تاریخ : جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
1

چرا با این که مسلم بن عقیل می توانست، ابن زیاد را نکشت؟

  • کد خبر : 89809
  • 01 آبان 1395 - 8:00

سیدصادق محمدی وفایی/ میرملاس:  هنگامی که مسلم به کوفه آمد شریک بن اعور که یکی از شیعیان بود او را همراهی می کرد.شریک در کوفه مریض شد و در منزل هانی بستری شد.مسلم نیز در این منزل مخفی بود. ابن زیاد تصمیم به عیادت از شریک گرفت (شاید بدین بهانه مسلم را بیابد) قبل از […]

img_20160620_162558-287x300

سیدصادق محمدی وفایی/ میرملاس: 

هنگامی که مسلم به کوفه آمد شریک بن اعور که یکی از شیعیان بود او را همراهی می کرد.شریک در کوفه مریض شد و در منزل هانی بستری شد.مسلم نیز در این منزل مخفی بود.

ابن زیاد تصمیم به عیادت از شریک گرفت (شاید بدین بهانه مسلم را بیابد) قبل از آمدن او شریک به مسلم گفت با آمدن ابن زیاد در فرصت مناسب و با علامت خاصی که خواندن شعری بود مسلم بر ابن زیاد حمله کند و او را از بین ببرد. ابن زیاد آمد و اما مسلم این کار را نکرد!

چون ابن زیاد رفت شریک از مسلم انتقاد کرد که چرا او را نکشتی؟! مسلم گفت هانی راضی نیست ابن زیاد در منزلش کشته شود .سپس به حدیث پیامبر(ص)اشاره کرد که «الایمان قید الفتک» از نظر اخلاق اسلامی این گونه کشتن ها پسندیده نیست.

استاد جعفریان نوشته اند:

نکشتن ابن زیاد دلیل سیاسی داشته است و آن این که اگر ابن زیاد کشته می شد ،مردم شام از باب انتقام کوفه را غارت می کردند.

جعفریان نوشته اند حدیث «الایمان قیدالفتک» قابل تامل و بررسی است . زیرا کشتن ابن زیاد در آن لحظه می توانست سرنوشت عراق و کربلا را عوض کند.این زیاد عنصری فاسد و جانی بود و خود پیامبر(ص) افرادی چون کعب بن اشرف و ابوعفک را به همین صورت از بین بردند.او افرادی را به مکه فرستاد تا ابوسفیان را به همین شکل به قتل برسانند .گرچه موفق نشدند.

برخی دیگر گفته اند

حقیقت این است که منافاتی بین این دو مطلب نیست، زیرا مقصود از «فتک» کشتن خیانت آمیز کسی است که در پناه امنیت انسان قرار دارد.عبیدالله هم در خانه هانی خود را ایمن می دانست و هنوز اعلان جنگی نشده بود… ولی درباره یهودیانی چون کعب ابن اشرف و… چنین نبود، زیرا آنان پیمان شکستند و نمونه آشکار محارب شدند و مکر کردن برای کشتن چنین کسانی اشکال ندارد.

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=89809

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 3در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۳
  1. همانطور که در سریال مختارنامه هم دیدیم خود هانی مریض بود و نه شریک . عاقلانه هم این است که ابن زیاد به عیادت هانی که از بزرگان کوفه بود برود نه عیادت شریک که برای گرفتن جان ابن زیاد از حجاز به کوفه آمده

  2. سلام علیکم
    تاریخ سرشار از این است که شریک بن اعور مریض بوده است .علاوه بر کتب اهل سنت ، بزرگان شیعه چون شیخ مفید و …نیز به صراحت از مریض بودن او سخن گفته اند.در ذیل دونکته در مورد شریک بن اعور تقدیم می گردد:
    نکته اول:
    شریک بن اعور از شیعیان امام علی(ع )و از اشراف بصره در قرن اول هجری است و در جنگ‌های جمل و صفین از یاران امام علی(ع) بود.او با وجود تاکید منابع شیعه و سنی بر شیعه بودنش سمت‌هایی را از سوی امویان در اختیار داشته است.
    شریک بن اعور همراه عبید الله و دیگر با سران بصره وارد کوفه شد. همه سران همانند شریک بن اعور نبودند. وى از شیعیان مخلص و زیرک و با نفوذ بصره بود و به همراه عبید الله به کوفه آمد. وى از همراهى با عبید الله هدف دیگرى را دنبال مى نمود. مى خواست اوضاع کوفه را آشنا شده و جبهه تشکل همسوى اهل بیت را یارى رساند به همین جهت به محض ‍ ورود به کوفه از عبید الله جدا شد، به منزل هانى که مسلم در آنجا بود رفت ، وى در آنجا بیمار شد و چون به ظاهر از دوستان عبید الله به شمار مى رفت و مى دانست با شنیدن بیمارى وى عبید الله هنگامى که بیمارى وى با خبر شود عیادت وى خواهد آمد، نقشه ای را تدارک دید که هنگامى ملاقات با عبید الله ، مسلم که او نیز در منزل هانى بود عبید الله را به قتل رساند و اطمینان داد که مقدار کافى نیرو از بصره بسیج خواهم نمود.
    مسلم مرتکب قتل نشد و علل مختلفی ذکر کرده اند:
    ابن کثیر نوشته اند ترس اجازه کار را به مسلم نداد.در جواب گفته اند مسلم و ترس؟!
    پیامبر کشتن از راه حیله را رد کرده است.
    وظیفه مسلم قتل ابن زیاد نبود
    ابن زیاد با نیروی لازم آمده بود
    هانى مسلم را از این کار منصرف ساخت.
    و…
    نکته دوم:
    در تاریخ آمده است معاویه که به جهت حمایت شریک از امام علی کینه وی را به دل داشت با سخره گرفتن نام شریک و لقب پدرش سعی کرد او را تحقیر کند.
    شریک بن اعور،که سید و بزرگ قوم خود بود و در زمان معاویه زندگى مى کرد شکل بدى داشت . اسمش شریک بود و کلمه شریک اسم خوبى براى انسان نیست . پدرش را اعور مى گفتند و اعور کسى است که یک چشمش معیوب باشد. در یکى از روزهایى که معاویه در اوج قدرت بود شریک بن اعور به مجلس او آمد. معاویه از اسم نامطبوع وى و پدرش و همچین از شکل بدش استفاده کرده و او را به باد تحقیر و اهانت گرفت
    (( فقل له معاویه : والله انک لشریک و لیس لله من شریک . و انک انب الاعور و الصحیح خیر من الاعور، و انک لدمیم و الوسیم خیر من الدمیم فبم سودک قومک ؟))
    معاویه گفت : نام تو شریک است و براى خدا شریکى نیست . تو پسر اعورى و سالم از اعور بهتر است . صورت بدگلى دارى و خوشگل بهتر از بد گل است .
    شریک در جواب گفت : ((به خدا قسم تو معاویه هستى و معاویه سگى است که عو عو مى کند. تو عو عو کردى نامت را معاویه گذاردند. تو فرزند حربى و سلم و صلح از حرب بهتر است . تو فرزند صخرى و زمین هموار از سنگلاخ بهتر است .))
    (( فکیف صرت امیرالمومین ؟))
    با این همه چگونه به مقام زمامدارى مسلمین نایل آمدى ؟
    سخنان شریک بن اعور معاویه را شکست داد.
    (( فقل له معاویه : اقسمت علیک الا ما خرجت عنى .))
    شریک را قسم داد که از مجلس خارج شو!
    مرحوم فلسفی نوشته اند: همان طور که اندام ناموزون ، اعضاى ناقص و شکل نامطبوع ، منشا احساس حقارت است و اغلب منجر به عقده حقارت مى گردد، همچنین اسم بد، نام خانوادگى بد و لقب بد نیز باعث احساس حقارت است . اگر فرضا نود و نه درصد افراد یک اجتماع مردم وزین و خلیق و بى آزارى باشند و به این قبیل اشخاص تحقیر و توهین ننمایند، کافى است یک درصد باقیمانده که تربیت صحیح ندارند آنان را مورد استهزا و اهانت خود قرار دهند.

  3. ممنون آقای وفایی از توضیحات کاملتون

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.