سینا قلندری/ میرملاس: پاسداشت و بزرگداشت همیشه نباید مناسبت داشته باشد. گاهی فقط باید کسی را به خاطر آورد و بزرگ داشت چرا که انسان بزرگی است. باید در کنار کسی نشست و با او همکلام شد. باید به احترام کسی از جای برخاست و تمام قد به او تعظیم کرد. فرجالله مومنی از دید من چنین انسانی است.
او از نسل مردان نیک روزگار است. مردانی که روز به روز سایههایشان کوتاهتر می شود و تن رنجور جامعه حرمت و معرفت خود را می بازد. فرجالله مومنی از قبیله مردانی است که عمری در میان دستهایشان نهال لرزان اصلاحطلبی استان را پرورش دادند و با شیرهی جان قطره قطره آبیاریاش کردند.
آنها که با هر خرده نسیمی خم نشدند و چون آفتابپرست رنگ عوض نکردند. مرد بودند و حرفشان یک کلام بود. اصلاح از درون و بیرون. اصلاحطلبی شعار قشنگی است که این روزها مثل نقل و نبات عروسی همهجا پخش می شود اما اصلاحطلب واقعی آن است که وقتی در زمان موعود به جایگاهی می رسد، در هر کجا که باشد، دست به اصلاحات بزند و مومنی چنین اصلاح طلبی است. این را میتوان از اصلاحاتش در دوره کوتاه مدت ریاست بر آموزش و پرورش شهرستان کوهدشت نتیجه گرفت. تلاش های او در آن دوران مدارس استیجاری شهر را به خاطره تبدیل کرد و مدرسههایی تجهیز کرد که در آنها دغدغۀ دانشآموزان تنها درس خواندن باشد و نه کمبودها و نداشتنها. سقفی محکم برای آرزوهای بچههایی ساخت که آینده ی فردای استان بودند. او اصلاح را از جایی درست و از بستری واقعی آغاز کرد. ۱۶ مدرسه استیجاری در دوران او، خریداری و به بدنه آموزش و پرورش اضافه شدند تا دیگر شاهد حکم تخلیه برای مدرسهای نباشیم. اگر در تمامی این سالها این تنها خدمت او به استان بود، باید بارها و بارها او را بزرگ میداشتیم اما او خود نخواست.
مومنی میتوانست با لابیگری و رنگ عوض کردن سیاست را پلهای ببیند برای معاملات تجاری و بانکداری غیر اسلامی. حتی شاید امروز هم از نوشته من راضی نباشد اما گاهی باید نوشت و باید گفت که دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
نیم کردار فرجالله مومنی سایهای گسترده بر ۴ دهه اصلاحطلبی استان است. او که بدون راه اندازی خیریه و سوءاستفاده از آن برای رسیدن به قدرت چون رهبر و راهنما تلاش می کند گره از کار فرو بسته خلق خدا بگشاید، مومنی بدون داشتن هیچ پستی هرگز در پاسخ هیچ دادخواهی سکوت نکرده است. هر بار از هر راهی تلاش بر رفع مشکلات استان و مردمش داشته است. بیآنکه پست و مقامی بخواهد در گوشه ای به کار و کسب روزی حلال خود می پردازد (که نان معلمی حلال ترین نان دنیاست) و رشادتهایش در جبهههای جنگ یا خانواده شهید بودنش را دستمایهی سهم خواهی و مال دنیا نکرده است.
او به حق برادر شهیدی است که به گواه همرزمانش وقتی در زندان بعثی به او گفتند باید به آرمانهای انقلاب فحش بدهد فریاد مرگ بر صدام برآورد و تا آخرین نفس با دشمن مصالحه نکرد. او به حق از تبار مردان کربلای ۴ است که شب در سکوت به شط خون زدند و از میان باران گلوله و ترکش تنها پیکر معطر به بوی بهشتشان بازگشت. او هنوز هم شبیه مردان روزگار جنگ است. مردانی که برای باورهایشان جنگیدند و تا آخرین نفس از آنچه حق و حقیقت می دانستند دفاع کردند.
فرجالله مومنی آبروی اصلاحطلبی استان است، چرا که در چهار دهه فعالیتهایش حتی یک روز برخلاف عقیده و آرمانهایش به جریان صحیح و اصولی اصلاحطلبی پشت نکرد و برای هیچ منفعتی، تکرار می کنم، هیچ منفعتی به گروه و دسته های دیگر نیاویخت و نزدیک نشد. برای اثبات حرفهایم میتوانید ساعتی در کنارش بنشینید و با او درد دل کنید. او برای چهار دهه محرم اسرار و سنگ صبور بسیاری از مردم استان بوده است. باور دارم باید در اوج شکوه با مردان بزرگ دیدار کرد و با حفظ کرامت از بزرگان نام برد. این یادداشت تنها یادآوری بزرگی مردی است به همنسلان خودم که فراموش نکنند، ما چنین الگوهایی در میان جامعهی اصلاحطلب داریم. الگوهایی که نام خود را به نان این وکیل و آن نماینده و این پست نمیفروشند. کاش از مردانی چون فرجالله مومنی صدها و هزاران داشتیم که شاید این وطن به حرمت آنان بار دیگر روی صداقت و انسانیت را میدید و آفتاب پرستی از این دیار رخت بر میبست.
منبع: کشکان