- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

شعر ایران

  [1]

حرف که می‌زنی انگار
سوسنی در صدایت راه می‌رود
حرف بزن
می‌خواهم صدایت را بشنوم
تو باغبان صدایت بودی
و خنده‌ات دسته کبوتران سفیدی
که به یکباره پرواز می‌کنند .
تورا دوست دارم
چون صدای اذان در سپیده دم
چون راهی که به خواب منتهی می‌شود
ترا دوست دارم
چون آخرین بسته سیگاری در تبعید .
تو نیستی
و هنوز مورچه‌ها
شیار گندم را دوست دارند
و چراغ هواپیما
در شب دیده می‌شود
عزیزم
هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر می‌گیرد
از ریل خارج نمی‌شود .
و من
گوزنی که می‌خواست
با شاخ‌هایش قطاری را نگه دارد .
 

غلامرضا بروسان