سعید مالکوچی :
چه کسی دزد نیست؟!
سالها پیش معنا میداد جمله «چه کسی دزد است»، چون دزدها اندک بودند، اما در جایی که این «کمهای» آن روزها آنقدر زیاد شدهاند، این جمله دیگر بار معنایی تاثیرگذاری ندارد. بهتر است بگوییم «چه کسی دزد نیست»؟
وقتیکه کنجکاوانه سیر تکامل انسان و تعلقاتش را بررسی میکنی، میبینی با رشد علم، آگاهی و تکنولوژی بشر، دزدی هم افزایش یافته است و وجدان و پاکدستی کم شده است؛ یعنی یک رابطه مستقیم بین همه این صعودهای بشری و دزدی او میتوان قائل بود و در مقابل یک رابطه غیرمستقیم بین تکامل تاریخی و تکنولوژیکی انسان از یک طرف و پاکدستی و درستکاری از طرف دیگر برقرار شده است. آدمهای عصر حاضر خیلی از خطوط قرمز انسانی و ایمانی را به آسانی آب خوردن عبور میکنند، اصلاً خط قرمز معنا ندارد. خط قرمز یک واژهی منفور سیاسی شده است که هر کسی از راه میرسد برای پیشبرد اهدافش آن را چاشنی کار میکند، درست مثل ارزشهایی که ابزار شدهاند، نردبان شدهاند تا برخیها اوج بگیرند. اصلا مفاهیم معنای اصیلشان را از دست دادهاند تا جایی که این روزها بعضیها مقدسات را هم نردبان کردهاند. به هر روی در عصر امروز باید به دنبال معدودی از افراد باشیم که دزد نیستند، یعنی باید گفت چه کسی دزد نیست؟ شاید اغراقآمیز تصورش کنید، اما بر اساس رابطه علٌی باید گفت، چگونه میشود این همه آدم از پاکی و خوبیها بگویند و این همه کار ما لنگ بزند؟ پس یک جای کار میلنگد. شما بگویید به چه کسی دزد بگوییم؟ در اجتماع امروز ما برخی که تعداشان هم کم نیست کارهایی میکنند که کم از دزدیهای بزرگ ندارد. به منی که راستی و درستی قلمم را از یاد بردهام؟ به پزشکی که پول میگیرد و درمان بلد نیست؟ به معلمی که علم نمیداند و وقت تدریسش را معامله میکند؟ به قاضیای که عدالت را سبکسرانه رد میکند؟ به پلیسی که چشمش را روی جرم میبندد؟ به رانندهای که به حقش قانع نمیشود و راه دور زدن وجدانش را هموار میکند؟ به مغازهداری که با ایمان کامل جنس تقلبی را به مشتری قالب میکند؟ به قصابی که گوشتش پر شده است از هر چه ناخالصی؟ به میوهفروشی که جلوی چشمانت میوههای گندیده را به ته مشمای میوه میچسباند و تو با لبخند ناامیدانهای میپذیری؟ به مدیری که حرص میز و مقام رانتی کورش کرده است و باورش شده که آدم مهمی است و زمان، امکان و هزینهها را به تاراج میدهد؟ به کارخانهداری که کیفیت را به بهانه نداشتن سود میدزدد؟ به کارمندی که وقت مفید کارش به دقیقه هم نمیکشد؟ به دانشآموزی که از وقت کلاسش میدزدد؟ به دختری که نجابتش را در هوس یک خیابان میفروشد؟ به پسری که خواهرانهها را از یاد برده است و دزد ناموس مردم شدهاست؟ آدم خسته میشود از این امتداد دور و دراز، دیگر خودتان تا آخر ماجرا را حدس بزنید. این میشود که اختلاسهای میلیاردی که رو میشوند به کسی بر نمیخورد و در مقابل، میلیاردها اختلاس و دزدی کوچک و تأثیرگذار ندیده میشوند، چون عادت شدهاند.چون از تاثیر این رفتارهایکوچک بیخبریم، چون فکر میکنیم عالم و آدم بدهکار ما هستند چون تصور میکنیم که حق فقط با ماست. خیلی از ما آدمهای عصر حاضر یا نمیدانیم یا خودمان را به نادانی زدهایم و روز روشن مقابل دیدگان خودمان و همه آدمهای اطرافمان دزدی میکنیم و آسان از کنار آن میگذریم، بیخبر از اینکه مرداب دنیای ناآرام و زندگی ناگوار عصر حاضر که در میان برخوردداریهایش غوطهوریم، حاصل همین بدکارگیهاییست که دیگر بوی گندشان مشاممان را نمیآزارد. این روزها وجدانها غلاف شدهاند، یعنی بهانه برای توجیه وجدان، آن قدر زیاد است که وجدان اصلاً جایی برای هنرنمایی ندارد. به هر گندکاری آدمهای اطرافت که گیر میدهی اختلاس میلیاردی، تحریمهای خارجی، یارانه، اوضاع بد اقتصادی و تورم را روی سرت میکوبد چرا که نزدیکترین ابزار توجیهش شدهاند که اگر این کار را میکنم به تلافی تمامی حقوقیست که از من ضایع شده است اما یادمان نرود وجدانها را شاید بتوانیم توجیه کنیم اما اوضاع اجتماع نمود تمام کارهای بد و خوب ماست و اوضاع امروز حاصل عملکرد خودمان است. اگر چه این روزها فشارهای داخلی و خارجی بر زندگی اجتماعی تاثیرگذار شدهاند اما چیزی که بیشتر از همه آدم را متاثر و متاسف میکند دزدانی هستند که آب این روزهای کشور محل جولان وجدانهای نداشتهشان شده است و دزدان گردنه سخت گذر جامعهمان شدهاند. چقدر دزدها حقیر شدهاند.
چه کسی دزد نیست؟!
سعید مالکوچی : چه کسی دزد نیست؟! سالها پیش معنا میداد جمله «چه کسی دزد است»، چون دزدها اندک بودند، اما در جایی که این «کمهای» آن روزها آنقدر زیاد شدهاند، این جمله دیگر بار معنایی تاثیرگذاری ندارد. بهتر است بگوییم «چه کسی دزد نیست»؟ وقتیکه کنجکاوانه سیر تکامل انسان و تعلقاتش را بررسی میکنی، […]
لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=10095
- ارسال توسط : مدیریت خبر میرملاس
- 394 بازدید
- يک دیدگاه
مطلب خیلی جالبی بود.”با تشکر”