- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

ضرورت فرایندی به نام «روحانیزه کردنِ مدیران»

مجید بیرانوند/میرملاس: ایام نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ بود که زمزمه نامزد شدن بسیاری از چهره های شاخص کشور به گوش می رسید.

اصولگرایان پس از حمایت قاطعشان از احمدی نژادِ ۸۸ ، دچار سردرگمی و انشقاق شدیدی شده بودند و به نوعی یافتن چهره ای که میتوانست این جریان قدیمی را به شکل واحد پشت سر خود قرار دهد به چیزی در حد یک معجزه شباهت یافته بود.

در جناح اصلاح طلب کشور نیز نسبت به جناح اصولگرا اگر نگوییم وضعیت بدتر نبود قطعا بهتر هم نبود. بدتر از این جهت که بسیاری از چهره های شاخص اصلاحات ، که توانایی بسیج طیف عظیمی از جامعه را در حمایت از خود داشتند به دلیل مسائل پیش آمده در سال ۸۸ با فیلتر سختی به نام شورای نگهبان مواجه بودند که گذر چهره ای همچون سید محمد خاتمی از خود را به امری محال و رویایی تبدیل کرده بود.

به نوعی میتوان گفت هر دو جریان سیاسی شاخص کشور بنا بر دلایلی که ذکر شد به یک نوع بن بست سیاسی در انتخابات رسیده بودند و امید نمی رفت که وضعیت مناسبی برای این دو جریان رخ دهد.

در این بین، مرحوم علی اکبر هاشمی رفسنجانی هم که از ۲ خرداد ۷۶ علی رغم بی مهری های بخشی از رادیکال های اصلاح طلب روند نزدیک شدن به جناح اصلاح طلب را طی کرده و گمان می رفت تنها چهره شاخص و نزدیک به اصلاح طلبان بود که شانس تایید شدن داشته باشد هم توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد تا مسیر پیش روی جریان اصلاحات بیش از پیش ناهموار شود.

اما در حالتی غیر منتظره برای حامیان تفکر اصلاحات، در بین مناظرات همان انتخابات، عارف و روحانی(دو چهره کم شانس) حضور داشتند که روحانی توانست با بیان منحصر به فرد خود، نظر بزرگانی همچون خاتمی و رفسنجانی را به خود جلب کرده و مقدمات کناره گیری عارف به نفع خود را مهیا کند.

عارف کنار رفت و ائتلافی نانوشته بین جریان اصلاحات و طیف عظیمی از میانه روهای کشور شکل گرفت و منجر به پیروزی روحانی در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ شد.

روحانی رئیس جمهور شد و با تمام کار شکنی هایی که در مسیرش شد توانست به پشتوانه رای مردم و حمایت بسیاری از چهره های کاریزماتیک سیاست ایران سایه جنگ را از سر کشور دور کند و برجامی را به عمل آورد که موجب خشم بسیاری از جنگ طلبان غربی ، اسرائیلی و عربی شد.

با ایستادگی در برابر فیلتر شبکه های مجازی کشور توانست کشور را از حالت تک صدایی رسانه ای صدا و سیما خارج کند و روز به روز بیش تر بر رعایت حقوق شهروندی اصرار ورزد، تا آنجا که بسیاری از گروه های سیاسی که بقای خود را در محدود کردن فضای سیاسی کشور می دیدند و روحانی بر آن ها لقب کاسبان فتنه و تحریم را نهاده بود به شکل بی سابقه ای احساس خطر کرده و شدیدترین حملات چند دهه اخیر را بر علیه دولت اول روحانی انجام دادند بشکلی که داستان ۹ روز یک بحران زمان خاتمی که بسیاری از سیاستمداران کشور، آن را بدترین حالت پیش آمده برای یک دولت می دانستند در مقابل این تخریب ها کم می آورد.

انتخابات مجلس دهم در سال ۹۴ هم توانست مجلس را به نفع روحانی آرایش دهد و اکثریت کرسی های آن نصیب حامیان روحانی شد تا دست وی در پیش برد امور کشور بازتر شود.

اما با تمام این ماجراها، روحانی در یک مورد غفلت کرد که کم مانده بود در انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ کار دستش دهد و آن هم چالشی به نام مدیران ناهمسو با دولت روحانی (دوزیستان معروف) بود که نه تنها حمایتی از دولت نکردند بلکه بشکل شبانه و برخی نیز به شکل عریان و روزانه سر از میتینگ های انتخاباتی رقبای شیخ دیپلمات در آوردند.

به هر شکل با بسیج همه جانبه اصلاح طلبان ایران و انسجام بسیاری از چهره های شاخص کشور روحانی توانست از پس این هفت خوان نیز برآمده و با قاطعیت برای دومین بار به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شود تا بتواند بیش از پیش برنامه های بر زمین مانده خویش را به اجرا درآورد.

حال که روزهای پایانی دولت یازدهم در حال سپری شدن بوده و در آستانه شروع به کار دوره جدید ریاست جمهوری روحانی هستیم بسیاری از فعالین و حامیان روحانی از وی انتظار دارند که از غفلتی که در انتخاب برخی وزیران و مدیران در دوره اول خود داشت عبرت گرفته و بیشتر از مدیرانی همسو با فکر و اندیشه خود استفاده کند.

این خواسته سیاسیونِ حامی روحانی در انتصاب مدیران همسو با تفکر وی را میتوان به عنوان یک نوع درخواست برای روحانیزه کردن مدیران کشور تعبیر کرد، تا دولت مطبوعشان بتواند با سرعت بیشتری در راستای اهداف از پیش تعیین شده خود حرکت کند.