تاریخ : شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
6

غزل امروز – فاضل نظری

  • کد خبر : 22692
  • 29 فروردین 1392 - 23:06

… اما کم و بسیار! چه یک بار چه صد بار تسبیح تو ای شیخ رسیده‌ست به تکرار   سنگی سر خود را به سر سنگ دگر زد صد مرتبه بردار سر از سجده و بگذار   از فلسفه تا سفسطه یک عمر دویدم آخر نه به اقرار رسیدم نه به انکار   در وقت […]

th22222222

اما کم و بسیار! چه یک بار چه صد بار

تسبیح تو ای شیخ رسیده‌ست به تکرار

 

سنگی سر خود را به سر سنگ دگر زد

صد مرتبه بردار سر از سجده و بگذار

 

از فلسفه تا سفسطه یک عمر دویدم

آخر نه به اقرار رسیدم نه به انکار

 

در وقت قنوتم به کف آیینه گرفتم

جز رنگ ریا هیچ نمانده است به رخسار

 

تنهایی خود را به چهار آینه دیدم

بیزارم، بیزارم، بیزارم، بیزار

 

ای عشق مگر پاسخ این فال تو باشی

مشت همه را باز کن، ای کاشف اسرار

 …

فاضل نظری

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=22692

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 4در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۴
  1. اخر نه به اقرار رسیدیم نه به انکار……………………………..این غزل رو نشنیده بودم ازشون حس جالبی تو غزلش بود

  2. از خواندنش و از محتوایش لذت بردم. مانا باشی.
    اگر «بیزارم و بیزارم و بیزارم و بیزار» بود ضرباهنگش حفظ میشد. اما حتما شاعر دلیل مهمتری در پشتِ نیاوردنِ «و» در میان بی زارها داشته که ترجیح داده چنین باشد.

  3. ره پنهانی میخانه نداندهمه کس
    جزمن وعارف وشیخ ودوسه رسوای دگر

  4. ای شیخ دست ازسفسطه بردار
    خیلی زیبا بود

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.