۱
بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر ، مهر مادر ، جانشین ندارد.
شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم.
اما ، هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
جز معلم عزیز ریاضی ام
که همیشه می گفت:
گوساله ، بتمرگ!!
۲
رخش،گاری کشی می کند
رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد
سهراب ،ته جوب به خود می پیچید
گردآفرید،از خانه زده بیرون
مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند
ابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد
وای …
موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند
۳
شیر مادر، بوی ادکلن می داد
دست پدر، بوی عرق
(گفتم بچه ام نمی فهمم)
نان، بوی نفت می داد
زندگی، بوی گند
)گفتم جوانم نمی فهمم)
حالا که بازنشسته شده ام
هر چیز، بوی هر چیز می دهد، بدهد
فقط پارک، بوی گورستان
و شانه تخم مرغ، بوی کتاب ندهد!
اکبر اکسیر
چرا نوشته اید سه شعر طنز- کجای این واقعیت ها طنز است
دوست عزیز، مهمترین رسالت طنز حقیقی و هنرمندانه، به تصویر کشیدن واقعیتهای تلخیه که همه رو آزار میده ولی باید یادآوری بشن. مگر فیلمهای استاد طنز سینما، چارلی چاپلین لودگی یا کمدی اسلپ ـ استیک(بزن ـ بکوب) بودن که اینهمه تلخی و سیاهی رو به رندانهترین و زییباترین شکل ممکن به تصویر کشیدن. مگر نداریم این شعر معروف و گویا رو که: خندهی تلخ من از گریه غمانگیزتر است کارم از گریه گذشته است و بدان میخندم.
طنز یک سلاحه. یک تیغ ظریف جراحی برای شکافتن و به تدریج برداشتن دمل چرکی هر تلخی و سیاهی. هیچ چیز دروغینی در طنز وجود نداره. نمیشه به بهانهی اینکه این تصاویر واقعی هستند چاشنی طنز رو در اونها رد کرد.
درود به بی تا برای توضیح کامل و کارشناسانه اش
دلم میسوزد از باغی که میسوزد
نه دیداری نه بیداری
نه دستی بر سر یاری
مرا آشفته میسازد چنین آشفته بازاری
بسیار رسا و زیبا….دمتان گرم…
عاااااااااااااااالی بود…….
کی انشا ا… قراره این شعرهای طنز عوض بشن ۰ بابا چند تا شعر جدید بزارین
سلام
این شعر بهزیستی از اکبر اکسیر رو تو نت به عنوان مرحوم حسین بناهی زیاد انتشار دادن،والله منم شک کردم مال کدومشونه،لطفا اگه میشه با استناد قوی بیاین وب منو منم در جریان اصل ماجرا قرار بدین،منتظرم تشکر
من به ملیحه ات حسادت میکنم
با اینکه شماره ی پای هردومان یکی ست
من هم ملیحه ام
گوساله گاو مرا چه شده است؟!!!!!!
– ملیحه –
در پاسخ دوست عزیز
م .اندیشه
کتابی از استاد اکبر اکسیر به چاپ رسید که اشتباهاً به نام مرحوم حسین پناهی ثبت شده بود شاید علت شک و شهه ی شما همین باشد!