- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

عبور از کانال

0-431

 

 

محمد آزادبخت/ میرملاس : 

یا ایها الذین آمنوا  اوفو بالعقود (۱/۵)

(ای کسانی که ایمان آورده اید به تمام  پیمان های خود وفا کنید)

پس از انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ انتظار می رفت که در سیاسی ترین شهر استان نسیم نشاط سیاسی و امید در کالبد خفته آن پس از ۸ سال رخوت ، زودتر از هر جایی بوزد. در این راستا در گفتمان اصلاح طلبی که پیروز رقابت سیاسی بود در زمینه تغییرات مدیریتی و اختلاف نظر بین کنش گران سیاسی آن ، از جمله موضوع فرمانداری و مصاحبه های حاشیه ساز آقایان دوستی و مومنی ، علی رغم اصرار بعضی از دوستان جهت موضع گیری ترجیح دادم سکوت نمایم،  اما با عنایت به با اهمیت ترین مسئله سیاسی شهرستان یعنی انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی در این نوشتار درباره موضوع پیشنهاد فرمانداری، روند آینده اجماع معروف به ۱+۶ ، راهکار وحدت کامل اصلاح طلبان و موضوعات دیگر در حد توان و نیاز بحث می شود.

موضوع پیشنهاد فرمانداری کوهدشت:

برخود لازم می بینم هر چند دیر هنگام است از حسن اعتماد استاندار محترم ، امام جمعه و نماینده معزز ولی فقیه شهرستان ، کلیه  اعضای سابق ستاد تدبیر و امید و همه عزیزانی که ترغیب و اظهار لطف در آن زمان نمودند و همه بزرگانی که زحمت کشیدند ، قضای تشکر و قدردانی را بعمل آورم از اینکه توفیق خدمت گزاری به مردم شریف شهرستان میسور نشد ، متاسف و از باب اینکه در این مسیر از جاده عزت و شرف خارج نشدم بسیار خوشحالم ، زیرا نیک آموخته ام  که ، اِن العزه لله جمیعا (۱۰/۶۵)

زمانیکه تمام عزت از آن خداست ،نباید برای  کسب عزت نزد این و آن رفت و یا به قول جامی شاعر گرانقدر:

به دندان رخنه در فولاد کردن                                 به ناخن راه در خارا بریدن

فرو رفتن به آتشدان نگو نسار                                به پلک دیده آتشپاره چیدن

به فرق سر نهادن صد شتر بار                              ز مشرق جانب مغرب دویدن

بسی بر جامی آسانتر نماید                                  که بار منت دونان کشیدن

بسیاری می دانند که بنده بیش از ۳۰ سال است که عاشقانه در خدمت فرهنگ و علم منطقه بوده ام و به آن افتخار می کنم و مایه مباهات خویش و ثمره عمرم را فرهیختگان و فرزانگانی می بینم که در جاهای مختلف مشغول خدمت به مردمند اما چرا با وجود حذر از پذیرش مسئولیت اجرایی ، قدم در این وادی نهادم، امعان نظر در موارد ذیل خالی از لطف نیست.

فکر کردم با روی کار آمدن دولت تدبیر امید، نسیم تعقل و تدبیر بر این دیار نیز وزیدن خواهد گرفت و اصل تفکیک و تعامل قوا جانشین رویه تداخل قوا خواهد شد و با کمک معدن هوش و استعداد شهرستان که ۳۰ سال برای آن به سهم خود زحمت کشیده ام ، می توان رتبه ۱ شهرستان در زمینه های فقر و بیکاری ، اعتیاد و … را تنزل داد، چون باور دارم که عظمت و انحطاط هر قومی وابسته به این است که از این معدن بی نظیر چگونه استفاده می کند.

– فکر کردم می توان روح ایثار و فکر جمعی را جانشین بیماری واگیر مقام پرستی کرد.

-فکر کردم با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید ، لابی گری رذیلانه ، جای خود را به ضوابط عقلانی و مهار اتلاف نیروی انسانی می دهد.

-فکر کردم خیانت است که پژمردن و نابود شدن استعدادهای افراد یعنی مهمترین ثروت ملی خود را تماشا کرد و در فکر چاره ای نباشیم.

-فکر کردم صدای مردم کوهدشت را بعد از ۲۴ خرداد ۹۲ شنیده  اند و این صدا آنقدر تیز است که مانع هر مخالفتی است.

-فکر کردم زمان آن رسیده است که می توانیم با غیرت و خرد جمعی از ننگ عقب ماندگی خلاص شویم.

-فکر کردم زمان آن رسیده است که منش غیر علمی جای خود را به روش علمی دهد.

-فکر کردم با یقین به دو اصل ، میزان رای ملت است و رای مردم حق الناس است و با اجرای آن ها می توان اعتماد را در مردم نهادینه کرد.

-فکر کردم ، آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد، نیست باد.

-اما ثابت شد که میوه این آرزوها ، هنوز نارس است.

کلام آخر این باب، تشخیص اینکه چه اشخاص روی مصالح مردم مقاومت می کنند و چه اشخاص روی مصالح و منافع خودشان معامله  و چه اشخاصی آمفوتر سیاسی اند با مردم شریف و بصیر است.

اجماع معروف به ۱+۶

تجربه دوره های قبل به ویژه مجلس ششم در منطقه و در سطح کشور انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ نشان داد که پیروزی یک جریان سیاسی فقط در سایه وحدت نظر حداکثری نخبگان سیاسی و فکری آن جریان امکان پذیر است و تفرقه ، گاهی شکستی را به دنبال دارد که در سطح محلی ، ملی و حتی بین المللی زیان های فرهنگی ، سیاسی اقتصادی جبران ناپذیر به همراه خواهد داشت ، بر همین مبنا طیفی از فعالان سیاسی که امکان کاندیدا شدن در دوره دهم مجلس را داشتند و به گروه ۱+۶ لقب گرفت راهکارهایی را برای اجماع بررسی نمودند که از بین آن ها ، راهکار نظر سنجی پذیرفته و عملی گردید که از نتایج آن همگی آگاهند در این راستا بنده در مجموع هم به راهکار معتقد و هم به صلاحیت و صداقت مجریان آن ایمان دارم و همگی متعهد و مقید به مفاد نتایج آن تا پایان انتخابات دوره دهم مجلس گردیده ایم پس از معلوم شدن نتیجه نظر سنجی به نفر اول یعنی برادر عزیزم آقای مومنی مهلت یک هفته ای داده شد تا با ارزیابی در صورت آمادگی به عنوان کاندیدای نهایی اصلاح طلبان حوزه انتخابیه اعلام شود که به همین نحو هم عملی گردید. متاسفانه ایشان بعد از حدود دو ماه به دلایلی حداقل غیر قابل قبول برای بنده از صحنه کاندیداتوری احتمالی کنار کشیدند، گر چه باید اذعان نمود و تمجید کرد که هم اکنون بیش از یک کاندیدای احتمالی برای به ثمر نشستن نتایج راهکار تلاش می نماید.

اما چرا بنده که نفر دوم نظر سنجی بودم ، از پذیرش کاندیدای نهایی بودن استنکاف نمودم ، دلایل زیادی وجود داشت که برخی از آن ها را ذکر می کنم اول اینکه از فرصت سوزی دو ماهه آزرده خاطر شدم دوم اینکه ابزارها و امکانات اطمینان بخش تاثیر گذار  در سرنوشت انتخابات ممکن بود فراهم نشود، سوم اینکه گفتمان اصلاح طلبی طاقت شکست دیگری را ندارد ، پس نباید حتی کوچکترین احتمال شکست را از نظر دورداشت مع الوصف بنده وفادار به عهدی هستم که در آن راهکار بسته ام . و شرط وفاداری بنده نیز اعلام  مواضع شفاف و مشخص شدن برنامه ائتلاف ۱+۶ برای هر شرایطی است.

اما در مورد برادر عزیزم آقای کورانی فر ، کاندیدای نهایی ائتلاف ۱+۶ :

بنده ایشان را از زمانی که دانش آموز دبیرستان دکتر شریعتی بودند  و من معلم و معاون دبیرستان، بخوبی می شناسم ، انسانی متدین، متعهد ، دارای تجربه مدیریتی ، امین و  برخوردار از سلامت نفس و اخلاق، خواستگاه فکری او اصلاح طلبی است و تلاش های تاثیر گذار وی را در دوره کاندیداتوری جناب آقای اسفندیارپور  و جناب آقای دوستی  که اغلب شب ها جلسات در منزل ایشان برگزار می شد نباید از یاد برد ، و از همه مهم تر ایشان نفر سوم نظر سنجی است . گرچه تعدادی خرده می گیرند که  در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد مدیر بودند ولی معتقدم که مدیر بودن در یک دوره دال بر وابستگی فکری به آن نیست کما اینکه جناب آقای دکتر صالحی وزیر امور خارجه  آن دوره بودند اما در دولت تدبیر و امید با ریاست سازمان انرژی اتمی ، در جریان مذاکرات سرنوشت ساز هسته ای ایران با گروه ۱+۵ برای تامین منافع ملی، سنگ تمام گذاشتند و در ذهن و حافظه ملت ایران به نیکی یادگار ماندند. امیدوارم که آقای کورانی فر با  اعلام مواضع شفاف دریچه هر سوء ظنی را مسدود نماید.

سخنی با برادر ارجمندم جناب آقای دوستی:

قبل از هر سخن برخود لازم می دانم از اظهار لطفی که در مصاحبه فروردین ۹۴ با سایت های محلی نسبت به بنده نموده بودید تشکر نمایم. در آن مصاحبه فرموده بودید که بعد از منتفی شدن موضوع فرمانداری جواب تلفن های شما را نمی دهم که چنین نتیجه گیری می شود بنده از شما آزرده خاطر شده ام  یقین بدانید اگر تلفنی بوده و جواب داده نشده عمدی نبوده است.

شما خوب اطلاع دارید که زمانیکه شما تا سال ۵۹ همکلاس اخوی شهیدم بودید بنده از سال ۵۷ دانشجوی دانشگاه اصفهان بودم و شاید بیش از هر کس با خانواده ما آشنایید و حداقل می دانید که ما عزت خویش را فقط از خدا می خواهیم و بدان درجه از آگاهی رسیده ایم که به کاغذ پاره هایی که حتی اگر وزیر امور خارجه باشی و در ماموریت خارجی و در حال مذاکره با رئیس جمهور کشوری ، با یک پیامک وزارتت باطل می شود ، دل بستگی نداشته باشیم  از طرف دیگر حتماً فراموش نمی کنید که شما  و دیگر سیاسیونی که به وکالت و صدارت رسیدند ، چقدر مدیون ما و خانواده ما هستید . و کوچکترین انتظار یا نیازی به شماها نداشته ایم ، گرچه در موضوع فرمانداری به خوبی تلافی و جبران کردید! از این  موضوع که بگذریم من شما را هنوز یک اصلاح طلب تاثیرگذار در سطح محلی و ملی می دانم و نقش شما را در پیروزی آقای اسفندیارپور کتمان نمی کنم و شب هایی را در آن ایام بیاد دارم که حتی خود آقای اسفندیارپور به خواب می رفتند و شما و بنده  تا پاسی از شب بیدار و برنامه ریزی می کردیم . اما در آن مصاحبه آقایان را اصحاب انحصار لقب داده اید ، در حالیکه با اعلام پشتیبانی بدون مشورت ، از نماینده محترم فعلی ، عین انحصار رفتار نمودید. حال یک پرسش اساسی ، شما بخوبی می دانید که خاستگاه فکری نماینده محترم فعلی اصول گرایی است و همه نیک می دانیم که اگر شما و اصلاح طلبان نبودند ایشان هرگز به مجلس راه نمی یافت و باز آگاهید که انتخابات ریاست جمهوری سرنوشت سازترین چالش سیاسی گفتمان های اصلاح طلبی و اصول گرایی است ، چرا وی بدون کوچکترین احترامی به شما و خاستگاه فکری اصلاح طلبان برای رقیب اصلی آقای دکتر روحانی  در کل استان، سنگ تمام گذاشت، باز اعلام حمایت بدون چون و چرا نمودید ، آیا این شائبه دامن زده نمی شود که مبادا شما نیز در اساسی ترین و حیاتی ترین گفتمان اصلاح طلبی با ایشان هم نظر بوده اید که امیدوارم هرگز چنین مباد که در این صورت باید گفت دچار موتاسیون رفتار سیاسی شده اید.

شاید توجیه شما این باشد که ایشان چوب لای چرخ دولت نمی گذارد البته اگر این کار بنابر مصالح ملی باشد پسندیده است وگرنه بعد از پیروزی ادعای وراث بودن ناپسند است. با این حال از نظر بنده پیروزی  اصلاح طلبان بدون شما شیرین نخواهد بود و جنابعالی بخوبی می دانید که بنده برای این تفکر حدود ۳۰ سال است که کار فرهنگی و سیاسی می کنم و در قبل آن نه عمارتی نه امتیازی ، نه مقامی کسب نموده ام و نه به دنبال آن ها بوده ام ولی بخوبی می دانم که مردم  چه دردها و رنج هایی دارند و تسکین این آلام جز با اتحاد و همدلی و هم فکری و استفاده کامل از تمام توان ها و ظرفیت ها اگر غیر ممکن نباشد ، ابتر است ، پس از شما انتظار دارم در اتحاد هم فکران سیاسی خودم علی رغم همه کدورت ها ،  هم گام باشید و بخاطر این مردم منتظر ، هر زمان و در هر مکانی که شما بخواهید حاضر به گفتگو در این باره هستم.

سخن با دوستان نواندیش اصلاح طلب و سایر کاندیداهای محترم احتمالی

حتماً مطلعید که من هنوز زخم بی انصافی و بی عدالتی برخی دوستان اصلاح طلب در انتخابات مجلس ششم را بر روح خویش دارم ، اما به خاطر مصالح مردم از آن نابرادری ها چشم پوشی نمودم و ای کاش این نوع اجماع در آن دوره صورت می گرفت تا  شاید آن شکست تلخ رقم نمی خورد ، اکنون نیز در ائتلاف ۱+۶ که بعد از انصراف آقای مومنی حق طبیعی بنده بود که بدون توجه به نتیجه آن وارد کارزار شوم اما باز به خاطر تشکیل اتحاد بزرگتری از حق خویش گذشتم لذا اگر این برادر کوچکتان را لایق بدانید حاضر به  گفتگو و ارزیابی شرایط موجود می باشم.

گفتمان اصلاح طلبی و ولایت مطلقه فقیه:

قلب قانون اساسی ما که خون بهای هزاران شهید والامقام  و عصاره فکری علمای بزرگ و نخبگان فکری کشور بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی که به تایید و تنفید امام راحل نیز رسید ، اصل ولایت مطلقه فقیه است ، پس کسی که به این اصل اعتقاد و التزام ندارد ،  یعنی حیات قانون اساسی را قبول ندارد و در آن صورت از دایره خودی های انقلاب خارج است. من بعد از رحلت امام راحل  و انتخاب مقام معظم رهبری توسط مجلس خبرگان ، در جمع دانشجویان مرکز تربیت معلم امام خمینی (ره) کوهدشت عنوان نمودم آن ها که در زمان حیات طیبه امام دل او را خون کردند و اکنون دم از ذوب شدن در ولایت می زنند یا آن ها که در زمان حیات امام مطیع محض بودند ولی اکنون شرط و شروط دارند ، هر دو متظاهرند زیرا این اصل قانونی عقیدتی و خدشه ناپذیر است از طرف دیگر محدود کردن این اصل به یک گفتمان سیاسی خاص و یا اتهام ناحق زدن ضد ولایت فقیه به دیگران جفا در حق این اصل اساسی است و دفاع بد کردن از ولایت در واقع خراب کردن حقیقت آن است.

هر کسی ولایت را قبول ندارد، قانون اساسی را قبول ندارد و هر کس قانون اساسی را قبول ندارد اصلاح طلب نیست ، قانون مندی و التزام به قانون اساسی ذات هر اصلاح طلبی است از طرف دیگر ولایت ضامن و محور وحدت ، شکوه و عظمت  ملی و اقتدار سیاسی  در سطح ملی و بین المللی است که نمونه آن هدایت داهیانه حل فتنه بین المللی انرژی هسته ای علی رغم میل دلواپسان است . پس بیاییم با برحسب ناروای ضد ولایت فقیه فرزندان انقلاب را  لکه دار نکنیم  که گناهی نابخشودنی است.

اما چرا عنوان مقاله را عبور از کانال نامیده ام:

متاسفانه بعد از انقلاب طوری نهادینه شد که نماینده مجلس نه ناظر بر قوه مجریه بلکه عین قوه مجریه نیز گردید و در هر دوره نماینده متناسب با دایره فکری  خویش کانالی ایجاد نمود که هر کسی برای رسیدن به مدیریتی باید از آن کانال عبور می کرد تقریباً در تمام دوره ها شرط عبور از کانال بیش تر ارادت و کرنش بود نه مهارت و شایستگی ، گرچه گاهی در دوره ای ممکن بود فردی در اثر فشار افکار عمومی بدون عبور از کانال توفیق خدمت گزاری می یافت.

گاهی برای عبور از آن کانال های تنگ و تاریک سایز شخصی بعضی افراد کوچک بود و ارادت آنقدر وافر که عبور سهل می گشت و  شخصیت فکری افراد دیگر آن قدر بزرگ بود که هرگز از آن کانال عبور نمی کردند ما حاصل عبور از آن کانال ها عقب ماندگی خطرناکی است که دامن این دیار را گرفته است و در جریان سیل اخیر ، که سیل اشک نیز به راه انداخت ،  آقای دکتر نوبخت آن را به خوبی  توصیف نمود. در جریان پیشنهاد فرمانداری کوهدشت بارها از طرف اشخاص مختلف پیشنهاد  عبور از کانال این دوره داده شد که عبور از آن را برای خود لکه ای پاک نشدنی می دانستم هر چند آقای دوستی آن را بی تدبیری توصیف کرد سعدی شاعر گرانقدر به درستی سروده است که:

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز                         مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

وی نگفته است که مرده آن است که نامش به استانداری یا فرمانداری یا وکالت نبرند چه بسا در تاریخ معاصر ما افرادی مانند آقا خان نوری با تدلیس به صدر اعظمی رسیدند اما نام ننگ او در حافظه تاریخ ما ابدی است امیدوارم در این دوره در صورت پیروزی اصلاح طلبان به جای آن کانال های محقر ، کانالی از نخبگان فکری و سیاسی نسل جدید با انرژی و نسل اول با تجربه تشکیل شود  تا رفاه و آسایشی که شایسته مردمان این سرزمین است محقق گردد.

کلام آخر :  

اگر عمری باقی و اوضاع جوی مساعد در نوشتار های بعدی تلنگری در باب موتاسیون رفتاری و آمفوتریسم سیاسی و سخنی هم در باب راهکار برون رفت از توسعه نیافتگی منطقه خواهم نوشت.