- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

در غم فقدان پزشکی شجاع و با اخلاص/ دکتر «مهرداد ابدالی» درگذشت/ گزارش تصویری روزهای «مجاهدت»

هادی قبادی/ میرملاس:

یک هفته از پرواز باورنکردنی دوست عزیزمان دکتر مهرداد ابدالی گذشت . مرگ زودهنگامش همگان را شوکه کرد بویژه آنان که بیشتر می شناختندش اما چه باید کرد ناچار بودیم به خودمان بقبولانیم که مهرداد دیگر در بین ما نیست .
آنچه مرا بیشتر در مرگ مهرداد سوزاند این بود که پس از پایان جنگ هریک دنبال کار و زندگی خود بودیم و از هم بی خبر. سال گذشته در اواخر ماه مبارک رمضان از طریق اخوی عزیزم آقا مرتضی شماره تماسش را یافتم و پیامی برایش ارسال نمودم و او نیز به تناسب ایام شهادت حضرت علی علیه السلام پیامی داد و و بعد هم با لطف بسیارش و ارسال پیامی دیگر مرا شرمنده کرد .

در دوران نوجوانی علاوه بر مراودات معمول که در فعالیت‌های سطح شهر و چند بار اعزام به جبهه داشتیم اما بیشترین توفیق همراهی او را در پاییز و زمستان سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی داشتیم . او که در آن زمان ۱۳ سال بیشتر نداشت اولین اعزامش بود و من که ۱۶ ساله بودم سومین اعزام.
محل استقرارمان در چادر فرماندهی گردان محبین و در جوار آقایان رضامند و یگانه بود.
مهرداد با آن شرائط سنی اش پابپای بزرگترها در مانورها و تمرینات آمادگی برای شرکت در عملیات حضور داشت و شب عملیات درکنار هم بودیم . . .

آنگاه که دستور عقب نشینی داده بودند من و مهرداد گرم تیراندازی بسوی دشمن بودیم و آنگاه که با داد و فریاد دیگران متوجه شدیم باید برگردیم بسختی راضی شد که برگردد. تصور کنید نوجوانی ۱۳ ساله که در شرائط عادی از کوچکترین چیزها می ترسد این چه قدرتی است که اینگونه با شجاعت تمام در میدان رزم از خود بروز می دهد.

هماره در غم یاران سفرکرده اش می سوخت و بیش از همه تحت تاثیر شخصیت دوست داشتنی شهید شهرام عباسی بود . سال گذشته وقتی عکسی به یادگار مانده از آن دوران که باهم با شهید شهرام داشتیم برایش فرستادم عکس العملی داشت که نشانگر همان ارادت بسیارش به آن شهید بزرگوار بود .

از اوضاع روز و ناهنجاری های موجود بویژه در سطوح بالا بسیار گله مند بود و با گذشت سه دهه و با وجود فراز و نشیب ها و تغییر روحیات افراد در جریان زندگی اما او همان روحیه اخلاص و دردمندی اش را حفظ کرده بود که بوضوح در برخی پیام هایش که مجاز به ارائه آنها نیستم آشکار است .

در خاطراتی که دوستان پزشکش نقل نمودند نیز کاملا مشخص بود که او در گذر ایام همان روحیات گذشت و فداکاری و ایثار و از خود گذشتگی و روحیه خدمت خالصانه را حفظ کرده بود .

پس از سالها دوری از هم ؛ در یک دو سال اخیر باهم وعده کرده بودیم که همدیگر را ببینیم اما نمی دانم چه مصلحتی بود که این دیدار بماند به قیامت .

خداوند آن عزیز را با یاران شهیدش محشور فرموده و او را مشمول رضوان و رحمت واسعه اش گرداند.