تقدیم به همشهریان کوهدشتی ،در پی حادثه سیل ویرانگراخیر ،که ناباورانه چندنفر از عزیزمان زا به کام مرگ کشید
وارون بی رَحم
__
مـِنـِم وُ واروونِ بـِی رَحمِ بـِی سا
مـِنـِم وُ لافاووُ و مرگِ یـِه هـُم سا
مـِنـِم وُ واروونِ بـِی رَحمِ بـِی سا
مـِنـِم وُ دِت گـُوجـَر وَ د َسـِه گـِیسا
***************************
بـُوری نـَوُار ، بـُوری گـِری سا بـِگـِر
کـَمتـِر ئه کـَل کـُویچـَل خـَم لابـِگـِر
شـُرشـُرِ تو داخِ مـِه هاتـِیـَه بـِین
بی ثـَمـَری باخ مـِه هاتـِیـَه بـِین
****************************
واروون کـِه مـَهَت چـَنـِی سـَر حال بـِیمـِن
ئه فـِکر سـُوزی و خـُویی سال بـِیمـِن
مـِه کـِه یـِه روژِی وَ تمارزوو تو بـیم
مـَرگ عزیز َلمـِه دو چـَمِ تو دیم
باران بی رحم
منم و بارانی بی رحم که مدام می بارد
منم و سیلاب و مرگ یک همسایه
منم و بارانی بی رحم که مدام می بارد
منم و دخترکی با گیسوانی بافته
************************
باران نبار لحظه ای بایست
کمتر از کوچه پس کوچه های غم عبور کن
شـُرشـُر تو مرا غمگین می کند
باغ(خانواده)مرا از بین می برد
***********************
باران که می بارید چقدر خوشحال می شدیم
همه را به یمن خوبی سال و سرسبزی می دیدیم
من که یه روز در آرزوی بارانی شدید بودم
مرگ عزیزانم را از وجودش دیدم
باتقدیم یعقوب آزادبخت