…
دیگر به یک دنیا نخواهم داد جایت را
من دوست دارم زندگی با دست هایت را
از بی قراری های قلب من خبر دارد
بادی که می دزدد برای من صدایت را
روی زمین بودی و من در ماه دنبالت
باید ببخشی شاعر سر به هوایت را
تسخیرتو سخت است آنقدری که انگاری
در مشت خود جا داده باشم بی نهایت را
زود است حالا روی پاهای خودم باشم
از دست های من نگیری دست هایت را
هرکس تورا گم کرد دنبال تو در من گشت
انگار می بینند در من رد پایت را
بگذار تا دنیا بفهمد مال من هستی
گنجشک ها خانه به خانه ماجرایت را…
…
وقتی پراست از خاطراتت شعرهای من
!باید بنوشی با خیال تخت چایت را
…
روی زمین بودی ومن درماه دنبالت
بایدببخشی شاعربی دست وپایت را..
عالی بود ی زبان روان وصمیمی وقوی.تشکراز حسن انتخابتون.
روی زمین بودی و من درماه دنبالت
باید ببخشی شاعرسربه هوایت را..
عالی بود
زبان روان صمیمی والبته قوی.تشکراز حسن انتخابتون.
خیلی قشنگ بود،درود به خانم باقری وهمچنین انتخاب مرتضای عزیزم
هرکس تورا گم کرد دنبال تو در من گشت
انگار می بینند در من رد پایت را
جالب بود
پر احساس بود به آدم جون میده
درود فراوان بر شما
باسلام.شعرت پرازاحساس وستودنی است.بلوغ شعری خوبی دراندیشه داری تاتوانی دراین راه کوتاهی نکن.موفق باشی
سپاس و درود قلم ات همیشه مانا و سبز…
عالی بود
آفرین
آفرین
زیباست
درود خانم باقری ، دست مریزاد
احسنت به انتخاب مرتضای عزیز.
دوستان کلبه شعرم به روز شده منتظر قدومتان هستم
http://30tome.blogfa.com/
فوق العاده زیبا بود …مممنون
درود برشما زیبا سرودید..
به به
به به
عالی بود دددددددددددددد