معشوره مهم ،وحدت مهمتر

با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد عزیزم سرکار خانوم مرادپور.
من از شما کمال تشکر را دارم که چنین مدبرانه مسائل را تحلیل و بررسی میکنید و کاملا موافقم که مهم ترین چیزی که باید بین تمام اقشار یک جامعه وجود داشته باشه وحدت و همدلی است که این خود برنده ترین شمشیر برای احقاق حق می باشد.

باسلام خدمت سرکار خانم مرادپور
جانا سخن از زبان ما میگویی حرفهایت حرف دل همه ی کوهدشتیهاست اما نمیدانم چرا تا صحبت از باند و جناح و… میشود همه رنگ عوض کرده و هرکدام میرویم(سی خومو) (برای خودمون)ما باید برای ماندن با هم باشیم چون ((دسکم بگر یه دس دنگ نیری طاقت و تونای روژ تنگ نیری) ما باید منیت ها را فراموش کرده و ما باشیم آخه ((چه کسی میخواهد من وتو ما نشویم خانه اش ویران)) ببخشید من منظورم شما نبودید بلکه همه ی همشهریان فهیم و مهربان منظور است و لاغیر . هماره ی روزگار پایا و مانا باشید.

خانم مرادپور سلام بسیار زیبا و پر معنا بیان فرموده اید ولی در کوهدشت متاسفانه حق کشی و تخریب دیگران بیشتر حاکم است و جایی برای رشد و ترقی بر اساس شایسته سالاری بدون باند بازی وجود ندارد

خانم مرادپور سلام
بر کسی پوشیده نیست که معشوره یک خواسته ی بحق است برای مردم کوهدشت.
اما چند سوأل هست که یک نخبه از دل این خاک همچون شما میتواند با زبانی منطقی
جوابگوی آنها باشد شاید برای مردم معما حل شود…آیا کوتاهی شخص نماینده عامل این اتفاق تلخ بوده؟
آیا اگر نماینده کوتاهی داشته عکس العمل مردم فحاشی است؟آیا تهدید وزیر نیرو به ایجاد نا امنی توسط نماینده راهکار مناسبی برای این کار میباشد؟آیا اصلا تجمع تأثیر مثبتی در روند این قضیه دارد؟و سوالاتی دیگر…شکی نیست که در تجمع مبارک و امیدوار کننده مردم کوهدشت عده ای که عمری است مردم را بدهکار خود میدانند و حتی خودشان نمیفهمند از دنیا چه میخواهند هدفی جدای از اکثریت مردم داشتند.
عده ای که هنوز نمیخواهند بپذیرند که جناب ملکشاهی نماینده کوهدشت است و دوره اش رو به اتمام.
عده ای که برای دردهایشان توقف معشوره نوش داروست،عده ای که تحمل لبخند مردم برایشان از تحمل
درد خودشان سخت تر ست،مردم زیرک و فهیم کوهدشت نباید آب را گل آلود کنند مبادا احدی خیال
گرفتن ماهی در سر بپروراند.بجای نماینده مردم باید نوک پیکان انتقاداتشان به سمت جناب روحانی باشد که بلند در سرزمین خوزستان فریاد زد هرگونه سدسازی بر روی آبهای جاری به سمت خوزستان ممنوع
میباشد و این یعنی دیدگاه جناب روحاتی اینگونه است که چند استان از جمله لرستان فدای خوزستان،
یعنی سرزمین فاتحان مرصاد حق آبادانی ندارد.آیا اگر منصفانه بخواهیم این قضیه را تحلیل کنیم گناه
جناب روحانی از همه سنگین تر نیست؟؟؟مگر نماینده چکار میبایست بکند که نکرده؟مگر در صحن مجلس شجاعانه به وزیر هشدار نداد؟اکنون هم که امضای لازم برای استیضاح جمع آوری شده و به امید خدا
این کار عملی خواهد شد.مردم نباید فریب دروغ فکنی های عده ای محدود را بخورند که احتمالا یا با
آمدن طیف جناب ملکشاهی یا اضافه کارشان قطع شده؟یا مدیریت نگرفتن و شایداطرافیان کاندیدایی
خاص هستند که یا در گذشته شکست خورده اند یا برای دور بعد نیت دارند.در هر صورت نمایان است
طیف خاصی در تلاش اند که به مردم جهت بدهند و باعث بدبینی مردم به نماینده محترم شوند.
مردم اگر دلسوز این دیار هستند باید بدانند قوی ترین سلاح اتحاد است.

خانم جان نیازی نیست به همه کامنتها جواب دهی

ضمن تقدیر ویژه از بانو مرادپور این شیر زن خوش فکر خطه پاک و باستانی کوهدشت و اما آقای محسن خان عبدی عزیز برای گرفتن امتیاز از جناب نماینده که نباید این چنین بی انصافی کرد،گرچه در پاره ای از موارد حقیقت رو اشاره کردی! راستی چرا در هنگام سفر دکتر روحانی ریاست جمهوری محترم به خوزستان نماینده عزیز ما موضعگیری نداشتند چرا؟

باسلام بر همکار گرامی خانم مرادپور .
شما خوب واقفید تا زمانی که حرف مردم و مسئولین شهر یکی نباشد راه به جایی نخواهیم برد پس دعا کنید تا مسئولین شهر مردم را درک کنند ودست از جناح بازی و قبیله گرایی بردارند .

بوی جوی مولیان آید همی
تیر عطش بر استخوان آید همی
فصل کوچ کارگران آید همی
سوی شهر تهران آید همی
.
.
.
۴سانتی متر آب زاینده رود کم شده بود میلیاردها تومان بودجه به آن اختصاص دادنداما ما چی:موی بلند ،روی سیاه …

با سلام خدمت استاد ارجمند خانم مرادپور- از پنجره ی روزگار که به درخت عمر می نگرم خوش تر از یاد معلمان دلسوز ثمری در آن نیست. یادتان خوش، جانتان سبز و نفس هایتان گرم باد. ممنون از مطالب ارزنده شما

زیبا بود و متین .دست در دست هم دهیم به مهر /میهن خویش را کنیم آباد.

مرادپور عزیز ….رای که بهت دادم نوش جانت

معلم عزیزم ، استاد مهربان و دوست داشتنی ،

تو را به چه مانند کنم . دل دریاییت لبریز از آرامش است همچون کوه استوار از حوادث روزگار ایستاده ای و همچون ابر، باران پر شکوه معرفت بر چمن های دشت دانش آموختگی فرو می ریزی . خورشید نگاهت گرمابخش وجود ما وحرارت کلبه ی سرد یأس و ناامیدی و ارمغان شور و شعف است . غنچه ی تبسمی که از گلستان لبهای تو می روید، طراوت لحظه های ابهام و زیبا یی بخش خانه ی وجود ماست . کلام روح بخش و دلنشین تو موسیقی دلنوازی است که بر گوش جان می نشیند و اهنگ زندگی را به شور در می آورد. روانی به لطافت گلبرگهای ارغوان داری که از احساس و شور و شعف لبریز است . دستهای روشنت سپیدی خود را از گل بوسه های گچ گرفته و شمع وجودت از نیروی ایمان و انسانیت شعله ور است . سرخی شفق ، تابش آفتاب ، نغمه ی بلبلان ، صفای بستان ، آبی دریاها ، همه و همه را می توان در تو خلاصه نمود . معنای کلام امید بخش تو همچون نسیم صبحگاهان نشاط بخش روح خسته ماست . علم آموزی و صبر ایمان را از پیامبران به ارث برده ای و به حقیقت وارث زیبایی ها بر گستره ی گیتی هستی . قدوم سبز تو سبزینه ی کوچه باغ های زندگی و صفا بخش خاطر پر دغدغه ی ماست . طپش قلب تو آهنگ خوش هستی و جوشش نشاط در غزل شیوای زندگی است . تو روشنایی بخش تاریکی جان هستی و ظلمت اندیشه را نور می بخشی . ‹‹ و ما یستوی الاعمی والبصیر . و لا الظلمات ولا النور ›› وهرگز کافر تاریک جان کور اندیش با مومن اندیشمند خوش بینش یکسان نیست وهیچ ظلمت با نور یکسان نخواهد بود . چگونه
سپاس گویم مهربانی ولطف تو را که سرشار از عشق ویقین است . چگونه سپاس گویم تأثیر علم آموزی تو را که چراغ روشن هدایت را بر کلبه ی محقر وجودم فروزان ساخته است . آری در مقابل این همه عظمت و شکوه تو مرا نه توان سپاس است ونه کلام وصف . تنها پروانه ی جانم بر گرد شمع وجودت ، عاشقانه چنین می سراید : معلم کیمیای جسم و جان است … مــعلم رهنمای گمرهان است…. شـده حک بر فراز قله ی عشق …. معلم وارث پیغــــمبران است. در مقابلت سجده میزنم تا بدانی پس از این چند وقت فراغت از تحصیل هنوز هم دوستت دارم. پیشاپیش روزت مبارک.

از سایت میرملاس هم تشکر میکنم که پس چند وقت مرا به فضای کلاس درس خانم مرادپور بردند.

سرکارخانم مرادپور و دوستان دیگر!
فضای مجازی برای کسانی که با هویت واقعی شناسنامه ایشان خود را معرفی می نما یند چیزی شبیهه برزخ است! برای ما که عادت کرده ایم همیشه در دنیای رودر رو با آدم ها، از در بهشت وارد شویم تا طرف از چکاچک به به و چه چه مان به شعف آید !اما همین که رو برگرداند و ما دوست عزیزش را به خدای مهربان سپرد آن وقت از طبقه ی هفتم جهنم سر در می آوریم و ساج جنابش را تا ۱۰۰۰درجه ی فارنوای!بار می گذاریم!!
سوای کامنت هایی که از خصوصیات اخلاقی یا معلمی شما نوشته اند سایرکامنت های در خصوص موضوع ،در باغ پشتی بهشت نوشته شده اند! اما راستش طرزنگاهتان که خواسته اید هر دو طرف دعوا راضی به خانه بروند را خیلی مهربان و مادرانه دیدم!آدم نباید همیشه فکرعاقبت سیخ و کباب باشد.گاهی باید سوزاند و منقل سد معشوره همان جایی است که واجب است بوی سوختن مشام بی خاصیت خیلی هارا بیازارد.نفر های سیاسی همیشه پلی برای عبور باقی می گذارند اما حق باعث می شود تا حتی مسیر رودخانه را تغییر داد!از آنجا که شما را آدم مستقل وغیر وابسته و چشم و گوش نبسته ای از جریانات معمول سیاسی می دانم انتظار داشتم موضع گیری شفاف تری به نفع مردم داشته باشید .یقین دارم مردم برایتان این اندازه ارزش دارند که خاطر رنج دیده اشان را بر اخم یقه سفید های تپل ناز سیاسی ترجیح دهید!!
در هر حال مانا باشید.

سلام به شما همکار خستگی ناپذیر.استفاده کردم

اگه ممکنه اسم کتابتو بگوشاید فرصت شد خووندیمش

سلام خدمت استاد فرهیخته وارجمندم سرکار خانم مرادپور
بدان که مطالبه حق وحقوق یکی ازمهمترین وظایف هرشهروند می باشد از آن جائیکه مسئولین شهر شماو استان ما سرگرم مسائل روزمره وسیاسی کاریهای ناجور می باشند انتظاری غیر ازاین نیست پس باید خود کمر همت ببندیم ودست دردست هم بنهیم ومهمترین مطابه خودمان نه فقط معشوره بلکه نداشتن مدیری لایق نماینده ای دلسوز از جنس مردم وازمیان مردم وبرای مطالبت مردم برگزینند چه گزینه ای مناسب تر از جوانی خوشنام واینده نگر وحق طلب وهمکاری ارزشمند مثل فریبا مرادپو برای نمایندگی برگزینیم انشااله با همت این مردم این خواسته محقق خواهد شد

سلام ،
زمانی که از ویژگی های یک شهروند سالم صحبت می شود در واقع به دنبال نشانه های رشد و کمال ،بالندگی ،سلامت هستیم . هر فردی در جامعه زمانی که مایل باشد به ظرفیت های بالقوه خود برای سلامت برسد ، می بایست در پرورش ابعاد شخصیتی خود بکوشد ودر جهت شکوفا ساحتن استعدادها و توانمندی هایش تلاش نماید.در خصوص شخصیت سالم ، نظریه ها و دیدگاهای مختلفی مطرح شده است که گاه به ظاهر با یکدیگر متناقض به نظر می رسند ، واقعیت این است که انها با یکدیگر در تناقض نمی باشند بلکه هر کدام به توصیه هایی بر مبنای روش شناختی و شناخت شناسی خود ارا‏ئه داده اند ،یک شهروند سالم می تواند با دیگران چنان روابط دوستانه و صمیمانه ای بر قرار سازد که هم خود از این دوستی ها احساس رضایت کند و هم طرف های صحبت او از دوستی با وی لذت ببرند . انچه را هست قبول میکند و می داند که زندگی دلخواه خیالی بیش نیست و همیشه یک نوع نا تمامی و نقض در همه جا یافت می شود . با درود فراوان .