حشمت اله آزادبخت :
معمایی به نام اجاره
قسط ماشینم عقب افتاده و دخترم هم دانشگاه آزاد قبول شده و پسر کوچیکم ماشین میخواهد و حاجخانم هم میخواهد دماغشو دوباره کوتاه کنه…مجبورم زیر زمین سه در چهارمو از حیاط جدا کنم و بدمش اجاره ..
این نمونهای از خوشوبشهایی ست که مردم شریف شهر من باشرمانه در صندوقچهی برنامهریزی روزانهی خود میگذارند. اگر یک نصف روز، دامن پارهی زندگی را رها کنید و دنبال تسبیح کلفت بنگاهدار، چند کوچه پس کوچه را هروله بدوید، با دهانهای کوچک زنهای صاحبخانهای اصابت میکنید که در هرکدام یک ادارهی بزرگ بازرگانی و صدها ادارهی تعیین و نظارت بر قیمتها قرار گرفته است. دهانهای کوچکی که وقتی از زیرزمین نمور و تاریک و تهوعآور حرف میزنند به اندازهی زمین باز میشوند: والا این ساختمان مهریهی خودمه. یکساعت پیش یکی اومده بود میگفت ده میلیون رهن وپانصدهزار کرایه میگیرمش ولی چون تعدادشون سه نفربود ندادم . آخه من مدتیه قرص اعصاب میخورم، دکتر گفته باید دوروورت ساکت باشه. اگه دو نفر بیشترهستید نمیدم…میگویم: آقا ببخشید به نظرت این زیرزمین که موشها از خرخرهاش بالا آمدهاند ارزش این قیمت رو داره؟ اما باز هم صاحب زیرزمین در حالی که فلش سبابهاش را به ناکجا نشان میدهد، گوی نظر را از دهان نیمه باز مرد میقاپد: اون روبه رو یه زیر زمین دارن نصف مال ما اما دادن ده میلیون رهن و هفتصدهزار کرایه. میگویم رحمت بر شیر مادر انصافتون خانم! جاهای دیگه خیلی گرون میدن. واقعاً شما پدر انصاف هستین! دهان تمجید آقا باز میشود: به خدا هرکی مستأجر ما بوده تا صاحب خونه نشده از اینجا نرفته… زبان اعتراض را بیصدا در دهان غیرت چرخ میدهم و میگویم: لعنت ..اما میمانم ” برکی “اش را به سمت چه کسی پرتاب کنم؟!
حالا میدانم منظور از لانهی موش چیست که میگویند فلانی توی لانهی موش زندگی میکند. اما خوب لنگه موش هم در زیرزمین این شهر واین استان فراموش شده و بی در وپیکر نعمتی ست بزرگ. وقتی دهان آدمها قیمتها را میچسباند باید این شهر به لانهی موشی تهوعآور تبدیل شود. وقتی صندلیها جز بر پایهی بیخیالی نمیچرخند باید زور پنیر تدبیر مسئولان نظارت بر قیمتهایش به دندان تیز صاحب لانه موشها نرسد. دندانهای تیزی که به جان
آسایش وآرامش این همه اجارهنشین بیدرآمد شهر افتاده است و دست اقتدار مسئولیت هیچ رئیسی هم به میان نمیآید؟ علت بالارفتن روزبه روز اجاره بهای این شهر درکدام راز نهفته است که چنین دست بردهان بستهی مسئولان گذاشته و مچ اقدامشان را سفت چبیده است؟ عدهای از مغازهداران شکایت به ادارهی –شما بگویید – برده بودند و آقای رئیس با باخیالی تمام گفته بود: مال خودشان است دوست دارند به هر قیمتی که میخواهند بدهند…
بله من هم از آقای رئیس تشکر میکنم که چنین مدیرانه ومدبرانه، معمای به این دشواری را تنها با چرخاندن انگشتی در خودش حل نموده وبا صدور این حکم قاطع، اعضای پیکر یک شهر را به جان وجدان هم انداخته است.
یکی از مسئولان امر هم که مصمم شده بود دهان سمج سؤال مرا ببندد، سر افتادگیاش را بالا گرفت وگفت: «مسکنهای مهر به زودی افتضاح، ببخشید، افتتاح میشن. تا اون موقع جگر بر دندان بذارین.» این هم حل معمایی دیگر از یک یار مهربان دیگر که مشکل تمام اجارهنشینهای شهر را با یک جمله درهم ریخت. شاید هم ایشان خواسته باطرح این سؤال بگوید: جملهی درهمریختهی زیر را درست کنید وتا ما مشغول جابهجا کردن کلمات شویم او مسکنهای مهر را برای تمام اجارهنشینهای خانه بهدوش آماده کند. اگر جملهی بالا درست شود، شرمنده، اگر مسکنهای مهر تکمیل شوند تمام کسانی که پول داشتند وچند خانهی دیگر هم داشتند بیشک مالک خانهی دیگری خواهند شد تا آن را نیز اجاره دهند.
از اجارهی ساختمان اگر بتوانیم گذشت، در شهر چرخی میزنم تا نگاه نقدی هم بر اجارهی مغازههایی برسانیم که دست کمی از اجارههای سرسامآور ساختمان ندارند. قابل توجه مسئولان بالا این که کوهدشت سرزمین بیعبوری است که ده سال است اژدهای خزندهی خشکسالی بر دشتهایش نفس رسانده و محل مسافری هم نیست تا سرمایهاش را به حلق مغازههایش بریزد و برود. شهری ست با چند مغازهی خالی و پولهای مچالهای که مدام بین مردمش دست به دست میشود. کاسب کوهدشتی مثل کاسبهای شهرهای بزرگ و باعبور، درآمدی آن چنانی بر دخل خالیاش نمیبارد که بتواند اجارهای این چنینی پرداخت کند. از طرفی، آقایانی که مسئول حفظ قیمتها هستید و از عهدهی هیچکدامشان هم برنیامدهاید، لااقل دستی به کنترل اجارهی مغازهها بالا زنید که دمار از روزگار قیمتها درآورده و آتش گرانی را درجیب مردم انداخته است:
-اجارهبهای ماهانهی یک شیرینی فروش مبلغ یک میلیون تومان است ومغازهی الکتریکی شانه به شانهاش با مساحتی همسان، ۳۵۰ هزار تومان درماه و دکمهسرای روبه بامبلغ رهن پنج میلیون تومان و اجارهی ۷۵۰هزارتوان درماه.
-لوازم خانگی با رهن سه میلیون وماهانه ۸۰۰هزارتومان ولوازم خانگی روبهروی آن، با مبلغ رهن چهارمیلیون ومبلغ اجارهی یک میلیون تومان درماه.
-آجیل فروشی با دومیلیون رهن وماهیانهی ۷۰۰ هزارتوان اجاره وآجیل فروشی روبه روی آن باماهیانهی ۵۰۰هزارتومان بدون رهن و آجیلفروشی پایینتر با اجارهی یک میلیون و۸۰۰ هزار تومان درماه.
-خواربارفروشی با اجارهی ماهیانهی چهار میلیون تومان رهن و۹۰۰هزارتومان اجاره و خواربار فروشی چسبیده به آن با رهن یک میلیون تومان واجارهی ماهیانهی ۷۰۰هزارتومان ودومغازه پایینتر ماهیانه ۴۵۰ هزارتومان.
* ایمیل دریافتی *
اجاره مغازه ها اینقدر نیستندکه نوشته اید. این آمارها خود باعث گرانترشدن قیمتها میشود.
به نظرمن شما مالک هستید نه مستاجر یا درخواب تشریف دارید
جناب مستاجر واقعی ! من مالک نیستم خیلی هم بیش از شما بیدارم ولی تنها عیبی ! که دارم اینه که منفی بافی نمیکنم.-کوهدشت بیش از ۲۰۰۰مغازه اجاری دارد ممکن است گزینشی ۳۰فقره آن بالای ۵۰۰۰۰۰تومان تا ۱۰۰۰۰۰۰میلیون کرایه داشته باشد مابقی زیر ۵۰۰۰۰۰تومان است .میتونی به صورت غیر گزینشی از مستاجرها بپرسی -به قول دوست واقع بینمان واقع بین باشیم وباشید.
سلام هم مستاجرعزیز !
بنده نمی توانم گزارش دروغ بنویسم. مغازه ها را گشته ام و پرسیده ام…زنده باشید.
آقای آزادبخت عزیز من خودم هم مغازه هم منزل مستاجرهستم اطلاع دارم.اطلاعات شما کامله من خطاب به آقای مستاجرنوشتم
دستت در نکنه واسه این مطلب خوب و واقعی اما اداره بازرگانی کجا تعزیزات کجا ببخشید خوابند من یه مستاجر جوان بیکار هستم که حتی پول نان ندارم رفتم خونه کرایه کنم قبلا سه میلیون صد کرایه حالا میگه هشت میلیون صدو پنچاه کدوم نظارت کدوم بازرسی خدایی این حقوق که میگیرن حرامه حرامه
برمقصر……