مهدی محمدزاده / میرملاس :
باران را دوست دارم.
به همان اندازه که برف و سیل و حوادث غیر مترقبه را !
میدانی…
وقتی باران می بارد ، وقتی برف می بارد ،
وقتی سیل جاری می شود ؛
نگاه ها ،
صحبت ها ،
قدم ها ،
جراید
و…
همگی رنگ یکرنگی می گیرند.
صورت های خاکی ،
شلوار های گِلی
و
چشم های پر از اشک،
طبیعت آن روزهاست و اشتراک آدم ها.
جراید سر تا سر
از لطف ،
از مهر ،
از عشق
پر می شوند .
در شهر ما
تا باران نبارد ،
تا سیل جاری نشود ،
تا یخبندان نشود ،
تا خانه ای ویران نشود
بازار چشم غرّه گرم است.
حتما باید باران ببارد ،
حتما باید برف ببارد ،
حتما باید زمین دهان باز کند
که چشم ها در حدقه ی گرم خود آرام بگیرند … !
ما آدم ها ،
بعضی هامان انسان های شریفی هستیم ؛ اما
حقیقت این است که تا خانه ای ویران نشود ، شرافت مان گُل نمی کند !
آورین آورین زیبا بود
آفرین بر مهدی عزیز
چقدر زیبا مطالب رو پر محتوا وبه رشته تحریر در آوردی آفرین بر مهدی عزیز
مرسی
زیبا بود