حدیث نازاریان :
_________________________________
تو
از
من که
د
و
ر
می شود
سرودست وپایم رفیق می شود
۲
سهم مرادزدیدند
سهم مرا دزدیدند
حالا از بام جهان که بالا می روم
نمی روم…..
سهم من شمردن لبخند های تو بود
۳
حلقه که می شوی
دور دلم
ماه تمام می شود
۴
روز به شب
شب به روز
وکلاغ سیاه شد از نرسیدن
۵
مادرم همیشه از موجهای دامنم می ترسید
ودامنم:
اقیانوس های بزرگ همیشه آرامند
دست مریزاد.. شعرهای خوبی سروده اید خانم نازاریان.. همه خوب بودن ولی شعر یک و سه عالی بودن!
بسیار عالی بود.خسته نباشید
سهم من
حلقه ماه
که سیاه شده است.
به نظر من هم اشعار اول و سوم قوی تر ند . گر چه اولی به خاطر شکل و نوع تقطیع اش به این صورت زیبا تر می شد : تو / د/و/ر/که/می شود / از/ من / سر و دست و پایم رفیق می شود .
از این گذشته اگر هایکو با “مضمون سازی” همراه شود نباید تردید کرد که شعر از دست رفته است .
با این توضیح می بینیم که تنها در اشعار اول و سوم است که زبان این نظم تحمیلی را می شکند و تا حدودی در مرز ” ترصد ” و نابهنگامگی قرار می گیرد . در یک هایکوی درخشان ترکی ( که نام شاعرش را نمی دانم ) می خوانیم :
” موهایش پریشان بود
خواننده ی دوره گرد خواهم شد . ”
در اینجا اگر عنصر کلیدی شعر مضمون سازی بود سطر دوم هم به ناچار الگوی معنایی از پیش معلومی را بر زبان تحمیل می کرد ( چیزی از قبیل : دلم را برد ، مرا سرگردان کرد ، پریشان ترم کرد و … ) اما می بینیم که زبان ناگهانی و پیش بینی ناپذیر و از این رو معنا هم منتشر شونده و بی مرز است .
خیلی خوشم اومد…
درود بر شما…بسیار عالی
سلام
مرسی.
کارهای ۳ خوب بود و کار ۵ بسیار زیبا.
شعر یکم خوب تر بود
بقیه خوب…
تندرست باشی
فقط اولی شعربودکه
ممنون از همه دوستان
حدیث جان همه ی شعرات فوق العادن.درودبرتو.