بهزاد خالوندی :
«لک»ها و لزوم شکلگیری یک هویت مستقل موسیقایی
آهنگهایی مانند «بزران بزران»، «هناسی»، «زنگ زنگ»، «سوزه سوزه»، «بورن بورن سیر کنی»، «مریم مریم»، «اری بالا برز»، «کچکله شیرازی»، «کلنجه زرد»، «ای دوس ار هاتی»، «لرزان لرزانه»، «دسکم بگر» و … مجموعهای بیمانند و گرانبها از آثار معروف و پرطرفداری هستند که با گویش لکی توسط خوانندگان بزرگی مانند «رضا سقایی»، «فرج علیپور»، «علیرضا نادری»، «بهمن اسکینی» و «ایرج رحمانپور» به زیبایی هرچه تمامتر اجرا شدهاند. اما اغلب این قطعات بیش از آنکه به نام گویش شعری خویش (لکی) در میان عامه معروف شده باشند بیشتر به عنوان کارهایی از موسیقی لری شناخته میشوند. اینها نشانگر این است که «لکی» با وجود پتانسیلهای زیادی که دارد هنوز نتوانسته در عرصهی موسیقی هویت مستقلی را برای خویش تعریف کند و کارهای موسیقایی خویش را با عنوان اختصاصی خود (لکی) به جامعه پیرامونیاش بشناساند. دلیل این موضوع را باید در مسایل مختلفی در عرصهی موسیقی دانست که همگی دست به دست هم دادهاند تا این آثار با هویت موسیقایی لکی در ایران شناخته نشوند.
گویش «لکی» در حوزهی ترانه توانسته تا حدودی به عرض اندام بپردازد و ما شاهد اجرای کارهای موسیقایی درخشان کلاسیک و جدیدی با بهرهگیری از اشعار لکی بودهایم. فراموش نکنیم که «گویش لکی» (در کنار «گویش هورامی») از غنیترین، بکرترین و قدیمیترین گویشهای منطقهی زاگرس محسوب میشود که به دلیل قابلیتهای بسیار بالای آن حتا برخی زبانشناسان از آن به عنوان یک زبان یاد میکنند. بیگمان آثار منظومی که بر اساس چنین گویش توانمندی سروده میشوند نیز دارای ویژگیهای بسیار درخشانی خواهند بود و اگر شاعر توانمند باشد میتواند ترانههایی بالاتر از سطح متوسط خلق کند. اما برای شکل گرفتن یک موسیقی با یک هویت «قومی» و یا «زبانی» میبایست در کنار شعر «ترانه» ما شاهد شکلگیری یک سبک موسیقایی (یا حداقل یک لهجهی موسیقایی) متمایز و ویژه نیز باشیم.
کارهایی مانند «بزران بزران»، «سوزه سوزه»، «دسکم بگر»، «مریم مریم»، «لرزان لرزانه»، «کلنجه زرد» و … که از آن یاد کردیم به این دلیل به عنوان «لری» در میان مردم جا افتادهاند که در چهارچوب موسیقی لرستان و لهجهی موسیقایی آن منطقه تنظیم و اجرا شدهاند.
زندهیاد رضا سقایی هنرمند بیهمتای لر در زمان فعالیت هنری خویش توانست موسیقی خطهی لرستان را با صدای آسمانی خود به تمامی ایرانیان معرفی کند و همگان را با موسیقی زیبای این منطقه آشنا کند. از آن زمان تاکنون تمامی کارهایی که در آن سبک و لهجهی موسیقایی و بهخصوص با محوریت کمانچه با لهجهی لری نواخته و اجرا میشوند همگی با عنوان کارهای لری شناخته میشوند.
این موضوع نشانگر این است که کلام به تنهایی توانایی ایجاد یک موسیقی مختص به یک منطقه را ندارد. در عالم موسیقی همیشه آهنگساز صاحب اصلی اثر قلمداد میشود. حتا کسانی که با بهرهگیری از موسیقی دیگر مناطق به خلق آثاری دست میزنند، باز نمیتوانند اثر پدید آمده را بومی قلمداد کنند. نمونهی آن قطعات اجرا شده در قالب موسیقی جاز، پاپ و یا رپ است که بهوفور و با کلامهای فارسی، کردی، لری و حتا لکی در ایران اجرا شدهاند و آخرالامر همگی در چهارچوب همان موسیقی مادر قرار داده میشوند. البته در حوزهی موسیقی، لکها دستشان خالی نیست و آنها صاحب یک آواز موسیقایی باستانی به نام «مور» هستند. با وجود این که «مور» در دیگر مناطق زاگرس نیز به شکلهای مختلف متداول است ولی باز این لکها هستند که با اجرای استادانه «مور» این موسیقی را به نام خود ثبت کردهاند. حتا کارهایی که با بهرهگیری از موسیقی «مور» صورت میگیرد نیز همگان آن را به این موسیقی نسبت میدهند که نمونهی بارز آن کارهایی است که استاد ایرج رحمانپور در این عرصه انجام داده است. و یا شهرام ناظری به گفتهی خودش برای به تصوی کشیدن سوگ در شاهنامه از موسیقی مور لکی بهره گرفته است.
موسیقی مور میتواند سرمایهی بزرگی برای پدید آوردن یک موسیقی با هویت لکی در حوزهی موسیقی دستگاهی و مقامی ایران باشد. هم اکنون در موسیقی لری و کردی توانستهاند از همین سازهای متداول در موسیقی سنتی مانند سنتور، کمانچه و عود صدادهیهای مقامی و محلی بگیرند. حتا در موسیقی هورامی به تازگی از «نی» نیز صدادهی کاملاً شبیه «شمشال» گرفتهاند و از این ساز کاملاً سنتی در اجرای موسیقی مقامی بهره گرفتهاند. البته این کار چندان ساده و آسان نیست و همت بسیار والا و دانش موسیقایی بالایی را میطلبد. ما جوانان با استعداد زیادی در عرصهی موسیقی داریم و میتوان دلخوش بود که آنها از عهدهی این مهم برآیند.
منبع: سیمره
سپاس از جناب خالوندی و حشمت عزیز بابت این مطلب مفید.
متاسفانه این معضل سالهاست که گریبانگیر موسیقی لک هاست و همیشه به نام لری و کردی منتشر شده برای مثال آلبوم آواز اساطیر استاد ناظری که از شاهنامه لکی بهره برده به عنوان موسیقی مقامی کردی انتشار یافته است. بر خوانندگان و آهنگسازان لک واجب است که با دغدغه بیشتر این بار سنگین را به دوش بکشند تا موسیقی لکی هویت اصلی خود را بیابد. باز هم سپاس
متاسفم برای نویسنده این متن
چرا؟
باسپاس
آهنگهایی مانند بزران بزران، هناسی، زنگ زنگ، سوزه سوزه، مریم مریم، اری بالا برز، کچکله شیرازی، کلنجه زر، لرزان لرزانه، و … ساخته های فولکلور هستند که ریشه در ادبیات و موسیقی فلکولوریک لکی دارد هرچند توسط برخی خوانندگان هم اجرا شده اند اما همگی این آثار از هنر عامه نشات گرفته است میتوان گفت غالب آثار موسیقایی فولکلور در جغرافیای لرستان با ترانه های لکی همسازند همچنان که غالب ادبیات منظوم لرستان به لکی است و این پیوند قدرتمند زبان و موسیقی لکی را نشانگر است که البته باید هویت راستین خود را که همان لکی است بازیابد. که این نیازمند همت موسیقیدانان و نوازندگان لک است
سلام . نمی دانم چه اصراری به تفکیک لک و لر دارید؟
از کجا به این مطلب رسیده اید که :غالب ادبیات منظوم لرستان به لکی است !
مطلق گرایی نکنید ؟
اگر شاملو . سهراب . حافظ. سعدی و . . . لک بودند چه خاکی باید بر سر می گرفتیم.
استاد رحمانپور اگر استاد شد ، به واسطه ترانه های لری بود . که مایه افتخار همه ما هم هست .
اصل این پست درست است . ولی متاسفانه کامنتها را با تعصبات مغرضانه می نویسید . چه شما و چه علی کولیوند که همیشه بدنبال این مسایل بوده…
من هم متاسفم !
سلام خانم هستی همایونی
اصراری به این تفکیک نیست این تفکیک در ذات خود وجود داره فقط هرکس به نام خودش. کاری به بحث های قومیتی ندارم و اینجا هم جای اشاره به این موضوعات نیست بی شک هیچ کس منکر برادری ما نمی تواند باشد. غالب ادبیات منظوم لرستان لکی است و دلیلش را می توانید از کتاب گلزار ادب لرستان دریابید. ملاپریشان و ملا منوچهر و ملا حقعلی و ترکه امیر و نجف و سید نوشاد و ….. این ها همه شاعرانی لکند با این پشتوانه این سخن گفته شده. استاد رحمانپور در دل همه ی ما جا دارند ایشان به خاطر حرف های زیادی که برای گفتن دارند که شکل بیان ان ها هم لری بوده و هم لکی به اینجا رسیده اند. به این نکته توجه کنید اگر اثری که تمام شعرهایش لکی است به عنوان “موسیقی لکی” عرضه شود لازم نیست کسی “خاکی بر سرش بریزد”. من هرچه خواندم کامنت مغرضانه ای ندیدم اگر بیشتر دقت کنید مثال من هم از آواز اساطیر استاد ناظری بود. نمیدانم منظورتان از اینکه بنده همیشه به دنبال این مسائل بوده چیست اما اگر منظورتان توجه به هویت واقعی مان است و تلاش برای بازیابی این هویت ما به این کار افتخار می کنیم
زنده باشید و سربلند
سلام . کاملا با حرف های همایونی موافقم
من هم با حرف های مستدل و منطقی آقای کولیوند موافق هستم.لک ها باید به حداقل های مشروع و قانونی خود دست یابند و این در ذات خود هدفی مقدس و منطقی است