- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

فردین صحرایی/تحلیل روان شناختی و رمزی نقاشی کودکان کار خیابانی

45 [1]

 

 

فردین صحرایی

-متولد ۱۳۵۶،  کوهدشت

-فارغ التحصیل مهندسی آب از دانشگاه شهید چمران اهواز،  ۱۳۷۹

-فارغ التحصیل کارشناسی ارشد پژوهش هنر از دانشگاه هنر اسلامی تبریز ، ۱۳۹۲

-عضو شورای سردبیری نشریات دانشجویی سوته دلان ، پیام و همدلی متعلق به امور دانشجویی، معاونت دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز،  ۱۳۷۹-۱۳۷۷

-همکاری با هفته نامه ی سیمره و چاپ مطالب و مقالاتی پیرامون مباحث نقد ادبی و هنری و مسایل اجتماعی و سیاسی،  ۱۳۹۲-۱۳۸۳

-انتشار مقاله ی « رهیافتی پدیدار شناشانه  به نظریه سینمایی اگزیستانسیالیسم » با همکاری سرکار خانم  مریم پیردهقان در ماهنامه ی فلسفه ی نو و پایگاه اینترنتی انسان شناسی و فرهنگ(  www.anthropoloy.ir [2])، ۱۳۹۱

-انتشار مقاله ی« نوای اساطیری مویه » پیرامون نقد و بررسی موسیقایی آثار استاد ایرج رحمانپور،  در کتاب دایره المعارف موسیقی لرستان ؛ تالیف رضا اقبالی ۱۳۹۲ و  شماره ی اول  هفته نامه ی سیمره ۱۳۸۳

-انتشار مقالات و مطالبی  ،  در هفته نامه سیمره  و  پایگاه های اینترنتی  مختلف ، ۱۳۹۱-۱۳۹۰ تحت عناوین ذیل:

– « زیبایی نامکرر،  نازیبایی مکرر »

-« هویت بینامتنی و بینافرهنگیت هویتی »

-« واکاوی یک فرهنگ »

– « میر نامیرا »

– « شورا پلکان قدرت یا حلقه ی مفقوده ی دولتشهر »

-« خودنگاری شبه مدرن »

–  « خنیاگر زاگرس، راوی مقام های کهن »

– « تحلیل روانشناختی  و  رمزی نقاشی  کودکان کار خیابانی »

-« شناخت و بررسی ابعاد شخصیت علی میردریکوندی و مکاتبات با کتابخانه ی بادلیان دانشگاه آکسفورد انگلستان »

– « تحلیل رمزی یکی از نقوش سنگ نگاره های  میرملاس »

-« صیرروت انسان در عصر مدرنیته» در دست انتشار

(مقدمه ای بر رهیافتی انسان شناختی به پارادیم مدرنیته انسان معاصر)

 

-تالیف کتاب در دست انتشار با عنوان « زیبایی شناسی آوازهای  کهن  هوره »، پایان نامه ی کارشناسی ارشد پژوهش هنر از دانشگاه هنر اسلامی تبریز با همکاری و مشاوره استاد علی اکبر شکارچی، ۱۳۹۴

-تالیف کتاب در دست انتشار « تایپوگرافی نور و سایه ها » با همکاری آقای سجاد همتی،  پایان نامه ی کارشناسی ارشد گرافیک دانشکده ی هنرهای زیبا دانشگاه تهران، ۱۳۹۳

– در حال ترجمه ی کتاب  « سفر اکتشافی گروه باستان شناسی هلمز به لرستان »، ۱۳۹۳ ؛ شرح سفر دکتر اریک فردریک اشمیت باستان شناس آمریکایی آلمانی الاصل و هیات همراه به لرستان در سالهای ۱۳۹۸-۱۹۳۴

-تشکیل اولین گروه موسیقی تلفیقی( پاپ-سنتی ) در کوهدشت و اجرای کنسرت موسیقی به مناسبت زلزله ی بم در سال ۱۳۸۲

-تدریس  ساز گیتار برای اولین بار در اداره ی فرهنگ و ارشاد  کوهدشت طی سالهای ۱۳۸۲-۱۳۸۸

-برگزیده اول جشنواره ی گرافیک و طراحی لوگو به مناسبت ایام قدر ماه رمضان در سال ۱۳۸۶، حوزه ی هنری استان لرستان، خرم آباد

-انتشار  سلسله گفتارهایی پیرامون مباحث فلسفی، روانشناختی و انسان شناسی تحت عنوان « نهان نا آرام درون »  و شرح و تفسیر منطق الطیر عطار نیشابوری و مثنوی معنوی مولانا در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی ۱۳۹۴-۱۳۹۰

-مصاحبه تصویری با خبرگزاری هنر ایران ( آرتنا ) پیرامون نقد و پژوهش در دانشگاه به مناسبت هفته ی پژوهش در آذرماه ۱۳۹۳ ( www.artna.org [3]  (   

 

 

تحلیل روان شناختی و رمزی نقاشی کودکان کار خیابانی 

 

 

مقدمه:

علم روانکاوی و نمادشناسی و تحلیل رمزی نشانه ها و تصاویر هنری پیشینه ای به قدمت قرن اخیر و اوایل قرن بیستم دارد.گسترده گی،پیچیدگی وعوامل دخیل در سرنوشت و احوالات روانی و روحی انسان و پیامد های اجتماعی و رفتاری و ارتباطی آن همواره در ادوار مختلف دستمایه ی خلق آثار هنری و سوژه ی تفکر و اندیشه بسیاری از اندیشمندان،متفکران و هنرمندان بوده است.آدمی از آن رو که با ناشناخته های بسیاری از جمله خود،دیگری و امر متافیزیک و ماوراءالطبیعه مواجه است ، همواره در نهانگاه وجودی اش به این امور پرداخته و کنکاش نموده است.پایه گذار علم روانکاوی زیگموند فروید(۱۹۳۹-۱۸۵۶) روانشناس برجسته ی اتریشی است،نظریه ی وی در مورد ضمیر ناخودآگاه که وی آن را خاستگاه رفتارها و اختلالات روانی می داند از مشهورترین اندیشه های روانشناختی قرن بیستم است.در ادامه ی مباحث وی کارل گوستاو یونگ(۱۹۶۱-۱۸۷۵)روانپزشک و متفکر سوئیسی پایه های روانشناسی نوین را با ارائه ی نظریاتش در قالب روانشناسی تحلیلی و ضمیر ناخودآگاه جمعی و آرکی تایپ ها(کهن الگوها) بنیان نهاد.

در این نوشتار نگارنده کوشش نموده تا با تحلیل روانشناختی و رمزی از منظری روانکاوانه- توصیفی  وهنری به ۴نمونه از نقاشی های کودکان کار خیابانی بپردازد.

 

 

تصویر ۱

1 [4]

 

 

 

الف:تحلیل روانشناختی:

این تصویر ترکیبی از رنگهای اغلب گرم و بخش کوچکی رنگهای سرد است به گونه ای که قسمت اعظم تصویر مملو از رنگهای گرم شامل قرمز،زرد،نارنجی و صورتی و اندکی رنگ سرد آبی و خاکستری توام با قرمز است.رنگهای گرم بیشتر دلالت بر برونگرایی،مبادله،ارتباط،پویایی،تحرک و دیگرپذیری توام با نشاط و سرزندگی دارند که البته بر مبنای ترکیب بندی و چینش رنگها و خطوط و اشکال و سطوح آنها می توان به تفسیر های بسیار گوناگون دست یافت.دست یافتن به یک تحلیل جامع و کامل از شخصیت یک فرد بسیار سخت و پیچیده است و این گمانه زنی ها بی شک بر اساس قضاوت ها و پیش متن های شخصی روان تحلیلگر استوار خواهد بود.تمام سطح تصویر از رنگ پوشانده شده و جای خالی و خلایی در آن دیده نمی شود که این گویای شخصیت بسیط و فراگیر و برون گرای فرد است و نگرش به پیرامون،بیرون و جامعه و دیگران و شرایط در وی مشهود است.خطوط و حاشیه های مشخص و روشن و مرزهای واضح در این نقاشی به ندرت دیده می شود که می توان دریافت که فرد دارای گرایشها و تمایلات بسیار و در عین حال متزلزل و تعریف نشده ای است به این مفهوم که مفاهیم و دریافتهای حسی و عقلانی وی به مرحله ی بلوغ و تکامل نرسیده و مرز مشخصی و تعریف درستی از خود و جهان پیرامون ندارد.همچنین شاید مبین تشویشها،نگرانیها و اختلالات شخصیتی و یا تنش های ناشی از مواجهه با پدر یا مادر و نوعی گذار به مرحله ی استقلال شخص و تسلط بر اوضاع زندگی باشد.خطوط در اشکالی چون خورشید،درخت،خانه و پنجره ها،گل و گیاهان،پرندگان و میوه های درخت به خوبی قابل مشاهده است.فرد با برجسته نمودن و مشخص نمودن وضوح حدود و مرزهای اشکال فوق، اشاره ای نمادین به انگاره هایی چون نیل به دگرگونی و پیشرفت،ترس یا نیاز به پدر،نیاز به ارتباط و نوعی بلند پروازی و مفید بودن در جامعه دارد.تاکید  بر خانه و درخت های سیاه،تیره توام با ترکیب رنگهای قرمز تیره و خاکستری وجوه پنهانی و درونی عجیب و شگفت آوری از شخصیت فرد را برملا می سازد به این معنی که ترسیم کننده از نوعی نامیدی،رنج و درد و افسردگی وروان نژندیهای بحران زایی سخت آزرده است این در حالیست که سطح رنگ آبی در بالای سمت راست تصویر در قیاس با سطوح رنگی تیره و سیاه و قرمز تند کمتر بوده و نمایان کننده این نکته است که عواطف،احساسات و روحیات شکننده و رویاها و تخیلات آرمانی فرد به شدت تحت شرایط بغرنجی تهدید می شود و به گونه ای کنار هم قرا گرفتن تصویر محو خورشید و لکه ی آبی در بالای خانه نشان از دور از دست بودن و ناامیدی فرد در رسیدن به آرزوها و رویاهایش دارد اما همچنان کورسوی امیدی فراسوی تیره گیها می بیند.

ب:تحلیل رمزی:

در این تصویر تنها خطوط و سطوح رنگی در یک بافت به غایت مشوش و تیره و تار با فضایی اندوه بار دیده می شوند و اشکالی به شکل سه بعدی و حجیم در آن دیده نمی شود که این گویای سنین قبل از نوجوانی و مرحله ی پیش از ورود فرد به جهان منطقی و عقلانیت است و هنوز شخص در مراحل کودکی و انگار ه های انتزاعی و سطوح رنگی ساده است. رمزگشایی این تصویر بدون اشاره به جنبه های نمادین سطوح و اشکال دو بعدی و اساسا” نوع آنها بی تردید ناقص و الکن خواهد بود.بدین منظور می توان با بررسی این سطوح و کمپوزیسیون آنها به جنبه هایی از روانشناسی شخصیت دست یافت.خورشید،ابر،خانه،گل و درختان و گیاهان،زمین،پرندگان و آسمان از تصاویر و سطوح مشخص و نمادین این نقاشیست.ترسیم بسیاری از اساسی ترین و بدیهی ترین نیاز های بشری و اشاره به بنیادی ترین پدیده ها ی پیرامونی انسان در این نقاشی در فضایی تیره و تار و سیاه و غم بار بیش از هر چیز نشانگر جهان و فضای ذهنی و نگرش شخصیتی است که جهانش سرشار از استیصال و نا امیدی و فروبستگی و تردید و هراس و وحشت است.او خواسته که با برون ریزی و بازنمود و بازنمایی درونیات و مکنوناتش پرده از  زیست دردناک خود بر دارد و از نگاهی دیگر علاوه بر اشاره به زندگی و امید وآینده ی روشن آنها را در ترکیبی از رنگهای تیره به نمایش بگذارد تا این تضاد و دوگانگی ابدی ذات بشری را ترسیم کند.پرنده،درخت،خورشید و آسمان گرچه تیره ترسیم شده اند اما نمادی از امید و زایش و الوهیت و تعالی گرایی نیز هستند.همچنین خانه و زمین نمادهایی از خانواده و مادر هستند که پایبندی و وابستگی و رمزگانی از کهن الگوهای مادر و پدر هستند.

 

تصویر۲

 

2 [5]

 

 

الف:تحلیل روانشناختی:

تنوع رنگ به نسبت کمی در این تصویر مشاهده می شود.رنگها تنها محدود به رنگهای سرد از جمله آبی و سیاه و خاکستری و رنگ گرم زرد و قهوه ای است.احاطه ی رنگهای سیاه و آبی بر فضای نقاشی و استفاده از خطوط شکسته و ضخیم نشانگر جنبه های درونگرا،عواطف و احساسات ظریف و شخصیت لطیف و شکننده ی فرد است.میل به تنهایی و گوشه گیری و انزوا احتمالا”از ویژگیهای رفتاری ترسیم کننده است.سطوح سمت چپ و گوشه ی بالایی تصویر پوشیده از رنگ سیاه با خطوط منحنی است که این نمایانگر فضای تیره و یاس آلود توام با مرارت های زندگی فرد است.شاید نیز اشارتی به احساسات و عواطف فرو کوفته و سرکوب شده توام با تهدید های روحی و اختلالات روانی وی باشد یا اینکه محرومیت از یک فضا و شرایط مطمئن و آرام و مهرورزانه باشد که اینگونه بروز می یابد.خطوط شکسته و تند  و ناهمگون و ضخیم در خانه و درخت و تصویر موهوم و نامشخص رشته ی پرندگان در حال پرواز در بالای درخت،اشاره به نوعی نیاز به آغوش گرم خانواده و نیل به پیشرفت و نیاز به زندگی صلح آمیز دارند.آنچه در این نقاشی بیشتر مشهود است پر رنگتر بودن خانه ها و تعدد آنها و نیز رنگ زرد تند آنهاست که مبین نیاز به امنیت و آرامش و وابستگی به خانواده و پدر و مادر است .

 

ب:تحلیل رمزی:

نمادها در این تصویر در سطوح و بافت هایی از خانه،آسمان،درخت،پرندگان و زمین ترسیم شده اند.در اینجا نیز پیوند همیشگی فرد را با طبیعت از یک سو و خانواده(کهن الگوهای پدر و مادر)می بینیم.یعنی در واقع می توان خانه  و پدر را نمادی از درون،آسمان،الوهیت،عواطف و احساسات و مرگ دانست و از سویی دیگر مادر و طبیعت را نمادی از زندگی،زایش و باروری،برون گرایی و زمین دانست ،که در این تصویر به شکل موجز و زیبایی ترسیم شده است.

 

تصویر۳

 

3 [6]

 

 

 

الف:تحلیل روانشناختی:    

این تصویر به شدت انتزاعی است ودارای دلالت ها،خوانش ها و مفاهیم بسیار و پیچیده وگسترده ایست.رنگ و بافت به تنهایی بر تمام سطح نقاشی غالب شده و از خط و شکل نشانی نیست.در واقع سطوح رنگی درهم و مغشوش همچون ابری گریزان و معلق در هم تنیده شده اند.توصیف وبیان روانشناختی این نقاشی بیش از سایرین تحریک کننده و برانگیزاننده و شورانگیز است.گویی درایجازی رازآمیز فرد خواسته که بیش از هرچیز شخصیتش را پنهان و مخفی نگاه دارد و ما را به بازی هراس آور هیجان و غلیان احساسات بر انگیزد.رنگهایی شامل زرد تیره و خاکستری و سرمه ای توام با تاشها و ضربه های نرم و گاه تند قلم مو در ترکیب بندی تیره و تار حکایت از روح و روانی درونگرا،آرام و عواطفی شدید و شکننده دارد.بخش اعظم تابلو سرشار از رنگهای خاکستری و تیره است که اشارتی به تیرگی حاکم بر زندگی فرد دارد.از نکات بارز این نقاشی فقدان حضور رنگهای اصلی در تابلوست و آنچه بروز می یابد در رنگهای ترکیبی و امتزاج رنگهای مخلوط است که این نیز به گمانم باز بیانگر درونگرایی شدید و انزواطلبی و تنهایی شخص است.در مرکز نقاشی رنگ زرد را در قالب یک انگاره ی موهوم انسانی می بینیم که البته شاید این تنها یک برداشت شخصی باشد که محوریت اثر را به سمت ترسیم کننده سوق می دهد.علیرغم گستره ی تیره ی تابلو، رنگ زرد در مرکز تابلو اشارتی ظریف به گشایش،درخشش،شادی و خوشبینی و میل به مشارکت و گرایش عمیق به پیشرفت در هیات پیکره ی انسانی نقاش دارد.

ب:تحلیل رمزی:

در این نقاشی به طور مشخص و موکد تصاویر یا اشکال و یا نمادهای مشهودی که دلالت های برون متنی داشته باشند وارجاعات فرا متنی و رمزی آن معلوم و قابل تفسیر باشد ،دیده نمی شود که این به معنی عدم خوانش و تحلیل رمزی و فقدان عناصر برون متنی در آن نیست،بلکه حتی جای بررسی و ارائه ی تحلیل ها و تفسیر ها و خوانش های متعدد را باز می گذارد.اینجا دیگر عناصر بصری و نمادینی چون زمین ،آسمان و درخت و انسان و گیاه و پرندگان و…گویی همگی حضوری مستمر و رمزآلود دارند و حتی چیزی بیشتر از همه ی اینها هم دارد چرا که همه ی پدیده ها ونمادها ادغام شده و مرز میان حقیقت و واقعیت،جهان واقعی و خیالی و رویا شکسته شده. این اثر به دلیل نوع پرداخت و ترسیم انتزاعی رنگها بسیار تفسیر پذیر و چند بعدی است.محوریت پیکره ی نامتعادل و نامشخص انسان در مرکز تابلو تنیده شده در رنگ زرد و ترکیب آن با فضای پیرامونی تیره نشانگر سرنوشت دهشت بار و پر رنج انسان و مواجهه ی وی با امور رازآمیز این جهان است.

 

تصویر۴

4 [7]

 

 

الف:تحلیل روانشناختی:

آنچه که در این نقاشی با سایر نقاشی ها متمایز و متفاوت است،عدم پوشش تمام سطح نقاشی با رنگ است. به عبارت دیگر فضاهای خالی و سفید در تعادل و توازن با رنگهای سبز و قرمز و زرد و سیاه می باشد.نیز رنگهای سرد سبز و سیاه همین توازن را با رنگهای گرم زرد و قرمز دارند.اما پوشش غالب سطح اثر مملو از ترکیبات رنگی سبز در قالب درختان سبز بهاری و در پیوند با گیاهان و زمین سبز می باشند.همچنین تعداد درختان که هفت درخت دارای بار و سبز هستند خود دارای ارجاعات فرامتنی و رمزی هستند.رنگ سبز غالب شاید اشاره به شخصیت پویا و متحرک و شاد و با طراوت و ارتباط و دگرباشی شخصیت نقاش دارد.درختان در آرایشی منظم و در کنار هم به صورت هفت گانه ی مصوری کانون توجه و مرکزیت اثر را تشکیل داده است.خانه ی تاریک و با خطوط ضخیم سیاه در حاشیه ی پایین اثر نشان از تیرگی و اختلال در روابط خانوادگی و عواطف و احساسات سرکوب شده یا ترس و وحشت ناشی از مواجهه با والدین دارد.مقابل خانه رنگهای سیاه و قرمز به شکلی نامشخص در هم ادغام شده و سطوحی نامعین و نامعلوم از پیکره های انسانی را تشکیل می دهند که تیرگی و سیاهی بر وجودشان سایه افکتده.به لحاظ ترکیب بندی و کمپوزیسیون ،استقرار خانه ی ناقص سیاه و پیکره های نا معین انسانی تیره در قسمت تحتانی گیاهان و درختان سبز گویای بخش نهانی و درونی نا مطمئن وپر تردید و تیرگی فضای حاکم بر عواطف شخص است.در این نقاشی فضای سفید و خالی اثر نشانگر درونیات،ذات و ضمیر ناخودآگاه فر د است که در تعادل با برونیات وی قرار دارند

ب:تحلیل رمزی:

نمادهای معین و مشخص قابل رویت در این اثر شامل درخت،زمین،گیاهان سبز،خانه وپیکره های موهوم ودر هم پیچیده ی انسانیست.عنصر بصری کانونی و مرکزی اثر که محوریت هدف ترسیم کننده بوده،درخت می باشد و المان های فرعی و پیرامونی خانه،زمین و انسان هستند.شاید این تاکید عامدانه به درختان سبز هفت گانه بی ارتباط با تقدس عدد هفت در تمامی فرهنگها و جنبه ی رمزآمیز و نمادین آن در تشریح و توصیف پدیده ها و مقولات ناشناخته و رازآمیز بشری اعم از گردش کیهان و نجوم و ستارگان تا سرنوشت زیست بشری،نباشد.اگر حتی بر این گمان باشیم که نقاش عامدانه به ترسیم این هفتگانه نپرداخته و ضمیر ناخودآگاه وی در این امر دخیل بوده،باز نمی توان جنبه های رمزی آنرا در نظر نگیریم.تقابل زیبای خانه ی سیاه و درختان سبز و نحوه ی ترکیب بندی عناصر بصری ازجمله اسقرار درختان در مرکز و خانه ی سیاه و پیکره های انسانی در پایین و زیر زمین سبز حاکی از تقابل و تضاد و دوگانگی زندگی و مرگ و زایش و نابودی و هستی و نیستی دارد،اینکه در ضمیر ناهوشیار و نهان درونی ما این امور معنوی و الوهی حضوروپیوندی ذاتی و جدایی ناپذیر دارند.اما در نگاهی جزئی تر در مورد خالق این اثر می توان گفت گرچه خانه ی سیاه نشان از اختلالات روحی و روانی و پریشانی و افسردگی و تیرگی روابط دارد،اما در پس زمینه ی نا هوشیار ذهن وی دریچه و پنجر ه ای از روشنایی و امید و زندگی و پیشرفت به روی وی باز است و حتی این نیل به زندگی بر تمایلات و اختلالات روانی اش می چربد.