دکتر کیانوش رستمی / سیمره :
مطبوعات محلی و کلید تدبیر
«من از قلم بیش از هزار نیزه میترسم.» ناپلئون
هیچکس نیست که به نقش انکارناپذیر مطبوعات در جوامع امروزی باور نداشته باشد. به دیگر سخن رسانهها در جهان امروزی میداندار صحنهی سیاست و روابط دولتها و ملت هستند و چنان قدرت تحرک یافتهاند که توان اجرایی سیاستمداران و طراحان امور استراتژیک را تحتالشعاع قرار دادهاند.
رسانهها باید کاری بکنند که برای بسیاری از مردم دستیابی به اخبار و آگاهی به اوضاع و احوال جهان پیرامون خود، حتا از نان شب هم واجبتر باشد. البته باید توجه داشت که اثر رسانههای نوشتاری بر مردم به مراتب بیشتر وعمیقتر از اثر رسانههای دیداری، شنیداری و… است. زیرا آنها (رادیو، تلویزیون، ماهواره و…) بهدلیل گذرا بودنشان قادر نیستند مانند رسانههای نوشتاری(مطبوعات و…) بر جامعه اثر عمیق و پایدار و ریشهای بگذارند.
بدون تردید هرچه در یک کشور پیش میآید، مستقیم یا غیر مستقیم با وضعیت حاکم مطبوعاتشان ارتباط دارد. بدینروی اگر مطبوعات در شرایطی باشند که بتوانند مسئولانه رفتار کنند و مردم را آگاه کنند، مسیر فرهنگ جامعه در جهت توسعه و تکامل هموار میشود. ولی اگر وضع مطبوعات بهگونهای باشد که خامطبعان و افراد بیمسئولیت بر آنها تسلط یابند و هدفشان نیز تأثیرگذاری بر عوام و سادهپسندان باشد، جامعه به کوره راههای پر از سنگلاخ کشیده میشود و فاجعهای بزرگ رخ میدهد؛ زیرا به جای تلاش در راه تنویر افکار عمومی، هم اطلاعات تحریف شده و شعارآمیز و نامتعادل باعث گمراهی مردم و بازداشتن آنها از یافتن مسیر صحیح میشود و هم کسانی از همکاری با مطبوعات باز میمانند که اهل فکر و قلماند و بدون آنها هیچ رسانهای بهطور صحیح و اصولی تغذیه نمیشود. ناگفته پیداست که چنین جامعهای هرگز رو به توسعهی فرهنگی نخواهد گذاشت و از نظر تفکر و بینش اجتماعی به پایینترین درجات سقوط خواهد کرد. بیهوده نیست که به مطبوعات رکن چهارم مردمسالاری دادهاند؛ این لقب را هم در دوران پیش از ظهور مردمسالاری و هم پس از آن، شایسته و سزاوار مطبوعات دانستهاند. این امر البته دلیلی ندارد جز آنکه مطبوعات از همان آغاز ظهورشان به صورت یک قدرت تعیین کننده درآمدند و نفوذ و اهمیت خود را در زمینههای گوناگون نشان دادند، بنابراین هنگامی که در حکومتهای مبتنی بر مردمسالاری، این اصل بدیهی و مسلم پذیرفته شده که حاکمیت مردم فقط در صورت استقلال قوای سهگانه و تفکیک آنها میسر است و لاغیر؛ پس قوهی چهارم (مطبوعات) هم باید از استقلال برخوردار باشد تا بتواند وظیفهی خود را به عنوان رکن چهارم این مجموعه به خوبی انجام دهد.
از سویی دیگر، رسانهها تاثیر مستقیمی بر افکار عمومی دارند؛ از همین روست که قضاوت اغلب مردم دربارهی مسائل مختلف متاثر از رسانههاست. به ویژه مطبوعات در این امر از جایگاه ویژهای برخوردارند. اگر مطبوعات صرفاً به انعکاس مسائل شخصی، کماهمیت، احساسی و جانبدارانه دست بزنند، شمار بسیاری از مردم به اطلاعات محدودی از اتفاقات جاری دست مییابند.
به هر روی هدف از آوردن این مقدمهی نسبتاً طولانی یادآوری اهمیت، ارزش و تاثیرگذار بودن مطبوعات است. اما با دریغ و درد در سالهای اخیر به ویژه در زمان دولتهای نهم و دهم حال و روز مطبوعات ایران به ویژه مطبوعات محلی به بیماری شباهت دارد که در حال احتضار است. البته ناگفته نماند دورهی تصدی آقای محمدزاده را باید از این موضوع استثنا کرد که در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
در این سالها تعداد مطبوعات محلی رو به فزونی نهاد اما پس از چاپ یکی دو شماره از گردونهی رقابت بازماندند. امروزه مطبوعات ما در نتیجهی پارهای از مسائل و مشکلات که کم هم نیستد از ایفای نقش و جایگاه واقعی خود دور شدهاند! سطح کیفی آنها به سبب چاپ اخبار و گزارش آگهیهای ادارات و نهادهای دولتی و همچنین کاهش مطالب تحلیلی و تفسیری به شدت تنزل پیدا کردهاست. برخی از روزنامهنگاران و خبرنگاران در ورطهی متملقان فرومایه و چاپلوسان نان به نرخ روز خور! افتادهاند که تاسفبار است.
اساسیترین مشکلات مطبوعات محلی ایران را میشود زیر دو عنوان خلاصه کرد: مشکل مالی و نبود نیروی انسانی توانمند، باتجربه و تحصیلکرده در حوزهی روزنامهنگاری. از طرفی دیگر مشکل دوم نیز به نوعی ریشه در مشکل نخست یعنی ناتوانی مالی دارد. زیرا وقتی نشریهای پشتوانهی مالی قوی ندارد چگونه میتواند روزنامهنگار حرفهای و تحصیلکرده استخدام کند؟ بدین روی مطبوعات چیزی شبیه بولتنهای خبری ادارات دولتی شدهاند، به عبارتی دقیقتر، سخنگوی دولتیان هستند نه مردم! و این آفت است و باید ترسید از آن روزی که رکن چهارم مردمسالاری، مجیزگو و فرصتطلب باشد و مردم را فراموش کند!!
به برخی از مشکلات کنونی مطبوعات محلی تیتروار اشاره میکنم:
-شمارگان(تیراژ) پایین، در حد هزار تا ۱۵۰۰ نسخه؛
-کاهش تعدا صفحات؛
– خانوادگی شدن هیئت تحریریه و تبدیل شدن به ورقپارههایی که حتا به درد شیشه پاک کردن نمیخورند؛
– انتشار نامنظم و «میلنامه شدن»*
– پایین آمدن شدید سطح کیفی؛
– افتادن در دام چاپلوسی و تملق دولتیان؛
و..
با این اوصاف اکنون که دولت جدید با شعار تدبیر و امید، پای در میدان نهاده و عزمش را جزم کرده که مشکلات فراوان مردم را حل کند، آیا راهکاری مناسب و اساسی برای برونرفت مطبوعات از وضعیت فعلی در چنته دارد؟ وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند امید و انگیزه را باری دیگر در بین روزنامهنگاران سبز کند؟ آیا کلید دکتر روحانی قفلِ سنگین و بستهی مشکلات عدیدهی مطبوعات را میگشاید؟ آیا گره از کار فروبستهی مطبوعات باز میشود؟
آیا…
* اصطلاح «میلنامه» از استاد سیدفرید قاسمی است.
استاد عزیز جناب آقای دکتر رستمی
به عنوان شاگرد شما این مطلب بسیار عالی و آموزنده بود .
آقای رستمی گویا کلیدی درکارنست آنچه هست داس است وبس.
اقای رستمی خسته نباشی خدا قوت
شما هم گیر دادین به تدبیر .تدبیر …کلید تدبیر………..دولت تدبیر …..تدبیر ……..
بس کن بابا
مثل خبرگزاری سیمره که فقط مقاله ی ۵۵ساله ها به بالا را چاپ میکنه و مقاله های شما هم به وفور انجا یافت می شود
خوب مینویسی ولی سر تیتر اولتون همیشه خوب نبوده این یعنی چی مطبوعات محلی و کلید تدبیر
سلام و درود بر دوست و همکار ارجمند آقای دکتر رستمی
امیدوارم مطبوعات به سمت کارکرد و هدف واقعی خود حرکت کنند.
درود بر دکتر رستمی.
دکترجان ارادتمندیم
خدا قوت رستمی .افتخار مایی