- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

تنها مهندس نماینده ساز، اعترافی صادقانه اما… (کنکاشی در مصاحبه اخیر آقای اسماعیل دوستی)

 

محمد جواد (عرفان) آزادبخت/ میرملاس:

 

امام خمینی: انتخابات در انحصار هیچ کس نیست ،نه در انحصار روحانیون نه در انحصار احزاب …. انتخابات مال همه مردم است.

مقام عظمی ولایت: مراقبت از رای هر ایرانی واجب شرعی و اسلامی است و هیچ کس حق ندارد در این امانت خیانت کند ضمن اینکه نتیجه آرا مردم نیز مظهر کامل حق الناس است و همه باید در مراقبت و دفاع از آن تلاش کنند.

مهندس! دوستی: تنها نماینده ادواری که در لرستان نماینده می سازد من هستم. دو دوره است که من ملکشاهی را بالا میکشم . متعقدم اصلاح طلب ها در خود زنی خیلی تبحر دارند.

وزیر کشور: قبل از این گفته ام پول های کثیف می تواند در همه عرصه ها از جمله انتخابات وارد شود ما لایحه ای دو فوریتی اماده کردیم و به مجلس نهم فرستادیم اما مجلس آن را به بعد موکول کرد .
گرچه تصمیم گرفته بودم حداقل از جانب خودم درباره تراژدی انتخابات ۷ اسفند دیار طرهان بزرگ چیزی ننویسم تا شاید قدری آن زخم عمیق التیام یابد. اما با مطالعه مصاحبه اقای اسماعیل دوستی با پایگاه خبری و تحلیلی دیدبان ،نشر شده در سایت خبری هنجس و اعتراف به نقش سردار سازندگیش در دو دوره نمایندگی آقای ملکشاهی ما را به کنکاش این نوشتار مجبور نمود.
۱_آرمان های انقلاب: من فرزند نسل سوم انقلابم ،اوضاع قبل از انقلاب را ندیده ام بعد از انقلاب هم حتی سعادت دیدن رشادت های نسل اول انقلاب در دفاع از آرمان های انقلاب را ندیده ام ، اما در کتاب های دوره تحصیلی و در نقل قول فرزندان باقی مانده از نسل اول انقلاب از جمله پدرم آموخته ام که رژیم شاهنشاهی ،در تمام زمینه ها برای مردم ایران ارزش قائل نبودند، تعیین سرنوشت سیاسی ،اقتصادی ،علمی و حتی برنامه های فرهنگی در دست اجانب بوده، رای و نظر مردم در سرنوشت خویش جایگاهی نداشت ، اکثریت نمایندگان قلابی مجلس توسط امرای ارتش ، و سازمان مخوف ساواک یا سفارتخانه های آمریکا و انگلیس بر مردم تحمیل می شدند. این تحقیر مردم سبب شد تا نامه مورخه ۴۳/۱۱/۲۹ جمعی از علما از جمله مقام معظم رهبری و شادروان آیت الله هاشمی رفسنجانی به هویدا نخست وزیر وقت نگاشته شد که در بخشهایی از آن آمده است:
جناب آقای نخست وزیر ،متاسفانه در سال های اخیر اقداماتی بر خلاف قوانین اسلام و قانون اساسی در این کشور مذهبی انجام یافته که موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده و فاصله عمیقی بین ملت و هئیت حاکم ایجاد کرده است ملت و هئیت حاکم که باید متفقا در پیشرفت و عظمت دین و تعالی کشور بکوشند و با اعتماد و حسن اطمینان به یکدیگر در زمینه واحدی فعالیت کنند با کمال تاسف هر دولتی که روی کار آمده،بجای اینکه به این اختلاف خاتمه دهد آن را شدید تر و احساسات ملت را علیه هئیت حاکمه بر افروخته تر نموده است. نمی دانیم ،متصدیان امور چه می کنند و در نظر دارند این مملکت را به کجا بکشانند . آیا در این مملکت (به اصطلاح دینی و مشروطه) مردم حق هیچگونه اظهار نظر در سرنوشت خود باید نداشته باشند. خفقان ، محدودیت، سانسور تفتیش عقاید از یک طرف ، شکست اقتصادیات و تصاعد کمر شکن زندگی از طرف دیگر، ملت را از پای در آورده و اگر کسی از وضع موجود اظهار نارضایتی کند، سیاه چال زندان و سپس حکم دادستانی نظامی زندگی تیره او را تیره تر می نماید. آخر کدام گوشه جهان تا این حد فشار، اختناق ،حبس ،زجر و شکنجه و ترور افکار بر مردم حکومت میکند . در کدام کشور مراجع و علمای دینی ، سخنگویان مذهبی ،روشنفکران ،اساتید دانشگاه،بالاخره طبقات فعال کشور حق اظهار نظر در شئون اجتماعی خود ندارند. در جهان امروز کجا معمول است، عده ای مطلق العنان حاکم مطلق بر جان و مال و ناموس مردم باشند و کسی حق فریاد و تظلم نداشته باشند ….
ایا این قسم حکومت در بین ملل نیمه وحشی آن هم در دوران حکومت فردی از پست ترین حکومت ها شمرده میشده است…..
و بالاخره اگر کسی خواست با استفاده از حق قانونی خود در شئون کشور اظهار نظر نماید باید در سیاهچال زندان زندگی کند و با محرومیت های همه جانبی دست به گریبان باشد……
آقای مهندس! برای نابودی این رژیم با گوشه ای از آن اوصاف، رنج ها ،شکنجه ها، کشیده شده، خون های پاک زیادی بر کف خیابان های کشور جاری شد، برای دفاع از کیان کشور و آرمان های انقلاب فرزندان نخبه و دلاور مردان پاک باخته فراوانی از جمله عموی شهیدم که همکلاسی شما بود و به خوبی می دانید که او که بود، جان خویش را هدیه نمودند تا امثال شما که در بحبوحه پیروزی انقلاب دانش آموز سال دوم دبیرستان بودید وبه گفته برخی فرهنگیان اهل قلم همکلاسیت از پاره شدن عکس شاه آزرده خاطر میشدید ،برای مردم نماینده نسازند و دو دوره نماینده بالا نکشند.اینکه با قهقه آنچنانی اعلام میکنیدتنها نماینده ادواری هستید که در استان لرستان نماینده مجلس می سازید و در اصل بیان میکنید سرنوشت مردم در ید قدرت و ثروت من است، کاهش قدری به هزینه ای که رهبران انقلاب و فرزندان این سرزمین با طوفان انقلاب برای نابودی این طرز فکر پرداخته اند، آگاهی داشتید. این نوع قهقه……. خیانت به خون شهدا ،اندیشه امام راحل (ره) که میزان را رای ملت تبیین فرموده و جفا در حکم شرعی مقام معظم رهبری است که نتیجه آرا مردم را مظهر کامل حق الناس اعلام فرموده اند .حتی توهین بزرگ در حق کسی است که در مجلس بر صندلی رئیس کمسیون قضایی تکیه زده است، کاش به خوبی در این گفته تدبیر می کردید که مفهوم من دو دوره او را بالا کشیده ام از نظر عرف سیاسی چیست و بعد از این گفته چه جایگاهی برای او باقی می ماند.
پس جناب مهندس! هرگونه خیانت به رای مردم و حتی شائبه خیانت به رای مردم و عدم وجود رقابت های انتخاباتی عادلانه ، هم خیانتی نابخشودنی به اصل و آرمان های انقلاب است و هم جفا به خرد جمعی که زمینه ساز سرکوب آزادی اندیشه و عزلت نخبگان فکری و سیاسی و زمینه ساز سلب اعتماد مردم به کار گزاران نظام است که این اعتماد بزرگ ترین سرمایه نظام مقدس جمهوری اسلامی است.

۲_ خیانت به اصلاح طلبان: در جواب پرسش امکان جز لیست اصلاح طلبان نرفتن گفته اید ، مگر من به اصلاحات خیانت کرده ام که جزء لیست نباشم و در لیست قرار گرفتن را حق مسلم خویش دانسته اید در این باب چند نمونه ذکر میکنم و قضاوت را به خوانندگان فهیم واگذار میکنم،
الف): بخوبی می دانید که برای اولین بار در انتخابات اسفند ۹۴ اصلاح طلبان طرهان بزرگ به اجماع کم نظیری رسیده بودند ، و بخوبی می دانید که زمانیکه کاندیدای نهایی اصلاح طلبان دانشجوی اصفهان و نماینده دانشجویان در شورای دانشگاه بود ، شما آن موقع دانش آموز سال دوم دبیرستان بودید که با روح لطیفتان از پاره شدن عکس شاه اشکتان در می آمد و اقای ملکشاهی دانش آموز سال اول دبیرستان بودند .
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان در جهاد سازندگی در هئیت واگذاری زمین و از همه مهمتر بیشتر عمر خویش در میان و در خدمت توسعه علم و فرهنگ و دانش فرزندان این دیار بوده و لحظه ای جدا از درد و رنج های مردم محروم و مظلوم زندگی نکرد. و همانند بسیاری برای کسب زندگی بهتر راهی دیار مرفه دیگری نشد. از طرفی دیگر مردم با توان علمی و خدمات صادقانه ایشان و سایر اعضای خانواده وی و هزینه ای که این خانواده برای انقلاب داده اند آشنایند. و خود اقای دوستی اگر دچار فراموش نشده باشند می دانند که کاندیدای نهایی اصلاح طلبان کوهدشت و رومشگان (اقای محمد آزادبخت) برای بالا کشیدن وی در دوره چهارم مجلس چند ماه زندگی را بر خویش حرام نمودند و در دوره نهم مجلس همراه او برای بالا کشیدن اقای ملکشاهی ( شاید تنها ایراد وارد بر ایشان) چه هزینه ای متحمل شده اند،
اقای دوستی در مصاحبه ۲۸ اسفند ۹۳ با سایت کشکان قسم خورده اند که بنده آقای محمدی آزادبخت را از نخبگان ، زبدگان و سرمایه های این شهر میدانم و ایشان یکی از پیشکسوتان خط امام در کوهدشت است که برای تفکر و مرام خودش هم زحمت های زیادی کشیده و باید کم حافظه و بی معرفت باشیم که آنرا فراموش کنیم ، حال این قسم را باور کنیم یا دم خروس را!
لازم به ذکر است که زیبایی حضور وحدت بخش اصلاح طلبان دیار طرهان بزرگ در اسفند ۹۴ و ویژگی های شخصیتی و صداقت اقای محمد آزادبخت به گونه ای بود که با حضور بزرگان و اصولگرایان معتدل و ارزشی ، رستاخیز حضور زیباتر شد.
حال با این اوصاف جناب مهندس!،نتنها به اصلاح طلبان جفا کرده بلکه مروت ،جوانمردی ، انسانیت، و قدری شناسی را نیز زیر سوال برده است.
ب): پشت پرده انتخاب شهردار تهران و درخواست مدل جهادی برای او:از محتوای مصاحبه اخیر اقای دوستی در باب انتخاب شهردار تهران، استنباط میشود که وی یقین داشته اقای محسن هاشمی شهردار نمیشود، از طرف دیگر اقای عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی اصلاح طلبان اخیرا بیان داشته برخی اصولگرایان عضو شورای شهر پیغام داده بودند گه اگر نامزدی غیر از اقای محسن هاشمی مانند اقای بی طرف معرفی شود آن ها نیز رای خواهند داد تا قالیباف شهردار نشود، اما اصرار برخی اصلاح طلبان (که مصر ترین آن ها دوستی بود) بر نامزدی اقای محسن هاشمی علی رغم توصیه برخی بزرگان اصلاح طلب مبنی بر میدان آوردن هاشمی یعنی شکست در انتخاب شهردار، باعث شهردار شدن قالیباف شد. حال باید بین ، اصرار بر حضور آقای محسن هاشمی با وجود علم به شکست و دادن نمره بالای ۱۵ برای اقای قالیباف در ۸ سال مدیریت ( به ندرت مدیری تا حالا نمره بالای ۱۵ گرفته) و تقاضای مدیریت جهادی برای وی از طرف اقای دوستی رابطه معنی داری پیدا کرد.
پ): در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ که گفتمان اصلاح طلبی بعد از ۸ سال نفسی تازه میکرد، اقای ملکشاهی تمام قد در استان لرستان برای آقای قالیباف سعی فراوان نمود، در دنیای رسانه ای نیز کنکاش نمودم ، چه قبل از انتخابات و چه حین انتخابات سال ۹۲ کوچیک ترین اثری از اعلام موضع اقای دوستی یافت نمی شود. اما بعد از پیروزی شما و اقای ملکشاهی تمام قد بر سر سفره ای که با خون دل یاران اصلاحات آماده شده بود ،نشستید.
ت): در مصاحبه اخیر گفته اید که اصلاح طلبان در خودزنی خیلی تبحر دارند و به طور ضمنی تهدید کرده اید دوست ندارید که با در لیست قرار نگرفتن، در مقابل اصلاح طلبان قرار گیرید. تفسیر بنده این است که در صورت ،خودزنی بسیاری از حساب و کتاب ها را خواهید بست.
اما یک پرسش اساسی : چرا از بین نمایندگان ادوار استان و شاید کل نمایندگان ادوار ایران تنها شما رسالت ساختن نماینده دارید. چند جواب متصور است
الف: شما تنها کسی هستید که احساس مسئولیت انسانی می نماید چون مردم صغیرند بجای انتخاب نماینده توسط خودشان شما نماینده بسازید. و بقیه این احساس را ندارند و همانند برخی روئسای جمهور آمریکا بعد از ریاست جمهوری از راه نوشتن کتاب و تدریس در دانشگاه ها امرار معاش میکنند.
ب): آنها بعد از نمایندگی هیچ دغدغه و احساس مسئولیتی ندارند اما دغدغه شما فراوان است چون حتی یک روز انقلاب نباید شما را بی مسئولیت ببیند، از شهرداری بخش گراب گرفته، تا شهرداری کوهدشت ،نمایندگی مجلس ، شهرداری مرکز استان ، استانداری، شهردای منطقه ۳ تهران و شورای شهر تهران با آن املاک نجومی اش. پس احساس میکنید برای ایفا این رسالت نیاز به ساختن یک نماینده دارید و حتی هم اکنون در شهر کوهدشت سازندگی جدیدی را شروع نموده اید و گویا برادرتان رسالت ساختن شورای شهر کوهدشت را به عهده گرفته است .
پ): آن ها احساس میکنند که حقی در ساختن نماینده ندارند اما شما ساختن نماینده را حق مسلم خود می دانید.
ت): شاید گمان های سه گانه فوق تخیل باشند و مقصر اصلی مردمند که شما را بالا کشیدند، و شما نیز هرگز قصد پایین آمدن ندارید بلکه از آن بالا، برای آنها نماینده میسازید.
برای حسن ختام، این نوشتار اشعار گوناگون زیر تقدیم میشود:
ناکسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا خس نشیند ،قعر دریا گوهر است
دود گر بالا رود کسر شان شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد،گرچه او بالاتراست
شست وشاهد هر دو دعوی بزرگی کنند
پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است.

به امید سعادت و بهروزی و اجرای عدالت برای تمام مردم ایران اسلامی به ویژه دیار محروم و مظلوم طرهان بزرگ.
محمد جواد (عرفان) آزادبخت
۹۶/۱/۲۶