تقریباً شش الی هفت ماه است که بهسختی چرخ زندگی را میچرخانند. چرخی که پیچ و مهرهاش باز شده و این چرخ با باد هوا سر جایش تکانهایی میخورد.
حدود همین شش الی هفت ماه پیش بود که ۵۰۰ خانواده، خوشحالی شب عید را با غمگینی عوض کرده و سفرهی هفت سینشان را با آه از بیکاری پیشبینینشده نانآور خانه چیدند.
واقعاً چه حسن تصادفی…!
خانهنشینی این ۵۰۰ نفر مصادف شد با انتخابات مجلس…!
نمیدانم اسمش را سوژه تبلیغاتی بگذارم یا وعدهای که باید عملی میشد اما نشد!
اگر وعده بازگرداندن ۵۰۰ کارگر نساجی توسط نامزدهای انتخاباتی حقیقی بود، همانطور که گفتند، به هر طریقی به آن عمل میکردند؛ پس چگونه شد که نشد؟
چه نامزدهای انتخابات و چه برخی مسوولین، چرا قبل از سنجیدن راههای حل مشکلات و اندیشیدن به آیندهی آن، وعده میدهند؟ چرا به یکباره هوایی شده و بدون تامل حرفی را میزنند که نتوانند به آن عمل کنند؟
قرار بود روز یکم مهرماه ۱۳۹۵ هجری شمسی (!)، حدود ۵۰۰ کارگر تعدیلشدهی نساجی بروجرد، سرکار بازگردند و همچون گذشته زندگی خود را بچرخانند.
اما متأسفانه امروز چهار مهر است و هنوز هم این وعده عملی نشده و مسئولین ذیربط جواب قانعکنندهای ندادهاند که با بدقولی مسوولین، امید این کارگران هم نا امید شده است.
یک سوال باقی میماند… آقایان مسئولین ذیربط، چه زمانی وقت بازگشت کارگران تعدیلشدهی نساجی به کار میشود؟
آیا اصلاً قرار است چنین اتفاقی بیفتد؟ اگر میخواهید این کار را انجام دهید، پس بهتر است دست بجنبانید و حداقل نیمهی دوم سال این کارگران را آباد کنید. اگر هم قرار نیست کارگران نساجی به کار بازگردند، پس اعلام کنید تا آنها همفکری به حال زندگی خود کنند. زندگیهایی که بین زمین و آسمان نگه داشتهاید و معلوم نیست به پایین بازگردند و یا در آسمان همچون حباب ترکیده شوند.
ثانیهها میگذرند… آنها را مدیریت کنید…!
پوریا مهدویمقدم