- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

پاسخ شاه‌پور لطفی به مطلب «اعتراضی به عملکرد اسماعیل دوستی در انتخابات مجلس سال قبل»

95958-1

شاه‌پور لطفی/ میرملاس: اندر احوالات خلق، راندن اهانت است به تنبور و به حلق، رواج نصیحت‌های نابه‌جا و کنار زدن پرده‌های احترام و به ابهام فرو در خفتن روشنی در سیاهی بازی های سیاست، کوشش و پویشی نادل‌پسند و خردسوز.
در خوانش نصیحتی از آقای سینا قلندری، همشهری نادیده‌ام در تارنمای نشریه‌ی بلوطستان، نکاتی چند را خاطر نشان خواهم کرد، باشد که بر نهاده‌ای نو باشد در ملغمه سیاسی این شهر، خاصه نسل نواندیش و کتاب‌خوان! نسلی که نبایستی به سهو کلاه بپذیرد بر سروری سرش ، نسلی که پرسش‌گرانه پاسخ می‌خواهد بابت حق و حقوقش بابت کمی‌ها و کاستی‌ها …
جناب قلندری، قلندر باید شب بیدار باشد، تا خفاش در شمایل بختک به او شبیخون نزند. اما شما قدری بی‌تجربه، قدری به دور از تحلیل، پیرو یک خبر، در یک واکنش احساسی، شوریده‌اید، بدون دانستن این نکته که بازی قاعده ای دارد. آیا در آن منبر خطابه‌ای که نشسته‌اید مشخص است تخصص شما چیست ؟ نصیحت و مواخذه آقای دوستی کار قشنگی نبود و آن هم با درپیچیدن خانواده‌اش به چنین لفاظی و لفافه‌ای این حقیر به عنوان یک شهروند از چنین نگرش هایی خلیده خاطر می‌شوم.

آیا وقت آن نرسیده است که نسلی تازه نفس، با اعتماد به نفس، با بینش و کنش مناسب و هم بسته، بازیگران سنتی سیاسی این شهر را مورد مداقه و نقد قرار دهد ؟ شهری که در چنپره نفوذ و نفاذ عده ای ویژه‌خواه دست به دست می‌شود و در این میان مردم انگار در گهواره ای مورد نغمه و نوازش‌اند و خوابشان بهترین اتفاق !

وقت آن است ضمن نه خسته‌ای به کنش‌گران سنتی فرسوده این دیار با تحلیل‌های درست ، آنها را دعوت به بازنشستگی کنیم. تا این شبانه آزگار بی‌تکان و تحرک خانه خراب کن، قطع شود . فعالانی که -هر چند کارنامه شان را با تخفیف هم می خوانیم-قابل دفاع نیستند !

اتفاق را از این جا مورد بازخوانی قرار می دهم؛ نهادن انگشت اتهام بر آقای دوستی در حمایت از ملکشاهی، در چرایی این تصمیم توضیح روشنی موجود است . در ۴ سال اول حضور «کُت‌پر» ملکشاهی در فضای سیاسی این شهر، اقبال اصلاح طلبان به ایشان در آن روزها ، روزهای خزانی و برگ‌ریز طیف اصلاح‌طلب ، هدف گشایش راهی بود در بن‌بست‌ها، بنابراین ملکشاهی شد «گزینه‌ی ناگزیر» و شانس از این بلیغ‌تر دَرِ خانه‌ی کسی را نمی زند .

اما در این دوره ، ملکشاهی بود به اضافه‌ی مهره‌های دست چندم به اصطلاح طلب و در این بازه، باز واقع گرایانه‌ترین گزینش ملکشاهی بود. حال از سر سیاست یا از سر ناچاری! همان گونه که بر آفتاب شد جریان موسوم به اصلاحات در بازی دادن به مهره‌های چراغ خاموش دچار اشتباه شد! و نتوانست اکثریت مجلس را تصاحب کند . بد رو دستی خوردند و کسی مثل محمدرضا عارف در مجلس به کُنج انزوا و گوشه‌نشینی کشیده شد! و چنین تدبیری امید را به اردوگاه اصول‌گرایان آورد و دیدیم آن روزها، غیبت اجباری اصلاح‌طلبان، اصول‌گرایان یکه‌تازی‌ها می‌کردند و بدون رقیب در درون دچار زوایه شدند اما با حضور مبهم این دوره اصلاح طلبان و با دمیدن در بوق و کرنا موجبات نزدیک شدن اصول گرایان به هم را فراهم ساختند

در دوره‌ی اخیر باز هم انتخاب مناسب بازی با مهره‌های به اصطلاح معتدل بود و در حوزه‌ی کوهدشت می‌بینیم که سمت گیری آقای دوستی قرین به واقع است تا آن دوستانی که مردم را به سمت توهم کشاندند و در جریان شیشه شکستن‌ها، توان مطالبه‌گری مردم را هزینه و هدر دادند، بدون دست‌آوری برای مردم !

علم روان‌کاوی می‌گوید : «خشم» توان مطالبه گری دُرست را زایل می‌کند و انگشت توهم را متوجه فاعلان می کند ! وقت آن است که به تحلیل‌های درست بپردازیم و تن بزنیم از گمانه و حدسیاتی بر پایه و مایه ی شایعه و شنیده! من نه مدافع آقای دوستی ام و نه ایشان را حتی از نزدیک دیده ام ! اما بریدن ایشان از جریان بی‌راهه پوی اصلاح‌طلبی کوهدشت می تواند کلید و بزنگاه مناسبی باشد برای گذار نسل نواندیش از دوستانی که با فتار و شاکله ی ذهنی و سیاسی‌شان ، رقابت از جنس بدوی و قوم و قبیله‌ای است.

دوستانی که متاسفانه از دور به شدت ویژه‌خواه به نظر می رسند و منافع احتمالی اصلاح‌طلبی را در شهرستان و استان به سود خود مصادره کرده اند ! و تمام هنرشان درگیر طردها و چینش‌هاست . بدون رعایت حقوق شهروندی، بدون در نظر گرفتن هیچ حرمتی. «تراز» آنها فقط سینه چاک بودن است، در خط بودن است و دیگر هیچ .

در واکاوی کارنامه این دوستان متوجه می شویم که نه دوراندیشی بلدند، نه سیاست، نه حرمتِ حُریت معلم را نگه می‌دارند و نه مردم بجز در بزنگاه انتخابات در ذهنشان نیمکتی برای نشستن دارند!

قلندرها باید بیدار باشند! عدم آگاهی از پیشینه‌ها، خدایی ناکرده می‌تواند جوانان جویای نام را گرفتار بازی کند در این نصیحت‌نامه آقای قلندری روشن نیست که ایشان سمت مردم ایستاده اند یا سمت آن دوستان – این ورطه گرداب ها حایلی است ناآشنا در آن غوطه نخورید ! دوستانی که موقع شناس نبودند و همیشه از بشقاب اصلاح‌طلبی لقمه برگرفتند و دست مردم را خالی گذاشتند از خرمای نفت !

جناب آقای قلندری در کشور ما هنوز هیچ حزبی وجود ندارد و جریان‌هایی که به راحتی متولد می‌شوند تعریفشان جناح است شایسته است قدری با چهارچوب های اولیه ی علوم سیاسی آشنایی داشته باشید تا احساستتان شما را به بن بست نکشاند و نهایتاً سر به بیابان نگذارید !

ما بر پایه همان استدلال ، بعنوان اصلاح‌طلب از آقای ملکشاهی حمایت کردیم و امروز نیز علی رغم برخی مسائل باز بر تصمیم خویش صحه می گذاریم و با وجود داشتن نقد بر ایشان (عدم بازگشایی دفتر ارتباطات مردمی، عدم ارتباط با رسانه‌های بومی و …) برای تن زدن از شائبه‌ی تخریب این مقال را می گذاریم تا قال دیگر … نکند برخی آن را بد تعبیر و تفسیر کنند، اما قول می‌دهم در زمان مناسب به صورتی استخوان‌دار ملکشاهی را نیز به بوته‌ی نقد بکشانیم. چرا که نسل امروز نبایستی فکر کند ماشین لنگی را هول داده و دستش بر هیچ بندی بند نیست !

ملکشاهی به هوش باشد ! به گوش باشد! به عنوان شخصی میانه‌رو نبایستی کنش‌هایش سبب رواج ناروایی‌های این چنینی و رها شدن تیر طعنه به سمت اصلاح‌طلبان همراه خویش شود. به هوش باشد! اگر فعالان سیاسی اصلاح‌طلب این دیار دست از حمایت ایشان بکشند مهره‌ی استخوان‌داری در حول ایشان یافت می نمی‌شود .

ایشان باید تن بزند از پویه در ریل‌های ۴ سال قبل  و با فعالان سیاسی بومی در سمت‌گیری هایش مشاوره کند؛ تک روی منافات دارد با اعتدال. معتدل بودن فقط در حد حرف و شعار که پذیرفتنی نیست !

به زعم راقم این سطور سمت‌گیری جدید آقای ملکشاهی اعتراضی است به دولت. دولتی که مدیرانش  در این استان، مهره‌ی دست همان دوستانی شده اند که سخت سرگرم خویش‌اند ، متخصصان گره‌افکنی بدون داشتن ناخن گره گشایی!

دوستانی که به واسطه یدک‌کش‌های قابل رویت خود را به دولت اصلاحات سنجاق کرده‌اند و افعالشان بیرقی است از عدم دوراندیشی از کج‌فهمی دست کِرخت و بی‌ترحمشان دارد عروسک گردانی می کند .

کنش هایی که موجب عدم یک‌دستی جریان اصلاحات در این دیار شده است. بعنوان مثال: قلع و قمع‌های آنها در آموزش و پرورش سرشار بود از غرض‌ورزی و آلودن فرهنگیان به صفاتی چون جاه‌طلبی، رقابت کورکورانه و …

همین نگرش و کنش‌های از سرلج، ملکشاهی را نیز به بیراهه زور زدن برای مقابله با چینش‌های دل‌بخواه آنها کرده است فقط همین! به دور از دغدغه‌ی مردم و به این ترتیب مجال را از خود و ملکشاهی ستانده اند تا شاید محض رضای خدا، از سر اتفاق گامی برداشته شود برای فقر و بیکاری. آیا بیراهه‌تر از این راهی می‌شناسید ؟

دوستان اهل رسانه می توانند به این روند مدد رسانند و به راحتی ملکشاهی را هول دهند تا بی خیال مردم شود هشت سال بر کار بودن می‌تواند عطش را سیراب کرده باشد!

به دور از دُوراندیشی با حالتی تهاجمی و هُمالی‌ای تمام عیار هم انرژی ملکشاهی و هم زور و کوپن خویش را به بیراهه  کشانده اند. آیا شایسته است کانون تعلیم و تربیت را به بزنگاه تسویه‌حساب‌های احساسی و شخصی تبدیل کنند؟

ملکشاهی به هوش باشد! بازی این آقایان در آن جهت است تا فریضه خویش را اثبات کنند که شما کلاه سر اصلاح‌طلبان گذاشته‌اید در تبرئه‌ی خود بکوشید. کما اینکه با تکیه بر قرائن و نگاهی به معمول شدن دو دوره پشت هم توفیق در ریاست جمهوری احتمالاً آقای روحانی ۴ سال آینده نیز بر کرسی تکیه خواهند زد . زاویه گرفتن با دولت می‌تواند شما را به علی امامی راد دیگری تبدیل کند .

و در پایان چند نکته را متذکر می شوم تا خدایی ناکرده نسل نواندیش در دام بازی دستان نامریی گرفتار نشود:

قلندرها بیدار باشند! یکی از کیفیت‌های این دوستان استفاده از اهالی رسانه است و حساسیت و موجودیت این امکان را درک کرده‌اند. من و شمای روزنامه‌نگار دستمان به کجا بند است، در تحصیل معیشت و دفاع از امنیت روانی و شغلی خود ، چه تعریفی داریم؟ خام دستانه برای خود داستان‌ساز نشوید ما آزموده‌ایم در طبله‌ی اینان دوایی نیست!

شتاب‌زده قضاوت نکنیم، ناسخته و ناسنجیده دُرشت نگوییم، کودکان دیار ما همچون کودکان داعشی که اسلحه در دست دارند با بازی سیاست بزرگ می‌شوند و زبانشان پُر است از مَتَل و مَتَلک و اما …

منبع: بلوطستان