صبحگاه سرد یازدهم بهمن ماه ۹۵، ایران و علیالخصوص تهران کماکان در ماتم حادثهی پلاسکو به سر میبرد. پس از اقامهی نماز میّت بر پیکر ۱۶ آتشنشان شهید در مصلّای تهران توسط آیتالله محمد امامی کاشانی، این قهرمانان شجاع وطن با حضور گستردهی مردم تا سرای ابدی بدرقه میشوند. در این میان، صدا و سیمایِ تحت مدیریتِ عبدالعلی علیعسگری نیز سنگ تمام میگذارد. از پخش تصاویر هوایی متعدد و متنوع که در آنها عمق جمعیت حاضر در مراسم تشییع آشکارا به تصویر کشیده میشود تا پخش سرودهای ملی و حماسی که توجه هر بینندهای را به خود جلب میکند. علاوه بر اینها، مصاحبهها و متونی احساسی که از سوی خبرنگاران بخشهای مختلف خبری سازمان ترتیب داده میشود و در مجموع پوشش خبری – تحلیلی گستردهی حادثهی پلاسکو توسط شبکههای مختلف صدا و سیما از شبکههای دورنمرزی تا برونمرزی و از آغازین دقایق فروریختن ساختمان تا تشییع جنازهی شهدا همه و همه موید این مطلب است که صدا و سیما به حق برای فرزندان دلیر و فداکار این مرز و بوم سنگ تمام گذاشته است. در طرف دیگر و حدود سه هفته پیش، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی از تاثیرگذارترین سیاستمردان ایرانی معاصر رخ در نقاب خاک میکشد و مطابق برآوردهای رسمی قریب به ۳ میلیون نفر در مراسم تشییع وی شرکت مینمایند. سیاستمردی زیرک و معتدل که جان و جهان بر سر رشد و بالندگی سیستم حکومتی مورد نظرش یعنی جمهوری اسلامی مینهد اما در اواخر عمر مورد بیمهری برخی از نهادها و سازمانها قرار میگیرد. سابقهی بیمهری جدی صدا و سیما نسبت به آیتالله به بیش از یک دهه پیش و ماههای پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ باز میگردد. آنجا که صدا و سیمایِ عزتالله ضرغامی سرمست از راهیابی گزینهی همفکر یعنی محمود احمدینژاد به پاستور، زمان را برای تاختن به آیتالله مناسب دیده و از هر فرصتی برای نقد هاشمی به ویژه دوران ریاستجمهوریاش سود میبرد. نقدی که البته بیشتر مواقع حدود و ثغور انصاف و جوانمردی را در مینوردد و تنه به بیاخلاقی میزند. این بیمهری البته در اثنای انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و حوادث تلخ پس از آن که از جمله منجر به خداحافظی ابدی هاشمی با تریبون نماز جمعه میشود، به اوج میرسد. آنجا که صدا و سیما در مقابل اتهامزنیها و هتّاکیهای بیسابقهی معجزهی هزاره به آیتالله نه تنها دم فرو میبندد که حتا از اختصاص وقت به هاشمی برای پاسخگویی طفره میرود. اگر تا قبل از حوادث ۸۸ و البته موضعگیریهای صریح آیتالله که مذاق برخی خوش نیامده است، هر از گاهی از صدا و تصویر وی در برنامههای سازمان استفاده میشود، پس از آن صدا و تصویر هاشمی در صدا و سیما به متاعی سخت نایاب مبدّل میشود. پوشش مراسم تشییع آیتالله از سوی صدا و سیما نیز سکانس پایانی این داستان است. آنجا که در لحظات اولیهی ارتحال هاشمی، تنها شبکهی خبر به پوشش این حادثه آن هم در قالب یک پیام زیرنویس میپردازد و در بخشهای خبری همان شب با این اتفاق تاثیرگذار که به خبر اول رسانههای خارجی بدل شده، به سان یک خبر عادی برخورد شد. در روزهای بعد نیز سازمان تنها به دلیل اعتراض مردم و پوشش گستردهی رسانههای مجازی و خارجی به ماجرا میپردازد. مخابرهی تصاویر بسته که در آنها خبری از عمق جمعیت نیست، خبرنگارانی که کمترین حزن و اندوهی در چهرهشان دیده نمیشد و البته خلاصه کردن عزاداری برای آیتالله در همان ساعات اولیهی پس از خاکسپاری همه در حالیست که همگان از درجهی پوشش مراسم تشییع و ختم بزرگانی که در مقایسه با هاشمی سهم قابلتوجهی در پیروزی و بالندگی انقلاب و نظام ایفا نکردهاند، به خوبی آگاهاند. در این میان، حال سوال اینجاست که آیا آیتالله با آن سوابق درخشان و کمنظیر در انقلاب به اندازهی درگذشتگانی که نسبت وی جزو حلقههای درجه چندم نظام هم به حساب نمیآمدند بر گردن مردم و سازمان حق نداشت؟ آیا هاشمی در قیاس با آتشنشانان وطن از رسانهای که مدعی ملی بودن است، سهم نداشت؟ و اصولاً آیا زمان خانهتکانی در رسانهی انحصاری رادیو – تلویزیونی کشور که از قضا در سالهای گذشته فاصلهی قابلتوجهی با مردم پیدا کرده، فرا نرسیده است؟ آیا وقت آن نرسیده تا رسانهای که بودجهاش از سهم فرد فردِ ایرانیان برداشت میشود، تریبون همهی مردم باشد؟
رضا بهرامی
منبع: سه نقطه
نگارنده محترم : تنه زدن به درخت بی ثمر بید بی فایده است .نه تنها میوه ندارد برگ زردی هم نمونده تا بر سرتون بریزه …مردم مهمات اجتماعی دیگری هم دارند به اونها بپردازید …
و آیا وقت آن نرسیده که شماها هم دست از توهم خود برتربینی بردارید و بر راه راست و و طریقت حقیقت هدایت شوید؟! برادر محترم هر کسی می داند و خود شماها هم که الآن دلسوز مرحوم هاشمی شده اید بهتر از دیگران؛ که بدترین ترور شخصیت از مرحوم هاشمی رفسنجانی را شما و مراد و اسطوره های سیاسی تان از آن مرد بزرگ کردید و بلایی به سرش آوردید که تا آخر عمر تاوان آن را پس داد. راستی عالیجناب سرخ پوش را کدامتان به ایشان لقب داد؟ به راستی چه کسانی بودند که در مجلس ششم بلایی به سر او آوردند که حتی اجازه ندادند به عنوان نفر سی ام به مجلس راه یابد؟ به راستی سال ۷۶ و فاجعه مدیریت شاه سلطان حسین بر مملکت دلیران ایران اسلامی را یادتان هست که با بدترین توهین ها به همین مرحوم رای جمع کردید و او را مظهر تمامی فلاکت ها و بدبختی های مملکت برشمردید؟! یادتان که هست چه کردید؟ شاید با ترفند پوسیده و نخ نما شده ی فرار به جلو و با وقاحتی که گویی شاکله شخصیت حزبی و سیاسی تان شده، خود را در منظر مردم موجه جلوه دهید!! ولی آقای محترم خواهشاً مردم را خنگ و احمق و فراموشکار نپندارید؛ مردم فرق بین خدمت و خیانت و کار کردن و حرّافی را به خوبی تشخیص می دهند. واقعاً خودتان هم باورتان شده که حق با شماست؟ فقط یک نسخه از خیانت سرانتان در آستانه فروپاشی قرار دادن نظام جمهوری اسلامی بود که ثمره خون هزاران شهید این خاک مقدس است. اگر الآن هم با این خائنینی که با مشابه آنها در هر جای دنیا جز با اعدام رفتاری دیگر نمی کنند، مماشات شده و با رافت اسلامی برخورد می شود و در راس همه مقام منیع ولایت فقیه با اغماضی پدرانه در برخورد با آنها نهایت رافت را به کار برده، دلیل نمی شود که وقاحت تا آن پایه باشد که به جای شرمساری، زبان درازی کرده و حد و حدود رعایت نشود.
نگارنده ی عزیز ! آقای بهرامی . در این روزهای پر طمطراق آنچه مهم است اتحاد و همدلی مردم و نزدیک کردن دلهای گروه های مختلف نسبت به هم است نه ایجاد تفرقه و بدبینی نسبت به نظام و مسوولین . چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید . کار ما شاید این است که میان گل نیلوفر و قرن پی آواز حقیقت بدویم ……….
درود بر دکتر بهرامی
جالب است که منطق مدافعین صدا و سیما ذره ای متقاوت از خود ص و س نیست
آقای همشهری!
کاش رضا بهرامی هم آزادی و مصونیت جناح شما را داشت تا جواب جانانه ای بهتون بده
عجب!!! با این همه ترکتازی هنوز هم راضی نشدید؟! ایول از این همه اشتهای سیری ناپذیر!!! ایکاش ما نصف شما آزادی و مصونیت و صد البته رو میداشتیم…
آقای همشهری چه قیاسهای مع الفارقی کرده ای؟؟؟؟ در سیاست که کمتر از یک زمین فوتبال نیست هر احتمالی محتمل است. اینها حرف آقای بهرامی نیست حرف پر از حدیث میلیونها شاهدی است که خود به چشم خویشتن دیده اند حاشا وکلا ازمردم مردم گفتن هایت که تهوع میآورد.عزیز، هاشمی تا آخر بر مدار حق بود حالا اگر عالی جنابی او را سرخ پوش و جنابعالی او را سیاه جلوه دهید او از این که بود کم نشد وگم نشد.کسی بلا تشبیه مردم آنها را خنگ میدارد که از زبان بی زبان آنها حرف بزند..اگر او در میانها نیست سخن ماند از عاقلان یادگار…سخنانش که هست.هاشمی از دوزخ نترسد که کارش نکوست..
هاشمی کوه استواری بود که در مقابل آن همه هجمه ناجوانمردانه هتاکانِ بی شرم و حیا خم به ابرو نیاورد و با روشنگریهای عالمانه خود ، مردم را درعرصه های مختلف تنها نگذاشت و سرافرازانه همه سختی های جانفرسا را در حمایت از مردم بجان خرید و با عزت و کرامت قراز و نشیبهارا پشت سر گذاشت و عزتمندانه به ملکوت اعلی پیوست. روحش شاد و یادش گرامی باد در طلوع آزادی جای هاشمی خالی
جنابان محترم، وجدانی و امرایی
فقط یک سؤال را می پرسم و آن را به وجدان خودتان واگذار می کنم؛ آیا اگر هاشمی به جای سال ۹۵ سال ۷۷ از دنیا می رفت باز هم اینگونه درباره ایشان قلمفرسایی می کردید؟ و به عبارتی همین اعتقادی را که الآن اذعان می کنید آن زمان هم داشتید و به زبان می آوردید؟ یا اینکه هاشمی را در برهه زمانی قبول دارید که باب میل شما بود؟
همشهری عزیز،هاشمی در هردوره ای محبوب بود در دهه ی آخر محبوبتر حال چرا؟؟؟توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…..
حدیث مفصل را بارها زن و مرد این مملکت خوانده اند اما کو گوش شنوا؟!! فکر کنم فریاد رسای این ملت حسینی در نهم دی ۸۸ تا ابد خواب را از چشمان خفته ی خفتگان ربوده باشد، البته اگر خفته خود را به خواب نزده باشد!!!!
خداوند ایشان را بیامرزد ایشان در برهه هایی دچار لغزش هایی شدند .مرحوم هاشمی در دهه ۷۰ توسط اصلاح طلبان ترور شخصیت شدند.
نگرفتی…خسته نباشی…
نه خیرنگرفتی…خسته نباشی……
هاشمی هم می توانست مثل خیلی از سیاست مدارانِ نان به نرخِ روز خور ، سکوت کند و در گوشه ای دنج بیاساید و از موهبتهای باد آورده بیت المال بهرمند شود و مجیز گوی این و آن باشد . ولی از آنجایی که این شخص بزرگ تمام هستی خود را در راه رهیدن مردم از یوغ استبداد اعم از دینی و غیر دینی در طبق اخلاص نهاده و در این راه سختی های زیادی را متحمل شده بود لذاحاضر نشد مردم را دراین مسیر پر خطر رها کند و آب در آسیابِ تمامیت خواهان بریزد به همین خاطر مرد و مردانه ایستاد و با به خطر انداختن امنیتِ خود و خانواده اش تا آخرین لحظات عمرِ پر مشقت و با برکتش از هیچ تلاشی برای حراست از مردم سالاری و میزان قرار دادن رای مردم فروگذار نکرد . روحش شاد و یادش گرامی باد
مطمئن باشید اصلاحات در عمق جان مردم ریشه دوانیده و روز به روز قوی و قویتر میشود در رحلت هاشمی کمر هتاکانِ بی شرم و حیا شکسته شد زیرا آنچه را رشته بودند پنبه شد و مردم بیش از پیش به نیات کثیف آنها پی بردند آنها مجبور شدند بخاطر اینکه از قافله عقب نمانند چهره ای منافق از خود بسازند و به تجلیل از هاشمی بپردازند اینها میلیاردها میلیارد از سرمایه این ملت مظلوم را صرف پروژه های تخریبی بر علیه هاشمی و یاران هاشمی کردند که هاشمی و یارانش را از چشم مردم بیندازند اما مکر خدا بالاتر بود و خودشان از چشم مردم افتادند امروز ملت ایران به نیات این قشر هتاک و از خدا بی خبر پی برده است و روی خوش به این دهان دریده های هتاک نشان نمی دهد
هاشمی محبوب ِملت ایران بود او بود که باتحمل همه نامرادیها و همه سختیهای طاقت فرسا موجبات پشت گرمی مردم مظلوم ایران را فراهم میکرد ، با مردم بودن را از پیر و مراد خویش خمینیِ کبیر آموخته بود او میدانست که بی مردم بودن یعنی هیچ و انقلاب اگر به مردم پشت کند همه چیزش را از دست میدهد و لذا برای حفظ انقلاب از آبرویش مایه گذاشت و همه بی حیائیها و بی شرمیهای هتاکان را با جان و دل و برای مردم تحمل کرد ماند تا مردم نیز بمانند و میدان را خالی نگذارند، تدابیرش خواب از چشمان محفل نشینان بی تقوا در ربوده بودبا به صحنه کشاندن مردم در عرصه های مهم سیاسی مانند انتخاباتها ، هتاکیها فحاشیها و دروغپردازیهای بی شرمانه فحاشانِِ دهان دریده ،همه و همه را بلا اثر کرده و تر فندهایشان را از کار انداخته بود روزی نبود که از خواب بیدار شود و شاهد هجوم ناجوانمردانه رسانه های دین به دنیا فروشان بی تقوا نباشد عبور از معبرهای سخت و تاریخی و طاقت فرسا و جفاهای پی در پی و بی وقفه نمک نشناسان کینه توز نفسهایش را بشماره انداخته بود قلبش دیگر تاب تحمل رنجهایی که هریک از آنها برای از پای درآوردن پهلوانی تهمتن کافی بودندرا نداشت در پیشگاه خدا و خلق خدا عزتمندانه زیست و شرافتمندانه جان به جهان آفرین سپرد و رفت . روحش شاد و یادش گرامی باد
وجدانادرطول این سی وهشت سال گذشته! من دویاسه فیلم بیش ترازاین صداوسیما نگاه نکردم!
آقای همشهری
به قول خودمون لک ها : شوْتَه خیر … بچو بَس
دم پرگلت گرم جناب امرایی عزیزتا سیه روی شود هرکه در او غش شود….آنچه شرط بلاغ است کل فرموده ای و گل گفته ای.من نمیدانم چرا دل هر کسی دل نیست و ول است.دلها آشفته و بی عاطفه اند.؟؟این همه گفتنی و شدنی کو عقل عقیل وکو گوش ناچدنی؟؟؟