- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

معلمان لرستانی و حکایت تاکسیرانی

 

عباس دارایی / میرملاس نیوز :

 

معضل امروز جامعه

معلمان لرستانی  وحکایت تاکسیرانی

 

 سلام آقا معلم !این صدای پسر بچه ایی است که همراه مادرش کنار من در یک تاکسی نشسته است .راننده البته ببخشید آقا معلم به سختی جواب سوال واحوالپرسی پسر بچه ومادرش را میدهد صدای پچ پچ شاگرد راننده ویا همان آقا معلم را میشنوم که به مادرش میگوید آقای … معلم من است همان که در روزهای درس خیلی دیر سر کلاس می آید .مادر پسر بچه  کنجکاوانه علت اینکه پسرش چندی است که در درس املاءنمره خوب نمیگیرد را از آقا معلم  میپرسد اما انگار آقا معلم یا آقای راننده اصلا رغبتی به پاسخگویی ندارد وخود را به تا   کردن پولهای کثیف ،مندرس ومچاله  شده مشغول کرده  وبعد از چندی می بیند که فضای تاکسی آرام شده از مشکلات می گوید از اینکه برای فرار از مشکلات تصمیم گرفت وام بگیرد وماشین بخرد ،بعد از کلی مشکلات وام رو دست وپا کردم وماشین پراید زرد رنگ رو خریدم اما چیزی فکرم رو مشغول کردبود که چگونه باید پس انداز کنم که قسط های وام عقب نیفته ،اگه بخوام راننده برا ماشین بگیرم دیگه با این چندرغاز حقوق نمیتونم شکم زن وبچه ام روسیر کنم .تصمیم خودم رو گرفتم که شیفت مخالف مدرسه با ماشین تو خیابون کار کنم وشب ها هم تو آژانس محل !
داستان مذکور تنها بخش کوچکی از ترازدی غم انگیز ومعضل امروز جامعه ماست همان جامعه ای که در برنامه های تدوینی اش قرار است که همین راننده های شیفت مخالف شرط اساسی وزیر بنایی برای احیا واغنای محتوای فکری فردفرد نظام اموزشی در جهت نیل به توسعه پایدار باشند آری این تنها بخش کوچکی از تلاشهای معلمان برای ارتقای زندگی است بسیاری از آنها پس از کار روزانه برای کسب درامد بیشتر به هر دری میزنند .طبق آمارهای غیر رسمی بسیاری از معلمان با دریافت حقوق ماهیانه چهارصد هزارتومان زیر خط فقر قرار دارند وحقوق ومزایای شغلی آنان از سایر کارمندان دولتی  کمتر است .

اگر بپذیریم که جامعه  در هر زمانی برفرهنگ پذیری استوار است وفرهنگ بر روابط اجتماعی هر جامعه از دیر باز تاکنون برای برقراری ارتباط آگاهانه با  نسل نو تدبیرهایی کرده است چنین تدبیرهایی را اصطلاحا ما به عنوان آموزش وپرورش یا همان جامعه پذیری نام مینهیم به اقتضای آموزش وپرورش یک انسان به عنوان اموزش وپرورش دهنده بانظریه ها ورفتارهای گوناگون خود در تغیر شخصیت انسانی دیگر میکوشد واین این انسان دیگر یعنی اموزش وپرئرش پذیر در همان حال که الزاما دربرابرآموزش وپرورش دهنده واکنش نشان میدهد همان اندازه اراو تاثیر میپذیرد وبه  واسطه او جامعه پذیر میشود بنابراین برحسب جایگاه ونقش تعین کننده معلم در روند جامعه پذیری افراد نوع نگاه به جایگاه معلم واموزش پرورش دهنده درهر جا میتواند به فرهنگ آینده وپدیده اموزش وپرورش مبدل گرددلذا بنا به اهمیت موضوع ومقدمه به یکی از معضلات فرهنگی جامعه امروز یعنی دایره تکراری زندگی معلمان باعنوان افزایش فقر ،کاهش منزلت میپردازیم .

برخی از معلمان معتقدند که وضعیت نامناسب رفاهی ومعیشتی شان به خصوص نظام حقوقی شان موجب تنزل جایگاه اجتماعی شان شده است به طوری که فقر وپایین بودن حقوق ومزایای جامعه فرهنگیان کاهش اعتماد مردم نسبت  به یکی از گروههای مرجع وتاثیرگزار جامعه را به دنبال داشته است باید گفت بی گمان آموزش وپرورش دهنده یا همان معلم برکنار از تامین هزینه های جاری زندگی ومزایای مترادف با جایگاهش در جامعه به آسانی از عهده رسالت بنیادی وخطیر خود یعنی ا نتقال  فرهنگ برنمی آیدبه طوری که اگر بگوییم بقا واستمرار هرجامعه مستلزم آنست که عناصر فرهنگی عمده ان (که معلمی یکی از برجسته ترین عناصر تشکیل دهنده آن بوده وهست )بر ایجاد تغیری مثبت باید درادراکات فردی وجریان جامعه پذیری درهر جهت آماده ایفای نقش باشند .یکی از فرهنگیان دارای مدرک کارشناسی ارشد علوم تربیتی  که در یکی از دبیرستانهای استان لرستا ن تدریس می کند می گوید :”فقر موجب شده که معلمان درجامعه ما به حاشیه رانده شوند وموقعیت نازلی پیدا کنند ،سالهای نه چندان دور معلمی جز مورد اعتمادترین قشرهای جامعه محسوب میشد اما اکنون به دلیل مشکلات مالی ونظام حقوقی نه چندان در خور توجه دچار موقعیت نازل اجتماعی شده وبه رانندگی درسطح خیابانها روی آورده اند” وی می افزاید :درجامعه اغی که معلم راننده وشاگرد مشتری آژانس هاست دیگر جایگاهی برای معلم به عنوان عنصر بنیادین در جهت جامعه پذیر کردن افراد آن جامعه باقی نمی ماند .

خانم س معلم باسابقه که پس از  بازنشستگی به کار در یک موسسه غیر دولتی روی  آورده است هم با اعتقاد بر کاهش منزلت فرهنگیان به علت فقر گفت :جامعه فرهنگیان به لحلظ مالی در موقعیت مناسبی قرار ند اشته  ودر نتیجه از لحاظ جایگاه وارزش در جامعه کوچک شمرده می شونداین معلم بازنشسته با ااعتقاد بر یکسان نبودن نظام پرداختها به عنوان یک آفت در نظام اداری گفت :بنگرید آیا حقوق ومزایای یک معلم با سابقه در آموزش وپرورش با یک کارمند معمولی وکم سابقه بانکی ویا نگهبان در صنعت نفت برابر است ؟وی تاکید کرد :بسیار پرواضح است در جامعه ایی که مسایل مالی وتبعیض در پرداختها دغدغه شاخص ترین  قشر آن یعنی معلمان است نباید انتظار داشت که معلمی دارای جایگاه ارزنده باشد.

نگاهی به جا یگاه معلمی درکشورهای دیگر جهان گویای منزلت وحرفه پردرامد آموزش وپرورش وتاثیر به سزای ان در رشد وتوسعه آن کشورهاست به طوری که در کشور ژاپن یک معلم ۴۴ساعت در هفته در مدرسه حضور دارد اماتنها چهارده ساعت درکلاس درس به تدریس می پردازد وبقیه وقت معلم صرف امور فوق برنامه ،مطالعه وتحقیق می شود نگاهی به وضعیت تدریس واموزش وپرورش در جامعه آموزشی ایران ومقایسه آن باکشور زاپن که روزگاری همراه باایران قدم در وادی پیشرفت ونیل به توسعه گذاشت حلقه مفقود عقب
 ماندگی ما از قافله رشد وپیشرفت همه جانبه وماندن در سطح کشورهای جهان سومی هاست .نکته جالب سطح مقایسه نظام حقوقی زاپن وایران در این است که حقوق معلمان  ابتدایی ژاپن با حقوق مهندسان عمران ،مکانیک ومدیران شرکت های خصوصی ودولتی برابر است “۱”هرسال براساس قانون افزایش حقوق معلمان مدارس دولتی مصوب آموزش وپرورش ژاپن درسال ۱۹۷۴ در حقوق معلمان تجدید نظر میشود تا قدرت خرید وسطح رفاه مادی آنان کاهش نیابد .علاوه بر آن هردو  سال یکبار معلمان از ارتقای پایه برخوردارز میشوند وبه معلمین شایسته ارتقای اضافی داده میشودتمامی معلمان علاوه بر حقوق
 ماهیانه کمکهای غیر نقدی ،کمک به عائله ،هزینه تطبیق با هزینه زندگی ،کمک هزینه مسکن وایاب وذهاب وپاداش دریافت می کنند افزون بر تسهیلات مذکور تمامی معلمان از مزایای دیگر که انجمن کمک متقابل به مدارس در اختیار آنان قرار میدهند استفاده می کنند آماری که در سال ۲۰۰۵ میلادی توسط مرکز آمار ژاپن منتشرشده ا ست گویای این وضعیت است که حقوق آموزگار ژاپنی اغلب بیشتر از درامد پاره ایی از متخصصان از قبیل مهندسان ،داروسازان و…در آغاز استخدام است البته این مقدار در نیمه دوم استخدام به سطح برابر میرسد ولی یکبار دیگر در سنین بعد از ۵۳ سالگی بالاتر  میرود .

افزایش سریع ومستمر حقوق آموزگاران ژاپنی که با بالا رفتن سن هماهنگی دارد موجب دلگرمی اقتصادی انها میشود تا کماکان در شغل معلمی باقی بمانند .به نظر میرسد که اعتبار نسبتا بالای آموزگاران وحقوق قابل توجه ایشان رقابت را برای شغل معلمی در زاپن تشدید کرده است اما بالعکس در کشور ما ایران از جایی که حرفه معلمی یکی از شغلهای سخت بوده وباتوجه به اینکه در سالهای اخیر جامعه به شدت مادی شده وپول وامکانات مالی افراد به عنوان شاخص ومعیار اصلی اندازه گیری منزلت اجتماعی درامده است با عنایت به حقوق نه چندان بالای معلمان  وسطح معیشت آنان در  نتیجه از لحاظ معنوی وارزشی جامعه معلمی در چشمها کو چک شمرده میشود  ونمونه آن هم اقبال کم فارغ التحصیلان دانشگاهی برای جذب شدن به حرفه معلمی است بنابراین نمیتوان از جامعه ای که در قیاس با ژاپن همان کشور هم قطارمان در جهش به سوی ترقی وتوسعه به لحاظ مقایسه توصیفی وآماری جامعه معلمانش عقب است انتظار جهش خلق الساعه وتوسعه همه جانبه داشت البته باید به این نکته کلیدی اعتقاد داشته باشیم که”ازکوزه همان برون ترآود که در اوست .

  متوسط حقوق معلمان در سطح جهان ماهیانه رقمی معادل چهار هزار دلار است درحالی که در ایران این مقدار حدود چهارصد دلار برآورد میشود وزارت آموزش وپرورش به گفته یکی از معلمان که دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ادبیات فارسی است در این سالها همواره با اعتراض معلمان برای افزایش سطح درآمد شان مواجه بوده است سی راهکار را برای ارتقای معیشت ومنزلت معلمان وده راهکار نیذز به بالا بردن وضعیت رفاهی شان اختصاص داده است بندهایی که به عقیده وی هرگز از روی کاغذ فراتر نرفته است وعملیاتی نمیشود .شاید بیراهه نباشد اگربگوییم که شاید همین فقر رفاهی فرهنگیان یکی از دلایلی است که جا معه فرهنگی رابرای جبران نواقص وکاهش منزلت اجتماعی به وادی زد وبندهای سیاسی کشانده است گرچه  فرهنگیان بت مشکلات معیشتی مواجه هستند اما نمیتوان از نواقصی از جمله کاهش تدریس مفید درسیوعدم توجه جدی این قشر به افزایش بنیه علمی و…بهسادگی گذشت .یکی از انتقادات جدی به جامعه فرهنگی ساعت کار اندک معلمان در مقایسه با سایر مشاغل وهمچنین تعطیلات بیشتر این قشر نسبت به سایر مشاغل دولتی است بیشتر کارمندان دولتی هفته ای ۴۴ساعت کار می کنند درحالی که موظف کار معلمان هفته ای ۲۴ ساعت است این در حلیست که معلمان باید دانش خود را به روز کرده وبه همان میزان نیز دانش افزایی کند .همین نظارت جدی دولت به وضعیت معلمان است که در کنار فقر وکمبود بنیه  مالی جامعه فرهنگی به فعالیتهای کاذب وسمپاتی گروههای سیاسی برای جبران کاهش منزلت اجتماعی روی آورده اند .آیا آموزش وپرورش اکنون از نظر ثبات مدیریتی ،زیر ساختها ،اعتبارات ونیروی انسانی از جایگاه لازم برای ایفای نقش خود بعنوان سنگ بنای پیشرفت وترقی کشور برخوردار است؟شاید یکی از مهمترین موانع آموزش وپرورش برای انجام رسالت واقعی اش نگاه به ان به عنوان یک نهاد مصرف کننده باشد به نظر میرسد در کنار توجه جدی دولتمردان به مطالبات معیشتی   فرهنگیان باید در تغیر نگاه به آن بعنوان یک نهاد تولید کننده ودارای منزلت اجتماعی برای توسعه باشد  .

اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت یکی از راهکارهایی است که محمودی از فرهنگیان لرستانی برای رفع مشکل فرهنگیان مطرح کرده میگوید”معلمان  زیر خط فقر هستند وباید با یک تحول اساسی از زیر خط فقر خارج شوند ما خواهان اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت هستیم این قانون نزدیک به دو سال است که تصویب شده وبه دولت ابلاغ شده بنابراین دولت محترم باید  با اجرای آن گامی بلند در جهت حل مشکلات فرهنگیان بردارد.
باتوجه به نکته نظرات مختلف باید گفت یکی از راه حلهای حل مشکلات جامعه فرهنگی کوچک وتخصصی کردن نیروی انسانی وایجاد مشارکت در مدیریت است .سیستم فعلی آموزش وپرورش همه ارکانش به دولت وابسته است که باید جای خود را به یک نظام ونگرش مدیریت مشارکتی بدهد .بر اساس اصل ۸۵ قانون اساسی این قانون از زمان تصویب باید به مدت پنج سال به شکل آزمایشی اجرا شود تا پس ار آن بتوان باارزیابی ،موفقیت آمیز بودن انراسنجید لذانباید به بهانه بار مالی وباتوسل به آیین نامه ها اجرای آنرابه  تعویق انداخت به نظر میرسد باید دولت محترم در  جهت  حل مشکلات فرهنگیان  گام  بلندی برداشته وزمینه ساز بازگشت پویایی ونشاطبه این جامعه گردد. سیاست زدگی در اموزش وپرورش به همراه روزمره گی وروی آوردن معلمان به شغلهای دوم که غالباً کاذب هستند اگر حل وفصل نشوند رسالت آموزش وپرورش به ترویج خلاقیت وجامعه پذیری است با مشکلات مواجه وجامعه را از رشد وتوسعه باز میدارد .