نامه احمدینژاد به رهبر انقلاب منتشر شد. نامهای که کوتاه بود اما درعین حال همچنان ابهام برانگیز بود.
نامه احمدینژاد به رهبر انقلاب از حیث محتوا شبیه نامه ای بود که او درباره ماجرای معاون اولی احمدینژاد منتشر کرده بود. در آن نامه احمدینژاد اشاره کرد: «به استحضار می رساند که مرقومه مورخه ۸۸.۴.۲۷ حضرتعالی به استناد اصل ۵۷ قانون اساسی اجرا شد.» در این نامه اما ضمن اعلام تبعیت از «توصیه» رهبری باب جدیدی را در این باره گشوده است.
او در این نامه مینویسد: «همان گونه که مستحضر هستید در دیدار مورخ نهم شهریورماه سال جاری، اینجانب برنامه های تبیین انقلاب در سراسر کشور را تشریح نمودم، پس از آن حضرت عالی توصیه فرمودید که در این دوره مصلحت نیست بنده در انتخابات شرکت نمایم و اینجانب نیز تبعیت خود را اعلام نمودم.»
نوشتن این متن کوتاه، نیاز به ۲۴ ساعت زمان نداشت. همان دیروز هم میتوانست نوشته و منتشر شود.با این حال احمدینژاد در این بخش از نامه مدعی است که اساسا موضوع کاندیداتوریاش را پیش نکشیده است و تنها برای تشریح برنامههای «تبیین انقلاب اسلامی در سراسر کشور» این دیدار را انجام داده است. در صورتی که این گفته درست بود اساسا نیازی نبود تا رهبر معظم انقلاب نسبت به موضوع ورود کنند. رهبری در آن دیدار (آنطور که منتشر شده و آنطور که دیروز اعلام شد)؛ توضیح دادند که آمدن او را به «صلاح کشور» و «خود آن فرد» نمیدانند. اگر منطقی نگاه کنیم به کار بردن «دلیل» و «استدلال» زمانی لازم می شود که قصد توضیح و اقناع وجود داشته باشد. اگر رهبری احساس میکردند اساسا احمدینژاد قصد ورود به انتخابات را ندارند هیچ لزومی هم به آن توصیه و به دنبال آن دلیل و استدلال آوری وجود نداشت.
بخش دوم اما عجیب تر است. احمدینژاد در نامه کوتاه خود مدعی است در همان جلسه (یک ماه پیش) هم تبعیت خود را اعلام کرده است. سئوال این است که اگر اینطور است پس سفر گرگان به چه منظور انجام شد؟ یا سفر بوشهر برای چه چیز تدارک دیده شد که بعد از اتفاق دیروز لغو گردید؟
سخنرانی روز گذشته رهبری در واقع یک نوع شفاف سازی نسبت به تلاش برخی برای القای یک دروغ بزرگ و تکذیب توصیه رهبری معظم بود. به واقع اگر رفتار احمدینژاد و نزدیکانش به گونهای نبود که ناچاراً پاسخگویی آنهم به صورت «علنی» و از «پشتبلندگو» را ایجاب کند، سخنان دیروز رهبری ایراد نمیشد.
واقعیت امر این است که درس خارج فقه روز دوشنبه رهبری به نوعی شفاف سازی در برابر تلاش یک جریان خاص برای القای همان دروغ و تکذیب بود. بخشی از این پاسخگویی به نیروهای مومن بود. به این معنا که نباید میانشان اختلاف بروز کند و ایشان به سردرگمی آنها پاسخ داد. اما دو بخش دیگر در این سخنان وجود داشت که مشخصا یک شفاف سازی بود نسبت به رفتار و عملکرد احمدینژاد و اطرافیانش.
اول: اعلام در پشت بلندگو
ناظر بیطرف از خود می پرسد چه اتفاقی افتاد که رهبری آن جملات را بیان کرده و میگویند: « یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو.» معنای این حرف جز این است که این «گفتهها» از داخل سر حلقههای رسانهای تیم احمدینژاد، آنهم با ادبیاتی مشکوک و بعضاْ خارج از عرف و آداب، به فضای مجازی تزریق شد و لزوم پاسخگویی را ایجاب کرد؟ آنهم از «پشت بلندگو»
ناظر بیطرف از خود می پرسد چه اتفاقی افتاد که رهبری آن جملات را بیان کرده و میگویند: « یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو.» معنای این حرف جز این است که این «گفتهها» از داخل سر حلقههای رسانهای تیم احمدینژاد، آنهم با ادبیاتی مشکوک و بعضاْ خارج از عرف و آداب، به فضای مجازی تزریق شد و لزوم پاسخگویی را ایجاب کرد؟ آنهم از «پشت بلندگو»
دوم: تحت تاثیر بودن رهبری
نکته مهمتری که در سخنان روز گذشته رهبری وجود داشت و کمتر مورد توجه قرار گرفت بخشی بود که در آن به ادعای «تحت تاثیر بودن رهبری» پاسخ داده شده بود. ایشان (باز هم به ناچار و از سر ضرورت) پاسخ این شبه را میدهند که: «اینی هم که حالا بگویند که فلانی [رهبری] تحت تأثیر زید و عمرو و بکر و …، نه این حرفها، این حرفها چیه؟ بنده از زید و عمرو و بکر و اینها هم بیشتر اطلاع دارم، هم انگیزه بیشتر دارم.» چه فرد یا افرادی این موضوع را مطرح کردند که رهبری ناچار به پاسخگویی شدند؟
نکته مهمتری که در سخنان روز گذشته رهبری وجود داشت و کمتر مورد توجه قرار گرفت بخشی بود که در آن به ادعای «تحت تاثیر بودن رهبری» پاسخ داده شده بود. ایشان (باز هم به ناچار و از سر ضرورت) پاسخ این شبه را میدهند که: «اینی هم که حالا بگویند که فلانی [رهبری] تحت تأثیر زید و عمرو و بکر و …، نه این حرفها، این حرفها چیه؟ بنده از زید و عمرو و بکر و اینها هم بیشتر اطلاع دارم، هم انگیزه بیشتر دارم.» چه فرد یا افرادی این موضوع را مطرح کردند که رهبری ناچار به پاسخگویی شدند؟
همچنین میتوان سئوال کرد در صورتی که احمدینژاد همان روز اصلا موضوع انتخابات را مطرح نکرده بود و یا اساسا نسبت به توصیه رهبری اعلام «تبعیت کرده بود» آیا نیازی بود آن خبر منتشر شود؟ و در صورتی که بعد از انتشار محدود خبر واکنش درخوری از سوی احمدینژاد یا اطرافیان نزدیکش دیده شده بود، این موضوع ادامه دار می شد؟
درحالی که می بینیم همه حرکات کاملا برخلاف این است. سفرهای انتخاباتی و تبلیغاتی استانی پیش بینی می شود و در کنار آن از بخشی از درس خارج فقه رهبر معظم انقلاب در مورد «امانتداری مجالس» طوری سوءاستفاده می شود که پاسخگویی به همه شبهات آنهم به صورت علنی را ایجاب میکند.
داود حشمتی – انتخاب
اصلا اینو بگین که شما هم بهش توجه نکردین. اگه ایشان از انتخابات و ورود به صحنه حرفی نزده در نامه دوم منظورش از اینکه در همان جلسه اعلام تبعیت کردم”بخاطر چیه و مرجه این سخن محمود کجاس
احمدی نژاد محبوب دل مردم اگه میومد غوغا میشد ۳۰۰۰۰۰۰۰میلیون رای میاورد
خوبه به یاد داشته باشیم که رهبر در قسمتی از این بایاناتشون به احمدی نژاد فرمودند ” شما برادر مومن من هستید” یا اینکه هواسشون نبوده این جمله را گفتند….
ما برادران “مومن” رهبر را مثل جان عزیز میداریم
رهبری ایشان را برای دور بعدی میخواهند وگرنه میتوانستند رد صلاحیتشان کنند تا دور بعدی هم دیگه نتونند شرکت کنند وسلام
درود بر احمدی نژاد عزیز و مردمی…..درود بر میرملاس