تاریخ : پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳
5

«فرمانده‌ای» که دیگر مدیریتش «جهادی» نیست/ نقدی بر عملکرد «شهردار» تهران

  • کد خبر : 94160
  • 05 بهمن 1395 - 8:09

ابوذر بابایی‌زاده/ میرملاس: آخرین روز دی‌ماه ۱۳۹۵ فرمانده که هرگز فکر نمی‌کرد شهر وصله زده تهران، یکی از بزرگ‌ترین برج‌های نوستالژیک قبل از انقلاب را فرو می‌برد، راهی اتوبان معروف تهران_قم شد. شاید او هنوز به قم نرسیده بود که دود فاجعه از پلاسکو به هوا برخواست! خبر موثق بود چرا که شبکه خبر، بی‌آنکه […]

ابوذر بابایی‌زاده/ میرملاس: آخرین روز دی‌ماه ۱۳۹۵ فرمانده که هرگز فکر نمی‌کرد شهر وصله زده تهران، یکی از بزرگ‌ترین برج‌های نوستالژیک قبل از انقلاب را فرو می‌برد، راهی اتوبان معروف تهران_قم شد. شاید او هنوز به قم نرسیده بود که دود فاجعه از پلاسکو به هوا برخواست! خبر موثق بود چرا که شبکه خبر، بی‌آنکه بداند چه فاجعه‌ای را مخابره می‌کند، صحنه آوار شدن تهران بر سر ایران را زنده به جهان نشان داد و باعث شد فرمانده به سمت سربازان خویش بازگردد؛ اما حالا دیگر حال سربازها خوب نبود. مثل همان روزها که بدون قرعه‌کشی، برای دفاع از جان، مال، امید و آرزوهای ملت به میدان مین و آتش ‌می‌زدند. ساعتی بعد کم‌کم عمق فاجعه مشخص شد! حالا دیگر سر وکله دخترک گل‌فروش شهر که روزی متولد شده بود تا پیش پای فرمانده از بهشت تا پاستور را گل‌باران کند در صحنه پرپر‌شدن غریبانه سربازان پیدا می‌شود. او عزادار است که چرا دستش آن‌قدر کوتاه است که نمی‌رسد گلی به دستان رشید سربازان بدهد؛ اما سؤال از فرمانده این است که بعد از فرو نشست غبار، پاسخ دهد که چرا صفحه شطرنج سیاست هیچ خانه سفیدی ندارد؟ چرا باید ذهن فرمانده به‌جای رسیدگی به مشکلات شهری، گرفتار پیدا کردن راهی برای رسیدن به پاستور باشد؟
فرمانده! باید آن رخت دوران دفاع را بر تن کنی، اینجا جنس کار به جنس مردان جنگ نمی‌خورد، این دو متضاد هم هستند، شما باید تا ابد مدافع بمانی. این هجوم‌های گازانبری برای سکان ریاست، بهای تو را کم می‌کند. فرمانده! پلاسکوهای شهر تهران یکی نیستند، مدیریت جهادی‌ات کجاست، وقتی دو سال تمام کسی به اخطار ظاهری تو توجه نمی‌کرد و تو بی‌توجه به بی‌توجهی آن‌ها، امور را می‌گذراندی!
فرمانده؛ این دو سال ذهن تو گرفتار کدام آرزوی زمینی بود که آن‌روز، آن ساعت، آن دقایق، آرزوهای سربازانت را تا ابد ناکام گذاشتی؟ آن روز کجا بودی تا دستور عقب‌نشینی مصلحتی بدهی؟ عملیاتی به این سنگینی چرا این‌قدر کور باید صورت بگیرد؟ بچه‌ها این دو سال چه اطلاعاتی از معبر پلاسکو برایت مخابره کرده بودند که نمی‌دانستی، هرلحظه ممکن است قیچی شویم؟ فرمانده! این تنها یک پلاسکو بود! اگر فرجام تهران در زلزله‌ای ۸ ریشتری به دست تو بیفتد، آن‌وقت با آن بلا چه خواهی کرد؟ شاید آن لحظه که از قم به سوی تهران می‌آمدی، عمق فاجعه را نمی‌دانستی، حالا که می‌دانی کی و کجا می‌خواهی در برابر ملت غم‌زده، عذرخواهی کنی؟!
آری، دیگر صندلی داغی نیست تا دوباره بر روی آن بنشینی و رخ به رخ ملت برای مرگ عزیزان وطن بغض کنی! اما اگر اندکی دلت به درد آمد، همان صندلی ریاست بر شهرداری تهران را که به نظر، آن‌قدر داغ شده است که دیگر تاب نشستن بر روی آن را نداری، به عنوان صندلی داغ تصور کن و بر کشته‌شدگان جمهوری، بیکارشدگان و ورشکستگان، برای همه گریه کن چراکه مدیریت شما جهادی نبود و سبب شد تا این اتفاق‌ها رخ‌دهد. مانده‌ام وقتی توان مدیریت بحران در یک خیابان تهران را ندارید، چگونه قصد داشتید مدیریت یک کشور در خاورمیانه بحران‌زده را به گردن بگیرید؟
فرمانده! در زمان مدیریت احتمالی شما بر کشوری مانند ایران چقدر باید، کشته، مصدوم، بیکار و ورشکسته داشته باشیم؟ آیا بهتر نیست جهاد خود را به‌گونه‌ای‌ دیگر ادامه دهید و مدیریت را به صاحبان آن بسپارید؟ تا برجام و دستاوردهای دیگر، مانند پلاسکو نابود نشود؟
این یادداشت در شماره ۸۵۱ روزنامه قانون به تاریخ ۴ بهمن ۹۵ منتشر شده است
لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=94160

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 6در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۶
  1. احسنت بر شما

  2. باسواد … مقاله نویس دود به هوا برخاست

    دود فاجعه از پلاسکو به هوا برخواست!

  3. فرمانده همیشه فرمانده است این دیدگاه یک عده اندک است که فرمانده را کوچک می بینند تهران یک شهر نیست بلکه خود کشوری است وآن هم کشوری با جمعیت بالا سهل انگاری یک نفر را نباید به گردن فرمانده انداخت فرمانده استراتژی خوبی دارد وخوب برنامه ریزی میکند ولی یک نفر بی احتیاطی میکند وممکن است زیر نظر فرمانده نبوده این مقصر کیست ؟

  4. او مثل وزیر…نگفت بیمه هستند و بیمه ان را پرداخت می کنیم….او نگفت مثل وزیر…..که تولید خارجی را با ایرباس جشن میگیریم او در وسط معرکه و با حفر دروازه هایی برای ریسک خطر به طبقات زیر زمین برای نجات سربازان خویش حسرت خورد و کلاه سربازیان خود را بر سر کرد و مدبرانه و عزتمندانه در وسط مسدان قرار گرفت؛آری او محمد باقر قالیباف .

  5. معلومه این سایت مربوط به کدام ایل وتبار است که با مدیریت های ضعیف خود تمام ادارات استان رابه ناحق قرق کرده

    اند .البته این ازبی غیرتی خرم آبادی های هم طیف شان است.

    شما چرا درمورد دسته گل برجام. قطار سمنان.نقدینگی سرسام آور.بیکاری.رکود.وضعیت مسکن.دولت فرتوت وپیرو

    کم تحرک.شکست سهام داران در بورس (دیروز سه برابر خسارات ساختمان پلاسکو مردم ضرر کردند)عدم ازدواج

    جوانان. مدارک فروشی دردانشگاه های پولی وبی کیفیت.عدم توزیع شیر مدارس و….. چیزی ننوشتی.

    باید گفت شما ها کسانی هستید که می خواهید انحصاری وبه ناحق مدیر توانای رقیب خود را زیر سوال ببرید .اما

    مردم می دانند هدف شما وافرادی مانند فردوسی پور (برنامه ۹۰شده بود تبلیغ منفی علیه شهردار)چیست؟این

    فرماندهان جنگ همانطور کشور وجنگ را درمقابل ۴۹ کشور متخاصم سربلند کردند درهمه عرصه ها هم موفق

    خواهدبود.اینان مدیریت پر قویی.جکوزی.لیبرال غرب زده ومزدور استکبار درلباس خودی نیستند.

  6. نوشته سراسرپر از بغض باند بازی است،خواندنش ارزشی نداشت جز بازی با کلمات

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.