مرتضی جعفریان کارشناس ارشد انسان شناسی/میرملاس نیوز:
چارچوب نظری:
محمود سریعالقلم برای بررسی آثار مستقیم عشایر بر فرهنگ سیاسی، سه مشخصه نظام عشایری را ذکر میکند:
الف) خویشاوندگرایی
ب) روحیه جنگاوری و ستیزهجویی
ج) بقا و بسط عشیرهای از طریق تهاجم و غارت
– خویشاوندگرایی
خویشاوندگرایی و احساس تعلق به یک عده خاص و کسب امنیت فردی از طریق وابستگی به یک قوم ویژه، عواقب فراوان اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی امنیتی دارد. آنچه که در قالب یک ایل ایجاد تعهد و مسئولیت و حتی وظیفه میکند و تنشهای جمعی را شکل میدهد رابطه خویشاوندی است اعضایی که با یکدیگر احساس خویشاوندی میکنند به دفاع و حمایت از یکدیگر بر میخیزند و دشواری فردی خود یا دیگران در ایل را مشکلات خانواده یا خاندان و یا ایل میپندارند(سریعالقلم ۱۳۷۰: ۱۰). «از طرفی فرد در زمان ارتقاء اجتماعی میکوشد تا دست سایر اعضاء خانواده و قوم و خویش خود را بگیرد تا آنها نیز از مزایای اجتماعی بیشتر برخوردار شوند. این خصلت عشیرهای در حوزه سیاست و اقتصاد ایران همچنان ادامه پیدا کرده است»(سریعالقلم۱۳۷۰: ۱۲).
– روحیه جنگاوری و ستیزهجویی:
«در نظام عشایری، افزایش درآمد عمومی، ارتباطات مناسب با حکومت مرکزی و تربیت نیروی مهاجم و جنگجو مبنا بوده است هنگامی که دهها عشیره برای حفظ خود، حذف دیگران و سرپیچی از حکومت مرکزی و تامین امنیت با یکدیگر رقابت میکنند. فضای حاکم بر آنها فضای بیاعتمادی، ناامنی، حذف، تطمیع و سرکوب خواهد بود. تداوم این وضع فرهنگی برای قرنهای متمادی زمینههای ایجاد یک فرهنگ عمومی و فرهنگ سیاسی سوء ظن، فردگرایی منفی، خودمحوری سیاسی و نگرانی از اجماع نظر را پدید آورده است» (همان: ۱۶).
– بقا و بسط عشیرهای از طریق تهاجم و غارت:
سریعالقلم عنوان میکند که غارت به طور طبیعی و از نظر روانشناختی، ملازم با نوعی دشمنی یا شدت رابطه درون گروهی یا برون گروهی است. هر چه رابطه درون گروهی در مقایسه با رابطه برون گروهی، شدیدتر باشد و هر چه عناصر بیرون از گروه بیگانهتر، زمینه بروز فرهنگ غارت بیشتر میشود. روش حل اختلاف میان گروهها، مذاکره و عرضه استدلال و علم حقوق و تداوم مذاکرات نبوده است بلکه ایجاد وحشت، مالیات اجباری و اخاذی و تهاجم به مال و املاک رقیب، مبنای حل اختلاف بوده است. (سریع القلم۱۳۷۰: ۱۷). سریعالقلم را میتوان از نظریهپردازان فرهنگی دانست که معتقد است فرهنگ عشیرهای از طریق مولفههای خود مثل خویشاوندی، روحیه جنگاوری و ستیزهجویی و بقا و بسط عشیرهای از طریق تهاجم و غارت وارد حوزه سیاسی شده و فرهنگ سیاسی خاصی را شکل داده است به عبارت دیگر؛ خویشاوندگرایی فرهنگ عشیرهای روحیه جنگاوری و ستیزه جویی فرهنگ سیاسی بسط عشیرهای از طریق تهاجم و غارت
یافته های تحقیق:
۱. خویشاوندگرایی
شهرهای استان متشکل از طایفه های مختلفی است که برای حفظ هویت، امنیت و حریم حیات طبیعی خود مجبورند تا تعصب درون عشیره ای را به شدت حفظ کنند و تا می توانند در صحنه های رقابتی همدیگر را ضعیف نگه دارند از این لحاظ شاید بتوان رقابت طایفهها را به رقابتهای بزرگ در صحنههای بین المللی شبیه دانست که هر قدرتی ضمن افزایش سطح قدرت خویش به تضعیف رقبای خویش نیز میپردازد. در این شهر «خودی»ها و «دیگری»های تیره ای و طایفه ای شکل گرفته که مبنای آن فقط تعلقات خویشاوندی بوده که در تقابل با یکدیگر قوی شده و چنین هویت های را شکل دادهاند. در این شهرها چون هنوز فرهنگ عشیره ای بر آن حاکم است هویت به عنوان یک امر ذاتی تعریف میشود. در این جامعه هویت فرد پدیده ای است که از قبل به فرد داده می شود و فرد را چارهای از آن نیست و هویت اجتماعی نیز با توجه به عدم تفکیک ساختی- کارکردی جوامع خصلتی سیاسی دارد به عبارت دیگر هویت اجتماعی بیشتر در بند روابط خویشاوندی و طایفه ای به عنوان «ابزار سازمان دهنده تثبیت پیوندهای اجتماعی» بوده و تنها در چارچوب اجتماع محلی به عنوان «مکانی مأنوس» قابل تعریف می باشد.
۱ـ۱ـ خویشاوند گرایی در اداره جات
در این شهرها خویشاوندگرایی در تمام ادارات دولتی حاکم است به نحوی که از طریق اسم فامیل های موجود در اداره جات می توان به میزان تسلط طایفه ها پی برد. شبکه مستحکم خویشاوندی باتمرکز خودی ها در یک مرکز قدرت نشان داده می شود. این خودی ها دارای هویت یکسانی می باشند که نمود عینی آنها اشتراک در نام فامیل است. هویت های طایفه ای از بیرون به داخل اداره جات شهر کشانده شده است. در این فضاهای تمرکز قدرت این هویت ها باز تولید می شوند. روابط کارمند با کارمند و کارمند با ارباب رجوع کاملاً متأثر از این تعلقات و دلبستگی های طایفه ای می باشد. هر کدام از طایفه ها سعی دارند افراد بیشتری از خود را به عنوان نمایندگان و حافظان منافع طایفه در مراکز رسمی و دولتی حضور دهند. می توان دلایل خویشاوند گرایی در اداره های استان را بصورت ذیل عنوان کرد؛
الف- محبوبیت در میان خویشاوندان
از آنجا که افراد در این شهرها در روابط چهره به چهره ای از خویشاوندی سیر می کنند نمی توانند خارج از این روابط، زندگی روزمره خود را تنظیم کنند. اهمیت محوری خانواده و خویشاوندی باعث می شود تا فرد، کل روابط سیاسی و اجتماعیاش را بر این اساس پایه ریزی کنند. در این موقعیت فردیت فرد چیزی کنار رفته از صحنه می باشد و هویتهای کلانتر او بازیگر این صحنه شده که در پرتو آن فضاهای ابتدایی روابط خویشاوندی با فضایی کاملا رسمی ترکیب می شود.
ب- خویشاوندگرایی به عنوان یک وظیفه
در فضای شهرهای عشیره ای، وقتی یکی از افراد طایفه به یک موقعیت اجتماعی دست پیدا می کند سعی می کند نقشها و مشاغلی را به اعضای تیره و طایفه خود واگذار کند. به عبارت دیگر فردی که وارد مراکز قدرت می شود و از لحاظ اجتماعی ارتقا پیدا می کند سعی دارد دست سایر اعضای طایفه خود را در حد توان بگیرد و آنها را نیز از مزایای اجتماعی بیشتر برخوردار کند. این خصلت که نشان از وجود استحکامات زیاد روابط درون طایفه ای دارد در طایفه های لرستان به وضوح دیده می شود. این احساس وظیفه چیزی است که طایفه به شخص به عنوان یک جزء می دهد. به نوعی، شخص مجبور است این وظیفه را به نحو احسن انجام دهد. حال اگر رقابت های طایفه ای نیز وجود داشته باشد وظیفه فرد سنگین تر شده و فشار بیشتری از طرف گروه احساس می کند.
پ- خویشاوندگرایی، رشد و تداوم قدرت طایفه
تقابل های طایفه ای در این شهرها بسیار زیاد بوده و حتی امروزه نیز هست .این امر از همان ابتدا رقابت های بین طایفه ای را شکل داده است. زمانی که هویت طایفهای شکل میگیرد برای عناصر ترکیبی آن مثل تیره و هوزها ،جایگاه و پایگاه طایفه خیلی مهم میشود. اهمیت زیاد قائل شدن برای جایگاه طایفه در ارتباط با طایفه های دیگر افراد را حساس می کند. امروزه مراکز تراکم قدرت ادارهجات هستند. هر کدام از طایفهها که موفق شوند نفوذ بیشتری در ادارهها داشته باشند دارای قدرت بیشتری میگردند
ج- خویشاوندگرایی و امنیت در ادارهها
اولین کارکردی که خویشاوندی می توانست برای فرد عشایری داشته باشد تأمین و برآوردن اساسی ترین نیازشان یعنی امنیت بوده است. شبکه خویشاوندی، فرد و خانواده اش را از هرگونه گزندی مصون نگه میداشت. اکنون نیز چون مردم شهرهای استان لرستان از آن مبانی عشیره ای خود دور نشده اند لذا، نیاز به امنیت هنوز از نیازهای اولیهشان به شمار می رود. با خط فاصله ای که بین خودی و غیرخودی کشیده شده، اعتماد دچار ابهام شدیدی شده است.بسیاری از رفتارها و واکنشهای بین طایفهای در شهرهای استان، هنوز تحت شعاع این نگرش می باشند، نگرشی که منطق آن امنیت است.
۱ـ۲ـ خویشاوند گرایی و مشارکت مدنی
یکی از ویژگیهای بارزی که مردم شهرهای عشیره ای با ورود به شهر آن را همراه خود آورده و امروزه نیز کمرنگ نشده است، مشارکت های اجتماعی محدود می باشد، تحت عنوان همیاری های سنتی. این همیاری های سنتی از همان حدود عشایری خود وسیع تر نشده و به مرحله مشارکتهای مدنی نرسیدهاند، بسیار خاص اند و همچنان که از چارچوب خویشاوندی زاده شده اند در همین قالب نیز به حیات خود ادامه می دهند. عدم وجود مشارکت های مدنی در این شهرها در دو سطح تحلیل می شود؛
در سطح شناختی: مردم شهر، شناخت و آگاهی چندانی از مشارکت مدنی ندارند و هیچ کانالی نیز وجود ندارد که از طریق آن تربیت مدنی مردم صورت پذیرد.
در سطح عاطفی و ارزشی: این مردم هنوز همان عشایر دهههای پیشین هستند که وارد شهر شدهاند اما میتوان گفت که فقط شهرنشین محسوب میشوند، هنوز به روحیه و عواطف عشایری خود دلبسته اند و به شیوه ی رفتار خود به عالی ترین صورت اعتقاد و ایمان دارند.
۱ـ۳ـ خویشاوند گرایی و مشارکت سیاسی
در تحلیل مشارکت سیاسی نگرش های شناختی، عاطفی و ارزشی مردم شهر را نسبت به عناصر سیاسی چنین تحلیل میشود:
نگرش شناختی: شناخت دقیق یا غیردقیق از نظام سیاسی در بین گروه سنتی در حد پائینی قرار دارد.تحلیل ها نشان می دهد نگرش شناختی افراد مدرن در سطح بالاتری از افراد سنتی واقع شده است. آنها با عناصر نظام های سیاسی مثل لیبرالیزم، دموکراسی، دیکتاتوری و … آشنا بوده و در مورد عناصر نظام سیاسی ایران نیز مثل مجلس، مصلحت نظام، شورای نگهبان و وظایف بسیاری از اینها آگاهی دارند.
نگرش عاطفی و ارزشی: میزان دلبستگی و تعلقات شدید خویشاوندی که فرد سنتی دارد جهت دهنده عواطف و ارزش های او شده است. نیاز شدید عاطفی که شخص به خویشاوندان و هم طایفه ایهای خود پیدا کرده ارزشهای او را در همین محدوده نگه داشته یا به نوعی گریبانگیر ارزشهای خاص شده است. این ارزشهای خاص شده، کاملاً استوار و محکم بوده اما مقتضیات و مصالح نظام سیاسی را در نظر نمیگیرد. این امر اگر چه در بین افراد مدرن به دلیل شناخت بالای آنان از عناصر سیاسی کمتر است اما با وجود خاستگاه عشیره ای آنان و کمرنگ نشدن همان دلبستگیهای نخستین بینشان هنوز، آنها نیز اسیر و مقهور همان عواطف و ارزشهای عشیرهای هستند. به عبارت دیگر فرد مدرن از قوانین موضوعه آگاهی کامل دارد اما فقط تا وقتی که این قوانین منافع آنان را محدود نکند قابل استناد و محترم است.
انواع مشارکت سیاسی در شهر های استان لرستان
۱. کاملاً غیر فعال: افرادی که در هیچکدام از تحرکات سیاسی قرار نمی گیرند. این افراد اگر چه در شهر وجود دارند اما تعداد آنها اندک است. هیچ گونه اطلاعات سیاسی، اجتماعی ندارند. از رسانههای ملی و محلی مثل تلویزیون استفاده نمیکنند. به عبارت دیگر این افراد در معرض هیچ کدام از منابع اطلاعاتی قرار نمیگیرند، نگرش شناختی آنها بسیار پائین بوده و فقط در سطح تیره و طایفه محدود مانده است.
۲- رأی دهندگان: کسانی که فقط در رأی دادن شرکت می کنند. این دسته درصد بالایی از مردم را در خود جای داده است. در استان لرستان اکثر مردم در انتخابات شرکت می کنند. در این باره بین جامعه مدرن و جامعه سنتی تفاوت هایی وجود دارد. افرادی که در تقسیم بندی ما به عنوان مدرن محسوب می شوند امروزه رغبت کمتری به شرکت در انتخابات دارند. در مقابل افراد سنتی شهر تمایلشان به رأی دادن هر روز بیشتر می شود.
۳- مبارزان: کسانی هستند که برای کاندیداها کار میکنند. مهمترین بخش از مشارکت کنندگان این گروه هستند. این افراد بازیگران اصلی صحنههای سیاسی در شهرهای استان هستند و به راحتی شهرها را سرتاسر سیاسی میکنند، به تحریک کردن مردم می پردازند و رقابتهای سیاسی توسط آنان سازمان داده میشود. فعالان سیاسی به پشتوانه این گروه وارد عرصه میشوند و موفقیت یا عدم موفقیت آنان بستگی به فراوانی این گروه و شدت و ضعف حمایتهای همین مبارزان دارند. این گروه متشکل از افراد سنتی و مدرن می باشد که در کنار یکدیگر در انتخاب شدن کاندیدای خود تلاش می کنند.مبارزان به چند دسته تقسیم می شوند:
الف – متنفذین اعم از مذهبی، اقتصادی، اجتماعی
این افراد هسته استحکام تیره ها و طایفه ها هستند. از این رو کاندیداها قبل از وارد شدن به صحنههای سیاسی تمام جوانب احتیاط را رعایت می کنند و کاملاً مطمئن می شوند که بزرگان و متنفذین طایفه از آنها حمایت می کنند. پس از این محافظه کاری، خود را به عنوان کاندیدا معرفی میکنند.
ب – افراد با سواد و تحصیلکرده جزء افراد مدرن به حساب می آیند که خود را وارد عرصه سیاسی کرده، تلاش ها و فعالیت های سیاسی زیادی دارند. آنها با جهت گیری مدرنی در سیاست سعی دارند از کاندیداهای خود حمایت کنند. برخی از آنان به عنوان مشاوران کاندیداها به حساب آمده و برنامه های کاندیداها را تنظیم می کنند. ستادهای انتخاباتی نیز توسط این قشر اداره می شود. این گروه همیشه با گروه قبلی یعنی مبارزان سنتی که صاحب نفوذند در تضادند. نکته مهم اینست که این افراد مدرن نیز در همان چارچوب تیره ای و طایفه ای فعالیت دارند و هنوز نتوانسته اند خارج از آن فکر و اندیشه کنند.
پ- افراد گروه های سنتی و مدرن
افراد سنتی این بخش ، بیشترین فعالیتشان رفاه تبلیغات انتخابات است .آنها مسئول چسباندن پوسترها می باشند و آوردن افرادی از روستا به شهر جهت رأی دادن. این افراد چه سنتی وچه مدرن بدون اینکه چشم داشتی کلان داشته باشند در انتخابات، کل تلاش خود را می کنند .افراد این بخش را پیوندهای خویشاوندی به کاندیدا نزدیک کرده است. آنها تلاش بی وقفه و شبانه روزی خود را به عنوان وظیفه قلمداد می کنند.
۴ – فعالین:
کسانی که کاملاً فعال هستند و در تمام فعالیتهای سیاسی شرکت دارند. این افراد معتقدند که انسان چون در اجتماع زندگی می کند نمی تواند به مسائل اجتماعی سیاسی اطراف خود بی اعتنا باشد و باید در همه صحنهها حضور داشته باشد. حداکثری از این افراد مدرن هستند و از سواد بالایی برخوردارند و برخی دیگر جزء گروه سنتی این بخش از مشارکت کنندگان محسوب می شوند. افراد مدرن فعال در مشارکت های سیاسی، که تعداد آنها بسیار کم است آگاهی سیاسی بالایی دارند. تحرکات سیاسی آنها در سطح شهر خیلی چشمگیر نیست این قشر بیشترین مصرف کنندگان اطلاعات و اخبار روزنامه هاو پایگاههای مجازی ملی و بومی اند، که از این طریق اخبار سیاسی به روزی دارند.
۲- خشونت گرایی
در شهرهای عشیره ای،عشایر، با همان هویت های خاص خودشان وارد فضای شهری شده اند و امروزه نیز خود را ملزم به داشتن غیرت برای طایفه شان می دانند. روحیه بیشتر آنان هنوز همان خشونت خودش را دارد .از این رو در رقابت های سیاسی شدید امکان بروز درگیریها و جنگ هایی وجود دارد که در این پژوهش از آنها به عنوان خشونت های سیاسی یاد می شود. از آنجا که هویتهایی مثل تیره و طایفه نقش اصلی صحنههای سیاسی را بازی می کنند کوچکترین اختلاف، به سطح تیره و طایفه می رسد. به عبارت دیگر اختلافات بین فردی وجود ندارد چرا که فردیت امری کم رنگ و مبهم شده است و به راحتی طایفه ها در مقابل یکدیگر قرار می گیرند. جنگ های بین طایفه ای سابق دو دستگی هایی را ایجاد کرده و بهترین فضایی که امروزه آنان را در مقابل یکدیگر قرار می دهد وجود انتخابات است. انتخابات میدان مبارزه این هویت های مستحکم است که دسته بندی ها و اتحادها را دوباره شکل میدهد.
۳- بقا و بسط عشیره ای از طریق تهاجم و غارت
امروزه فرهنگ بقا و بسط عشیره ای،در بین مردم این شهرها، بصورت فرهنگ حذف دیگری و یا عدم تمایل به دیدن رونق دیگری دیده می شود که وارد حوزه های سیاسی شهر شده است. نمود بارز آن تقلب در انتخابات می باشد. طایفه ها از برتری یافتن یکدیگر می ترسند. یکی از حوزههایی که می تواند در رشد و ارتقای سیاسی یک طایفه مؤثر باشد انتخابات می باشد. اگر طایفه ای در این رقابت ها پیروز شود مطمئناً شرایط بهتر و موقعیت بیشتری جهت ارتقای اعضای خود و در نهایت هویت کلی خود پیدا کرده است از این رو هویت های رقیب حساس می شوند. آنها بیشتر از آنکه درجهت رشد و ارتقای خود باشند در جهت مانع شدن رشد وارتقای دیگر طایفهها می کوشند. به عبارتی همان روحیه حذف کردن است که در انتخابات نیز کاملاً مؤثر است.
نتیجه گیری
یافتههای پژوهش نشان میدهد که عضویت در طایفه و در نتیجه شکل گرفتن هویت بسته طایفهای و تاکید بر وابستگیها و تعلقات خاصگرایانه موجب ضعف در آگاهی سیاسی شده به طوریکه افراد بدون تعلق یا تعلق کمتر طایفهای از آگاهی بیشتری نسبت به حقوق و وظایف خود برخوردار بودهاند.سه عنصر نظام عشیرهای؛ خویشاوندگرایی، خشونتهای طایفهای و بسط و بقای طایفهای ، «فرهنگ سیاسی عشایری» شهرهای عشیره ای لرستان را شکل دادهاند که در مقابل توسعه سیاسی مانعی جدی میباشد. ویژگیهای این فرهنگ سیاسی عبارتند از: فقدان اجماع نظر ـ نهادگریزی، بیاعتمادی، خویشاوندگرایی، فرهنگ حذف دیگری، ناامنی، ضعف هویت ملی در مقابل هویتهای طایفهای، مشارکت زیاد در انتخابات اما از نوع بومی شده ی آن و حفظ منابع سنتی قدرت.
منابع وماآخذ
– آلموند گابریلا، جونیور پاول، جی. بینگهام، مونت، رابرت جی(۱۳۸۱), چهارچوب نظری برای بررسی سیاست تطبیقی, ترجمه علیرضا طیب، تهران، انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی.
– دال,سیونگیو(۱۳۷۶), پایداری فرهنگ سیاسی سنتی در برابر توسعه در ایران و کره، پایاننامه دکتری، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران
– سریعالقلم، محمود(۱۳۷۰) مبانی عشیرهای فرهنگ سیاسی ایران، ماهنامه اطلاعات سیاسی – اقتصادی، شماره ۱۳۸-۱۳۷.
– سریعالقلم، محمود(۱۳۷۸) مبانی عشیرهای فرهنگ سیاسی ایران(بخش دوم)، ماهنامه اطلاعات سیاسی – اقتصادی، شماره ۱۴۰-۱۳۹.
-شریف، محمدرضا(۱۳۸۱) درآمدی بر تحول فرهنگ سیاسی در ایران، انقلاب ایران، نشر روزنه.
– عالم، عبدالرحمن(۱۳۸۲) بنیادهای علم سیاست، تهران، نشر نی.
– میری, سید احمد(۱۳۷۴), تاثیر نظام سیاسی بر فرهنگ سیاسی مردم ایران۱۳۵۷-۱۳۳۲, پایان نامه کارشناسی ارشد, دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس.
– IAIN, Mclean, (1996), The concise oxford dictionary of politics oxford university press.
از لوشان
جناب محترم کارشناس ارشد انسان شناسی انسانهای گذشته خوب یا بد هر چه بودند مربوط به گذشته اند -این مقاله که شما نوشید مربوط به انسانهای نخستین است این مشخصات و روحیات مربوط به قرون گذشته است -تو همین شهر کوهدشت آقایان اسفندیاری ، امامی، دوستی و حتی آقای قبادی پایگاه طایفه ای قوی نداشته اند و لی در چندین دوره به عنوان نماینده این شهر انتخاب شده اند آیا عامل طایفه گرایی به این شدتی که شما فرمودید هست آیا عامل حکومت مرکزی نقشی در این عرصه ندارد آیا جناهای سیاسی بی تاثیرند .آیا عامل اقتصادی نقش ندارد -خدا خیرت بده با این توجیح و تفسیرهات -بسیاری از این تفاسیر شما مربوط به همه مردم دنیاست نه فقط مردمان لر -آنچنان این خصوصیات را برشمردی که انگار مردم لرستان را خدا جداگانه آفریده-بیش از ۹۰% زندگی خانواده ها فردی شده حتی سالی یکبار بستگان درجه یک خود را ملاقات نمی کنند-کدام جنگ جدال طایفه ای بخاطر انتخابات بوده که ما ندیدیم -دوست محترم در هر پدیده ای یکسری مسایل و مشکلات دارد که در تمام دنیا مرسوم شاید بخاطر کمبود تجربه دموکراسی در کشور ما این مسایل بیشتر باشد-انشاء اله که این مقاله از سر خودنمایی نیست -مطمئنا اگر کسی غیر از مردم لرستان این مقاله را بخواند حتما خواهد گفت وای چه بدبختی و فلاکتی!!!منکر مشکلات و کاستی ها نیستم اما خدایی این جور که شما نوشتی نیست
سلام،
بسیار نوشته ی زیبایی بود راجع به شهرهای کو چک که هنوز فرهنگ قبیله ای و فامیلی نقش مهمی دارند و فرار از این فرهنگ همیشه مشکل افرین بوده است.
من هم کتاب آقای دکتر سریع القلم رو خوندم ذهن منسجم خوبی دارن
من هم از خوندن این کتاب لذت بردم
از کار شما هم که نظرات ایشون رو به عنوان چارچوب نظری به کار بردین واقعا لذت بردم
پیروز و سربلند باشید
با سلام. متن شما رو خوندم و لذت بردم.