سجاد شفیعی / میرملاس :
اینار باران عجیبی بود
بارید و با خود مرگ را آورد
سیلاب شد ، شهر مرا بلعید
یک بغض شد ، یک قصه پر درد
***********************
آهسته تر باران ، تن این شهر
تاول زده ، سوزان و تب دار است
می سازد و می سوزد از آتش
جان دارد اما سخت بیمار است
***********************
اینجا کسی در فکر باران نیست
این سرزمین تا ریشه خشکیده
جانا ، کمی دیر آمدی ، افسوس
دیر آمدی ، این شهر پوسیده
***********************
باران کمی آرام تر ، رویا
آرام تر ، زیبای من خواب است
رینا کنار مادرش گویی
خوابیده در آغوش مهتاب است
***********************
ای حسرت دیرین ، ببار اما
یک نکته را در خاطرت بسپار
باران برای شهر من یعنی
هم آرزو ، هم داغ ، هم آوار
سپاس از مرتضی که رینا را برای شعر آفرید