فاضل نظری
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه !بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
دردلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پرزدن چلچله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست
غزل خوبی بود نمیدانم چرا دوستانی که سنگ ادبیات را بر سینه میزنند نسبت به این گونه کارها کم لطفن شاید دلیلش روشنفکر نبودن این دوستان باشد/شاید
لطفا نظرات را ………………………
زیباست..