دکتر رضا بهرامی/ میرملاس: این روزها و پس از تثبیت کابینهی حسن روحانی، این ساختمان معروف خیابان فاطمی است که با کلید خوردن فیلمنامهی تعیین تکلیف عالیترین مدیران دولت در استانها، به مرکز ثقل توجهات محافل سیاسی کشور بدل گشته است. فیلمنامهای که البته سه نفر آن را مینویسند: اسحاق جهانگیری، محمود واعظی و عبدالرضا رحمانیفضلی! بر همین اساس، از میان هفت استانداری که در موج اول تغییرات از سوی وزارت کشور برکنار یا جابجا شدند، هوشنگ بازوند مدیری است نامآشنا که با عملکرد موفقی که از خود در استان لرستان بر جای گذاشته بود، امید به ماندگاریاش میرفت اما به راستی چرا بازوند نماند؟
لاریجانیزه کردن فضای سیاسی ایران از پایتخت تا دورافتادهترین واحدهای تقسیمات سیاسی، هدف روشنی است که این روزها با دقت تمام از سوی طیف وسیعی از میانهروها با هدفِ غاییِ نشاندن علی لاریجانی بر کرسی ریاستجمهوری در بهار ۱۴۰۰ دنبال میشود. اتفاقی که بر پایهی شنیدههای متقن، رییسجمهور مستقر هم بیمیل به انجام آن نیست.
در لرستان اما بازوند نه تنها به این پروسه یاری نرساند که اتفاقاً از همان آغاز و در بیعت با اصلاحطلبان، در تقابل مستقیم با لاریجانیستها قرار گرفت. دخالت بلاواسطه و به غایت غریب شخص وزیر در عزل و نصبها که دامنهی آن حتا تا به سطح بخشداران نیز کشیده میشد و البته اصرار واعظی و فضلی بر اولویت تغییر بازوند در این هفتههای پایانی، خود به تنهایی گویایِ این امر است که از دیدگاه ایشان، بازوند در لرستان راهی بیبازگشت را انتخاب کرده بود.
در این میان، انتخابات مجلس دهم در لرستان از عوامل به غایت تاثیرگذاری بود که رفتن بازوند را تسریع بخشید. انتخاباتی که بیشک در نظر نگرفتن تدابیر لازم از سوی مهندس در روند اجرای آن در برخی حوزههای انتخابیه جنجال آفرید و همان سه نمایندهای که با سهلانگاری عجیب استانداری از دل آن جنجالهای تاریخی و تلخ بیرون آمدند، به یکی از محورهای اصلی دستاندرکار در پایان ماموریت استاندار پانزدهم بدل شدند. در رابطه با برگزاری ضعیف انتخابات مجلس دهم در استان البته نباید از عملکرد پرسشبرانگیز معاون سیاسی بازوند به عنوان رییس ستاد انتخابات به سادگی عبور کرد. همو که آن انتخابات پرحاشیه را برگزار و بعدها نیز آن را سالم و از نقاط روشن کارنامهی خود خواند!
بازوند هر چند دیر اما سرانجام درصدد رفع یکی از نقاط ضعف اساسی تیم خود برآمده و شاهرخی را راهی قزوین نمود. جانشین شاهرخی اما خود به تنهایی به یکی از نقاط ضعف جدید تیم استانداری بدل شد. به همان اندازه که اولین معاون سیاسی بازوند در لرستان ناهمسو و منفعل بود، به همان اندازه معاون سیاسی دوم و البته ذوقزدهی وی که تا قبل از بهار ۹۲ نشانی از او در سپهر سیاست استان نمیتوان یافت، ناپخته بود و عمده وقتش به جای انتظام بخشیدن به نیروهای هوادار دولت و جلب حمایت آنان از استاندار و البته تلاش در جهت روی کار آمدن مدیرانِ همسو، به قرار گرفتن پشت تریبونهای مختلف و بریدن روبان میگذشت. اینگونه بود که عمده حمایتها از بازوند در روزهای پایانی حضور در لرستان نه از جانب مدیرانش که از سوی احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب صورت میگرفت.
عدم بهرهگیری از تیم رسانهای کارآزموده را باید به عنوان یکی دیگر از نقاط ضعف تیم استانداری ذکر کرد. تیمی که میبایست با حضور قوی و سیستماتیک در فضای حقیقی و مجازی به تبیین دقیق و بی کم و کاست دستاوردهای چشمگیر بازوند در استان پرداخته و به نقدهای مخرب و سازنده، پاسخهایی درخور و کارشناسیشده میداد. در عمل اما آنچه که در این چهار سال دیده شد، اغلب سکوت و در برخی موارد ورود منفعلانه و البته بیحاصل این تیم به صحنه بود. امری که به ویژه این اواخر استاندار را در مواجهه با مخالفان منسجم، بیدفاع نموده و وی را به گوشهی رینگ سوق داده بود.
هوشنگ بازوند را بیتردید باید یکی از موفقترین مدیران استان در دهههای اخیر نامید که زمینهی توسعهی متوازن در لرستان را با تلاشهای شبانهروزی فراهم ساخت. مدیری که هرچند به دلایلی که پارهای از آنها از حیطهی اختیارش خارج و پارهای دیگر نتیجهی مستقیم اشتباهات سیاسی خودِ او بود، با استانداری لرستان وداع کرد اما کارنامهی درخشان او بیشک مدیران ارشد دولت را مشتاق خواهد ساخت تا در استانی دیگر از تجربیات وی بهرهمند شوند. کارنامهای که از همین امروز، تراز خواستههای نخبگان سیاسی و افکار عمومی لرستان از جانشین وی را بالا برده است.
منبع: بلوطستان