید به ظهور “موفور السرور اوست و اگر این دو را باهم ببینیم ناملایمات و سختیهای بین راه کمتر ما را رنج خواهد داد

  8. درود خدا بر یار ادیب و دوست داشتنی جناب استاد اخلاق فیضی عزیز ،امیدوارم همیشه مانا باشی.

  9. سلام بر استاد گرامی جناب فیضی عزیز به خاطر درج این مقاله وامید است همه مابه این بصیرت واگاهی برسیم که این یزیدیان زمان را بشناسیم

  10. سلام براستاد و دوست بزرگوارم جناب فیضی پور. از مطالب مفید جنابعالی استفاده کردیم اگر الگوهای رفتاری وهنجاری عزاداریهاکه نسبتی با اصل عاشورا و هدف قیام عاشورا ندارند بر متن اضافه میکردید مطلب را غنی تر مینمود

    • درود بر علیزاده عزیز، درست می فرمایید اما دریک یادداشت که بطور مجمل نوشته می شود بسیاری از نکته ها در آن نمی گنجد

  11. باسلام خدمت استادارجمندبسیارزیباوقابل فهم بودبه امیدموفقیت های حضرتعالی

  12. با سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیزو گرانقدر جناب فیضی،همانند یادداشت های گذشته بسیار عالی و با محتوا بود .امید است در پناه حضرتش سالم و تندرست باشید.

  13. سلام بر شرفی شریف . ازمحبت و حسن نظرتان سپاسگزارم

  14. با سلام خدمت استاد ارجمندم
    عالی بود

  15. عالی بود.اموزنده وپر محتوا.

  16. استاد تشکر بابت متن زیبای که نوشتید وامید سربلندی شما را از خداوند خواستاریم

  17. درود بی کران بر استاد مهربان و دلسوز دیار شهر کوهنانی مطالب بسیار اموزنده و پر محتوا بود با ارزوی موفقیت در تمام مراحل زندگیتان …

  18. سلام و درود بر شخصیت دوست داشتنی و مردمی استاد فرهیخته و با ادب برادر بزرگوار جناب آقای حمزه فیضی پور

    سرافراز و سربلند باشی همیشه

  19. درود و سلام بر استاد عزیزم ، جناب آقای فیضی
    کلامتان مثل همیشه سنگین و متین و بسیار آموزنده و پر محتوا می باشد .
    به خود می بالم بر شاگردی استاد بزرگواری همچون شما آقای فیضی

  20. سلام خدمت استاد محترم جناب آقای فیضی :
    متن بسیار زیبایی بود . آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما استاد ارجمند .

  21. سلام عالی بوداستاد

  22. با سلام وبا تشکر ازشما برادر

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.