سیدصادق محمدی/ میرملاس: از مرگ جناب هاشمی چند روز می گذرد اما در همه جا از او گفته می شود .فاصله نظرات گاه به اندازه فاصله مشرق و مغرب است .
جناب ولایتی در صدا و سیما فرمودند هاشمی امیر کبیر و حتی بزرگتر از امیرکبیر بود .
جناب ابوترابی هاشمی را بازوی خداوند برای انقلاب دانست .برخی دیگر به صراحت گفتند هاشمی نظیر ندارد و…
در مقابل برخی می گویند در مورد کدام هاشمی بگویم ؟ هاشمی که یک هاشمی نبود و ما چند هاشمی دیدیم
هاشمی انقلابی
هاشمی زمان جنگ و قطعنامه
هاشمی بعد از فتنه
دیگری صریح تر می گوید و با ادبیات تندتری می گوید هاشمی استخوانی بود در گلوی نظام و…
برخی از افراد این گروه به چگونگی نماز میت مقام معظم رهبری و پیامی که به مناسبت در گذشت او صادر شد تمسک می کنند و می گویند در پبام حضرت آقا حتی یک جمله نیست که بگوید حال فعلی جناب هاشمی محبوب رهبری بوده است و نماز میتی که آقا برای آیت الله مهدوی کنی خواندند با نمازی که بر هاشمی خوانده شد فرق می کند و…”
اما برداشت بنده این است همین یک جمله از رهبر فرزانه انقلاب گویای این نکته است که آن مرحوم از رهبرش نمره ی قبولی گرفته است و آن این که فرمود
“فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است”
اگر مرحوم هاشمی در دل مقام معظم رهبری جای نداشته است چرا فقدان هاشمی برایش سخت و جانکاه است؟
آیا این فقدان و جانکاه بودن هم مربوط به دوران قبل است و ربطی به زمان فعلی ندارد؟
آیا همینکه رهبر عزیمان خودش نماز میت جناب هاشمی را خواند و تذکر دادند که بگو همه بخوانند دلیل برقبول شدن هاشمی و مردود بودن نظریه استخوان در گلونیست؟
به نظر می رسد هاشمی برای مقام معظم رهبری نه موسوی بود و نه کروبی و نه مرحوم آیت الله مهدوی کنی و…فقط می توان گفت هاشمی در نظر رهبرش شخصیت خاص خودش را داشت و به تعبیری می توان گفت از دیدگاه رهبری هاشمی هاشمی بود.
سیدصادق محمدی:
شهید روحی بزرگ می خواهد
خیال می کرد برای شهید شدن فقط یک جنگ نیاز است و شهید شدن آسان تر از خوردن یک لیوان آب است .بارها و به بهانه های گوناگون می گفت سن و سال نداشتم تا در جنگ عراق با ایران به جبهه بروم و گرنه اکنون نه تنها شهید شده بودم بلکه سرداری شهید بودم .
آن روزها و سالها گذشت تا این که مستکبرین و معاندین ، شرورها و آدمکشهای دهها کشور را جمع کردند و به سوریه و عراق اعزام کردند آنها جوی خون به راه انداختند و سوزاندند و سربریدند و زن و دخترها را در قفس انداختند و …علاوه بر این قتل و کشتارها به هر حرمی رسیدند تخریب کردند و …از اینرو بابی برای اعزام و شهید و مدافع حرم شدن باز شد .
منتظر بودم تا آن آقا طبق گفتارش به جبهه برود و مثل یک لیوان آب خوردن شهید شود اما نرفت که نرفت .
گفتم جان من جنگ شده است وراه باز است چرا نمی روی ؟
سرافکنده شد و گفت دفاع کردن مرد میدان می خواهد و گذشتن از جان .
آری برادرم شهید یعنی کسی که منافع شخصی وجودخویش را وقف منافع جمع میکند این راه و این عمل روحی بزرگ می خواهد.
به همین دلیل گفتند یا رسول الله فلانی شهید شد آن رسول الهی فرمود او شهید نشد بلکه قتیل الحمار است .به نیت کشتن فلانی و بردن حمار او آمده بود و قبل از این که به الاغ برسد کشته شد.
https://telegram.me/seratsadegh
سیدجان حرف دو پهلو می زنی همه دیگه باید فهمیده باشند هرکه با مردم باشد خداوند به او عزت می دهد وهر که بر علیه مردم باشد علیرغم قدرت ظاهری در وقت مرگ چنین با عزت نخواهند مرد
سلام جناب گراوند
این یادداشت می گوید برخی جناب هاشمی را استخوانی در گلوی انقلاب و… می دانستند و بند ه بر این باورم هاشمی بزرگتر از آن بود استخوانی در گلوی نظام باشد .او کسی است که فقدانش برای مقام معظم رهبری سخت و جانکاه است .
کجای یادداشت دو پهلوست؟
خدا عاقبت همه راختم بخیر کند ای خدای مهربان وقتی دلم ناارام است می دانم در جایی تورا از یاد برده ام