حمزه رامین / میرملاس نیوز :
به مناسبت روز جهانی زبان مادری
زبان لری لکنت زبان گرفته است !
کشور عزیز ما ایران کشوری است پهناور که جمعیت چندین میلیونی آن از اقوام مختلفی اعم از لر، کرد، عرب، فارس، گیلک، مازنی، بلوچ، ترک و… تشکیل شده است که در کمال صلح و صفا و در اتحادی کم نظیر به زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر مشغول بوده و هستند و همچون قطعات یک پازل در کنار هم قرار گرفته و پیکره ایران اسلامی را تشکیل میدهند.
اقوام مختلف ایرانی علیرغم شباهتهایی که دارند، دارای تفاوتهایی نیز هستند که زمینهی تمایز آنها از اقوام دیگر را فراهم میکند؛ این تفاوتها عبارتند از تفاوت در نوع لباس و پوشش، تفاوت در آداب و رسوم، تفاوتهای فرهنگی، تفاوت زبانی و… بر این اساس هر یک از اقوام گفته شده دارای لباس، ادبیات، آداب و رسوم، فرهنگ و زبان مخصوص به خود هستند که مجموع این عوامل هویت هر یک از اقوام گفته شده را تشکیل میدهند. در این میان مهمترین رکن هویت هر قوم «زبان» آن قوم است؛ زیرا زبان به عنوان ابزار ارتباطی میان انسانها نقش پررنگی در نزدیک کردن یا دور ساختن انسانها از همدیگر دارد و بر نحوه تعامل انسان با دنیای بیرون، تاثیر به سزایی دارد.
زبان و به ویژه زبانهای بومی و محلی از چنان اهمیتی برخوردارند که سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) در کنفرانس عمومی خود در سال۱۹۹۹ میلادی، روز ۲۱ فوریه مصادف با ۲ اسفند ماه هر سال را به عنوان «روز جهانی زبان مادری» نام گذاری کرد. هم چنین مجمع عمومی سازمان ملل نیز سال ۲۰۰۸ میلادی را سال جهانی زبانها اعلام کرد. این نامگذاری پس از آن صورت گرفت که پیشبینی کارشناسان سازمان ملل از نابودی ۴۰ درصد از زبانهای مختلف سراسر دنیا حکایت داشت؛ لذا برای حفظ زبانهای بومی و نیز برای حفظ تنوع زبانی در سرتاسر کره خاکی تصمیم گرفته شد که این روز از سال را به منظور پاسداشت زبانهای مادری، «روز جهانی زبان مادری» نام گذاری کنند.
در اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز چنین آمده است «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است». همانگونه که میبینید در این اصل از قانون اساسی کشورمان به صراحت ذکر شده که تمام اقوام ایرانی حق دارند در مراکز آموزش رسمی از جمله مدارس و دانشگاهها به تدریس و تحصیل زبان و ادبیات بومی خود مبادرت ورزند؛ این در حالی است که با گذشت چند دهه از تصویب این قانون، متاسفانه هنوز هیچ اقدامی از سوی وزارتخانههای علوم و تحقیقات، بهداشت و درمان و آموزش و پرورش به عنوان متولیان مدارس و دانشگاههای سراسر کشور در راستای اجرایی کردن آن انجام نشده و چنانچه اقدامی نیز انجام شده تنها بر روی کاغذ بوده و در مقام عمل و در عالم واقع این اصل مترقی از قانون اساسی ما هنوز رنگ اجرا به خود نگرفته است که طبیعتا مسئولین ذیربط باید پاسخگوی عدم اجرای این قانون باشند.
پس از چندین دهه اهمال و کمکاری در اجرای این قانون سرانجام در دی ماه سال گذشته بنا به گفته دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، تدریس و تحصیل زبانهای محلی به صورت دو واحد درس اختیاری در چارچوب مصوبه جلسه شماره ۶۴۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی که در تاریخ ۵ خرداد ماه ۸۸ تشکیل شد به دانشگاهها ابلاغ شده اما متاسفانه در این ابلاغیه نیز هیچ نامی از زبانهای مردم لر اعم از لری و لکی به میان نیامده است که جای تعجب و حتی تاسف دارد؛ زیرا لرها از یک سو جمعیت زیادی دارند و از سوی دیگر دارای تنوع زبانی کم نظیری هستند که نه تنها در راستای غنیتر کردن آنها اقدامی صورت نمیگیرد بلکه همانگونه که گفته شد در مصوبات و قوانین نیز در حال فراموش شدن هستند . براساس مصوبه گفته شده «در اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی و به منظور صیانت از اجزاء ارزشمند فرهنگ و تمدن ایران اسلامی و تقویت بنیانهای مقوّم این فرهنگ به وزارتین علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و دانشگاه آزاد اسلامی اجازه داده میشود که دو واحد درسی زبان و ادبیات مربوط به زبانها و گویشهای بومی و محلی کشور مانند آذری، کردی، بلوچی و ترکمن در دانشگاههای مرکز استانهای ذیربط به صورت اختیاری ارائه و تدریس شود».
اجرای قانون گفته شده در سرزمینهای لرنشین و برای مردمان لرتبار فوق العاده حایز اهمیت است؛ زیرا این قوم علیرغم دارا بودن زبان و ادبیات غنی و پربار، به علت نداشتن رسم الخط مشخص و واحد و نیز به علت شرایط خاص زیستی خود، موفق به مکتوب نمودن آثار ادبی خود نشده و از سوی دیگر در سالهای اخیر نسل جدید مردمان لرتبار به فارسی صحبت کردن و دوری از زبانهای بومی گرایش پیدا کردهاند که هر دوی این عوامل خطری بس بزرگ برای ادامه حیات زبانهای مردم لر میباشند. متاسفانه پرهیز از لری صحبت کردن در میان قشر تحصیل کرده و به ویژه جامعه دانشگاهی لرها بیش از اقشار دیگر شدت یافته است که با اجرای این قانون در مدارس و دانشگاهها و با یاری رسانههای همگانی به ویژه شبکههای محلی و مطبوعات بومی میتوان در تلطیف این وضعیت ناخوشایند کوشید و قشر دانشگاهی و تحصیل کرده لر را به استفاده از زبانهای مادری و بومی خود ترغیب کرد.
میر ملاس خوب ما ! برای چندمین بار این پیشنهاد را مطرح می کنم و ظاهرا گوش هایت بدهکار نیست . در کنار عکس نویسندگان مقالات ( آن هم به این بزرگی ) شایسته و لازم است که یک بیوگرافی مختصر هم از آنها چاپ بشود تا خواننده ای که برای این سایت احترام قایل است و برای خواندن آن وقت می گذارد بداند مقاله چه شاخ شمشادی را می خواند. بد می گویم ؟ شما با این کار هم به نویسنده احترام می گذارید هم به خواننده . مثلا من حق ندارم بدانم نویسنده این مقاله کیست ؟چند ساله است ؟در چه زمینه و سطحی تحصیل کرده؟ و…
جناب علی شاهمراد پور! با احترام به پیشنهاد شما باید عرض کنم که چه فرقی داره که نویسنده کیه، چند سالشه، اهل کجاست، چه تفکراتی داره و … ؟ شما مطلب رو بخون و راجع بهش با خودت فکرکن. بنا به فرمایش حضرت علی (ع): به گفته بنگر، نه به گوینده.
اینکه کی میگه و چطوری میگه و چرا میگه مهم نیست، مهم اینه که “چی میگه”.
چشم
آقای یه نویسنده ! قربان این همه تواضع تان ! اگر استدلال شما را قبول کنیم این ابهام هم پیش می آید که احتیاجی به این عکس های پرسنلی و سه در چهار بی سلیقه هم نیست چه فرقی داره مردم قیافه نویسنده را ببینند یا نه اصلا چه اهمیتی داره اسم نویسنده رامین باشه یا قمرتاج ؟ لطفا روی قوت استدلال هایتان کار کنید. برای شما که ” نویسنده ” هستید زشت است نتوانید با نقد کنار بیایید. به نظر شما مهم نیست خواننده بداند سن وسال و مطالعات نویسنده یک یادداشت که در حال ارایه یک فرضیه است چقدر است؟ یا اصلا مهم نیست خواننده بداند نظریه پردازی که به جنبه هایی از گویش لکی اشاره می کند خاستگاه خودش کجاست؟ لک کجاست؟ نورآباد؟ الشتر؟ کوهدشت؟ هرسین؟ و … بالخره اینکه آیامختصات و ظرافت های لکی در این مناطق. یکسان است ؟
جناب شاهمرادپور عزیز! بنده تمایلی به درج عکسم در کنار مطالبم ندارم اما این موضوع رویه ای است که مدیران محترم سایت میرملاس در پیش گرفته اند و بنده هم ضمن احترام به این رویه آنان، آن را پذیرفته ام. کمااینکه بنده در نشریات دیگری هم مطالبی نوشته و مینویسم اما در کنار هیچ کدام از آنها عکسی وجود نداشته و ندارد. حتی در کنار مطالبی که در اینترنت از سوی بنده منتشر شده به ندرت عکسی پیدا میکنید مگر آن که مانند همین سایت، مدیران اصرار به درج عکس داشته باشند. ضمنا بنده موافقم که فرقی نداره که نویسنده رامین باشه یا قمرتاج. به قول “یه نویسنده” که از قول حضرت علی(ع) نقل کردن: به گفته بنگر نه به گوینده.
به عقیده بنده مهم نیست که سن و سال و قد و وزن و عقاید و تیپ و قیافه و سایر مشخصات یک نویسنده در قوت یا ضعف مطلبش تاثیری نداره و خود مطلب گویای همه چیز هست. شما باید به “گفته” نگاه کنید نه به “گوینده” و اگه نقدی دارید به گفته وارد کنید نه به صاحب گفته.
(بنده در داخل متن به “زبانهای مردم لر اعم از لری و لکی” اشاره کرده و اصلا بحثی راجع به زبان شناسی و مختصات و سایر ویژگیهای لکی نکرده ام اما جهت اطلاعتان همین قدر بگویم که نگارنده از طوایف لک زبان استان لرستان است اما به علت زندگی در شهر پلدختر تسلط کافی به زبان لکی ندارد و گرچه کاملا این زبان رو میفهمم اما متاسفانه به صورت دست و پا شکسته این زبان رو تکلم میکنم). این موضوع به متن نوشته شده ربطی نداشت و صرفا جهت احترام به شما اون رو نوشتم.
در آخر از نظرات انتقادی حضرت عالی استقبال کرده و از نگاه انتقادی شما بسیار بسیار سپاسگزارم و منتظر نقدهای دیگرتون هستم.
آقای رامین ! بنده اصلا قصد جسارت به شما نداشتم. اصلا طرف حساب من شما نبودید مگر اینکه ” یه نویسنده” خودتان باشید. عرض بنده این بود که اشراف خواننده به مختصات نویسنده به فهم مطلب او کمک بیشتری می کند .
جناب رامین عزیز ابتدا تشکر میکنم از دغدغه ای که دارید ولی عرض کنم من هم با جناب شهمرادپور موافقم که درج سوابق و مختصاتی هر چند کوتاه خیلی خیلی اهمیت داره هم در درک مطلب نویسنده و هم در درست بودن مطلب نویسنده برای مثال وقتی یک شاعر مثل آقای “ایکس” وارد حوزه زبانشناسی میشود خیلی نمیشود روی مطلبش حساب کرد. برای مثال در نوشته شما لک ها و لر ها رو “مردم لر” می نامید ولی آیا این حرف حرف درستی است یا نه. منظور من این است شما آیا به واسطه تخصص و مطالعه در مورد این اقوام به این نتیجه رسیده اید یا نه دیدگاه شخصی شماست؟ از این رو به نظر بنده هم درج مختصات و مشخصات هر چند کوتاهی در مورد نویسنده گان مطالب میتونه بسیار مفید باشه
ای حمزه گپ کوره می آگر اژ سرزمین چیه . . .
هر چند آخرین تلاش های بی نتیجه و بی منطق را در حفظ و احیاء زبان و گویشمان مبذول می داریم؛ اما همین که هنوز کسی در گوشه ای از جمجمه اش به یک ارزش فکر می کند، غنیمتیست فرهنگی…
حتی اگر مجموع این غنایم و پاس دارندگانشان از تعداد انگشت های یک دست هم تجاوز نکند…
اما دوستان! این تاکید یک جانبه بر فرهنگ بومی در خلا شناخت امکانات معاصر آن بیش از آن که افزاینده باشد ؛ کاهنده به نظر می رسد…
شعله ی یک کبریت را در مسیر طوفان جهانی شدن قرار دادن، ما را بیش از این هدف استهزاء سخره گران می کند…
در غیاب دانش به روز و در غفلت و تغافل از آنچه در جهان رخ می دهد، این پراکنده نویسی های گاه به گاه و فاقد استراتژی اغلب به کار ژورنالیسم آماتور مجازی این روزهای لرستان می آید تا پی ریزی یک سازه ی فاخر فرهنگی…
ضمن عرض ادب و احترام به رضا صارمی عزیز و البته بادانش که ایشون رو استاد خودم میدونم. همین که این نوشتار توسط ایشون خونده شده کافی هستش اما از اونجایی که بر نگارنده منت گذاشته و نظرات روشنگرانه خودشون راجع به این مطلب رو متنتشر کردن بنده هم نظر خودمو خطاب به ایشون مینویسم.
“در غیاب دانش به روز و در غفلت و تغافل از آنچه در جهان رخ می دهد، این پراکنده نویسی های گاه به گاه و فاقد استراتژی اغلب به کار ژورنالیسم آماتور مجازی این روزهای لرستان می آید تا پی ریزی یک سازه ی فاخر فرهنگی…” جناب صارمی! اساس عقیده بنده هم همین دو جمله شماست و معتقدم که باید و باید و باید در چارچوب یک استراتژی هدفمند و منسجم برای حذف سنن ناکارآمد و حفظ و تقویت انگاره های فرهنگی بروز و کارآمد تلاش کرد تا فرهنگ و اجتماع لرها با یک رنسانس و نوزایی مواجه شده و پوست اندازی کند.
از بذل توجه شما استاد عزیزم سپاسگزارم.
این بنده نیز از توجهات آن جناب ممنونم…
یقین دارم که روزی انسان به مکقامانسان خواهد رسید
ما در شان خود نیستیم
چرا که در جایگاهی بس دور از حقیقتمان زیست می کنیم.
لکن امید دارم این مبحث دریچه ای تازه از گفتمان را به روی فضای روشنگری در لرستان بگشاید ودیگران هم سهمی در این پلی فنی فرهنگی داشته باشند:
دست کم با مشارکت در همین بحث
جناب شهمرادپور عزیز! بنده هم نگفتم که شما جسارت کردین بلکه مثل شما عقیده خودمو گفتم. ضمنا بحث طرف حساب بودن یا نبودن نیست بلکه من هم به دیدگاه شما خطاب به یه نویسنده انتقاد داشتم و فقط اون رو بیان کردم. فرقی هم نداره که یه نویسنده من باشم یا دیگری، برای من دیدگاه شما و انتقادی که به اون داشتم مهمتره.
با دیدگاهتون مبنی بر اینکه اشراف خواننده بر مختصات نویسنده به فهم مطلب کمک میکنه اما عدم اشراف هم نقص چندان بزرگی نیست و اگه سایر سایتها و مطبوعات رو نگاه کنید هیچ کدوم از اونها کنار نام نویسنده هاشون بیوگرافی و عقاید و غیره رو منتشر نمیکنن، البته میزان تحصیلات رو درج میکنن اما اجباری به این کار نیست.
باز هم سپاسگزارم که آرام و منطقی بحث میکنید و از پرخاشگری و تهاجم به طرف مقابل ( که رویه غالب فضای مجازی در لرستان هستش) دوری میکنید.
هر جور راحتی …
آقای شهمرادپور واسه اینکه امشب راحت بخوابی اینم اطلاعات نویسنده:
حمزه رامین: متولد هزارو سیصد و هرچی دوست داری!توی یکی از شهرهای لرستان به دنیا اومده و دانشگاه رفته و رشتهاش به خودش مربوطه
رنگ لباسش هم که معلومه!
اگه سواله دیگه ای داری بپرس؟
سوال دیگه ای ندارم . فقط از خداوند برای شما شفای کامل می خواهم
جناب آقای رامین لکی لری نیست لکها هم لر نیستند!
لطفا ما را لر محسوب نکنید اگر بنا باشد لکی با فرهنگی دیگر همنوا باشد (شاخه های کلهری و فیلی از) کوردی جنوبی است…
خانم دلفان! هدف این نوشته مردمشناسی یا زبانشناسی نیست بلکه با دسته بندی لهجهها، گویشها یا زبانهای لری و لکی و بختیاری و بویراحمدی تحت عنوان لر، قصد دفاع از لزوم آموزش دادن اونها توی مدارس و دانشگاهها رو داشته. لطفا بهمطلب نوشته شده دقت کنید بعد نظر بدید.
اتفاقا هدف شما درست است و من هم طرفدار آن هستم ولی از همان ابتدا باید به قول فارسها سنگها رو واکرد. اگر حرف علمی میزنید باید دقت علمی هم داشته باشید شما نباید در ساختار متن همه چیز را با هم قاطی کنید بعد بگویید مدعای من نتیجه ای مشخص است به قول خودتون:
با دسته بندی لهجهها، گویشها یا زبانهای لری و لکی و بختیاری و بویراحمدی تحت عنوان لر، قصد دفاع از لزوم آموزش دادن اونها
را دارید با این کار عملا وارد حوزه ی زبانشناسی و قوم شناسی شده اید پس باید دقت کنید و انتقاد علمی مرا بهتر درک کنید.
مستدام باشید
باسلام
اتفاقا هدف شما درست است و من هم طرفدار آن هستم ولی از همان ابتدا باید به قول فارسها سنگها رو واکرد. اگر حرف علمی میزنید باید دقت علمی هم داشته باشید شما نباید در ساختار متن همه چیز را با هم قاطی کنید بعد بگویید مدعای من نتیجه ای مشخص است به قول خودتون:
با دسته بندی لهجهها، گویشها یا زبانهای لری و لکی و بختیاری و بویراحمدی تحت عنوان لر، قصد دفاع از لزوم آموزش دادن اونها
را دارید با این کار عملا وارد حوزه ی زبانشناسی و قوم شناسی شده اید پس باید دقت کنید و انتقاد علمی مرا بهتر درک کنید.
مستدام باشید
ما لک هستیم و هویت خودمان را جدا از لر میدانیم هر چند برای لرها به عنوان قوم مجاور و همسایه احترام والا و ویژه ای قائل هستیم
رحمت به شیری که خوردی …زبان لکی از سایر لهجه های لری متمایز است …لری اصیل هم بختیاری است نه لکی
من با اینکه خودم لر هستم ولی در لر نبودن لکها با خانم دلفان موافقم اما یه جای نظراتش یک سری اشکالاتی هست بنده خدا فکر میکنه فیلی ها کرد هستن اخه حق بهش میدم حتما مطالعه نداره اصیلترین لرها فیلی ها هستن همیشه به لرستان میگفتن لرستان فیلی اصیلترین مردمان ایران فیلی ها هستن متاسفانه قسمتی از مناطق فیلی نشین رو در زمان عثمانی از ایران جدا کردن و ارتباط فیلی های ایران با عراق قطع شد پس خواهشا فیلی ها رو قاطی خودتون نکنید چون فیلی با کردها و لکها تفاوت داره