سجاد شفیعی/ میرملاس: دوازدهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری با پیروزی قاطع دکتر حسن روحانی به پایان رسید و مردم بار دیگر نشان دادند که وعدههای بیپایه و اساس، شعارهای توخالی و دروغ بستن به رقبا نمیتواند در جهت گیری رأی آنان تأثیر چندانی داشته باشد. انتخاب دوبارهی دولت تدبیر و امید با رأی نزدیک به ۲۴ میلیونی ملت، پاسخ دندانشکنی بود به اصولگرایانی که با استفاده از ظرفیت رسانههای بزرگ و متراکمی همچون صدا و سیما، خبرگزاریهای تسنیم، فارس، رجا نیوز، مشرق و روزنامههای وطن امروز، جوان و صد البته کیهان به دنبال تخریب حرکتهای مثبت دولت در چهار سال گذشته و مصادره به مطلوب رأی ملت بودند در حالی که سیدابراهیم رییسی کاندیدای مورد حمایت این طیف، در مناظرههای انتخاباتی به دروغ ادعا کرد که هیچ قدرت و ابزار رسانهای در اختیار ندارد و فقط آمده تا صدای محرومان باشد و داد آنان را بستاند.
بازتاب پیروزی مجدد دکتر روحانی در رسانههای داخل و خارج از کشور، پررنگ و گوناگون بود. اکثر رسانههای داخلی و خارجی این پیروزی را به فال نیک گرفته و آن را به منتخب مردم تبریک گفتند. اما آنچه در میان این بازتابها بیش از همه توجه کارشناسان حوزهی رسانه را به خود جلب کرد ستون «یادداشت روز» روزنامهی کیهان در مورخ ۳۱ اردیبهشتماه و با عنوان ۴۰ در برابر ۱۴۴۰ به قلم حسین شریعتمداری بود که طبق روال گذشتهی این رسانهی تمامیتخواه و انحصارطلب پر بود از ادعاهای خودساخته و پوشالی که فقط میتوانست مرهمی موقت برای تسکین درد شکستی بزرگ و سنگین باشد.
نویسنده در بند اول این یادداشت مدعی شده که «رأی آقای رییسی در پایینترین حد ممکن، میتوانست ۲برابر آرا اعلام شده باشد.» و برای این ادعای خود سه دلیل به اصطلاح موجه آورده که یکی از دیگری بیپایه و خندهدارتر است. ایشان در برهان اول مدعی میشود که دکترروحانی در طول چهار سال گذشته از تمام ظرفیتهای فراوان قوهی مجریه از جمله توان تبلیغاتی این قوه برای کسب رأی استفاده کرده در حالی که آقای رییسی نه تنها از این امکان برخوردار نبوده بلکه در طول مدت تبلیغات انتخاباتی نیز مورد هجمهی انبوهی از اتهامات ناروا و یکسویهی رسانههای حامی دولت قرار داشته است.
پاسخ به این ادعای جناب شریعتمداری خیلی هم سخت نیست و باید به ایشان متذکر شد که اولاً دولت تدبیر و امید در طول ۴ سال اول، دولت مستقر در کشور بوده و از این حق برخوردار است که خدمات خود را از طریق رسانههای مختلف از جمله صداوسیما به گوش افکار عمومی جامعه برساند که البته در این مورد رسانهی ملی و بسیاری از رسانههای متراکم کشور از جمله روزنامهی کیهان، برخلاف هشت سال قبل از دولت جناب آقای روحانی، فقط دست به تخریب زدند و در حالی که بسیاری از اقدامات دولت از جمله برجام موجی از شادی را در جامعه پدید آورد به دنبال ایجاد تشویش در افکار عمومی و برهم زدن وحدت در جامعه بودند و نمیتوان این ادعا را پذیرفت که دولت تدبیر و امید که بنابر اظهار نظر بسیاری از حامیانش از ضعف عملکرد درست تیم رسانهای رنج میبُرد، از این امکانات که تماماً در جبههی اصولگرایی مصادره شده به نفع خود بهره گرفته باشد.
دوم این ادعا که یکی از دلایل عدم رأی آوری آقای رییسی ایراد اتهامات ناروا و یکسویهی رسانههای حامی دولت و دولتمردان یازدهم به ایشان بوده نیز در نوع خود بیشتر خندهدار است تا مستدل. سیدابراهیم رییسی در تمام طول تبلیغات انتخاباتی و به این دلیل که خیلی عجولانه و بدون برنامهی قبلی وارد صحنهی رقابت شده بود، با دست خالی و فقط با شعارهای رنگ و رو رفته به مقابله با رقیب آمد که در بسیاری از موارد با انتقاد اصولگرایانی همچون علیلاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، مواجه شد که بیشترین ایراد را بر ادعاهای اقتصادی آقایان رییسی و قالیباف بهخصوص در موضوع یارانهها وارد آوردند. حرکت دیگری که در واقع به خودکشی سیاسی این کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری و زیر سوال رفتن صلاحیت وی در بخش بزرگی از جریان اصولگرایی منجر شد، دیدار او با یکی از خوانندگان زیر زمینی کشور بود که بارها به دلیلی مشکلات اخلاقی به زندان رفته و امروز در کنار کسی نشسته که حامی اصلیش یعنی جناب آقای علمالهدی، بارها و بارها دولت را به ترویج فساد در قالب کنسرتهای رسمی موسیقی خوانندگان شناسنامهدار و مطرح کشور محکوم کرده و موسیقی را منافی اصول دین میداند.
دومین ادعای نویسندهی یادداشت «۴۰ در برابر ۱۴۴۰» که در زیر بند ۱ این یادداشت آمده میگوید که رأی نزدیک به ۱۶ میلیونی آقای رییسی که در طول کمتر از ۴۰ روز بهدست آمده میتوانسته در صورت داشتن زمان بیشتر به دو برابر یعنی ۳۰ میلیون برسد که هفت میلیون بیش از رأی ۲۳ میلیونی دکتر روحانی است که در طول ۱۴۴۰۰ روز بهدست آمده. درخصوص این ادعای نوستراداموس رسانهای ایران نیز باید توجه ایشان را به این نکته جلب کرد که جریان اصولگرایای وابسته به جبههی پایداری و جبهه ی مردمی نیروهای انقلاب که در این انتخابات تمام ظرفیت و داشتههای خود را مصروف کرد تا بتواند جایگاه از دست رفته در بین افکار عمومی را بهدست آورد، با به عرصه آوردن تولیت آستان قدسرضوی و متقاعد کردن محمدباقر قالیباف برای کنار رفتن از عرصهی رقابتها سعی داشت از پایگاه ثابت رأی اصلاحطلبان در سطح جامعه که بنابر تجارب گذشته در کمترین حالت، نزدیک به ۷۰ درصد آرا شرکت کنندگان در صورت مشارکت بالای مردمی را به خود اختصاص میدهد، عبور کرده و نشان دهد که این دیدگاه در بین مردم مطرود است. اما با نگاهی به نتایج انتخابات ریاستجمهوری در دورههای یازدهم و دوازدهم، شاهد هستیم که دیدگاه منسوب به جبههی پایداری و بدنهی اکثریت اصولگرایی کشور در انتخابات یازدهم و با داشتن چهار کاندیدا یعنی آقایان محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی و علیاکبر ولایتی مجموعاً ۱۶ میلیون و ۳۹۹ هزار و ۴۰۳ رأی بهدست آورد و این در حالی که در انتخابات دوازدهم و با صرف هزینههای بسیار بیشتر از گذشته و ایجاد وحدت در بدنهی جریان، با یک کاندیدا یعنی آقای سیدابراهیم رییسی وارد عرصه شد و تنها توانست ۱۵/۷۸۶/۴۴۹ رأی بهدست آورد. این تفاوت نزدیک به ۷۰۰ هزار رأی که کاهش محسوس درصد آرای اصولگرایان از ۴۴/۶۹ درصد به ۳۸/۳۰ درصد را به خوبی نمایان میسازد، نشان میدهد که این دیدگاه نه تنها در مدت ۴۰ روز بلکه در طول ۴ سال گذشته نیز نتوانسته پایگاه رأی خود را حفظ کند و باید بپذیرد که نیازمند تغییر در اصول، اساس و مرام خویش است که از سال ۱۳۸۴ به این طرف و در طول ۱۲ سال گذشته همیشه بر اکثریت بوده تا با اکثریت.
حسین شریعتمداری در جمعبندی ادعاهای خود در یادداشت مورد اشاره میآورد: «و بالاخره با توجه به صدر این نوشته، آرای ۱۶ میلیونی آقای رییسی اولاً، فقط با حضور ۴۰ روزه ایشان در رقابت با رقیبی که از ۱۴۴۰ روز تبلیغات برخوردار بود، کسب شده است، ثانیاً، برخلاف رقیب، بیآنکه از امکانات و ظرفیتهای نظام بهرهای داشته باشد بهدست آمده است و ثالثاً، در میان حجم انبوه تهمتهای بیوقفه طرف مقابل حاصل شده است. بنابراین به آسانی میتوان نتیجه گرفت که چنانچه ایشان فرصت بیشتری برای تبلیغات داشت و از امکانات و ظرفیت فراوان دولت برخوردار بود و حجم انبوه اتهامات ناروا علیه ایشان در میان نبود، بدون کمترین تردید دستکم دو برابر ۱۶ میلیون رأی کسب شده را به دست میآورد. این واقعیت به وضوح نشان میدهد که اردوگاه نیروهای انقلابی در آوردگاه انتخاباتی گامهای بلندی برداشتهاند و از برخی ناهنجاریهای ناخواسته قبلی به سلامت عبور کردهاند. اتحاد و یکپارچگی نیروهای انقلابی، همسویی مثالزدنی آنان در عرصهی رقابت انتخاباتی و اخلاقمداری و قانونگرایی این طیف، حکایت از آن دارد که در این اردوگاه جهش بلندی اتفاق افتاده است و این احتمال جدی وجود دارد که از سوی یک جریان خاص، تلاش پیگیر و بیوقفهای برای مقابله با این جهش به کار گرفته شود. جریان یاد شده در اولین گام سعی در القای این توهم دارد که اردوگاه انقلابیون باید در آموزههای خود تجدیدنظر کند! این در حالی است که آرای ۱۶۶ میلیونی آقای رییسی با توجه به شرایطی که به آن اشاره شد حاکی از پیروزی مثالزدنی این گفتمان است و نشان میدهد گفتمان مزبور وارد ریل اصلی خود شده و ادامهای درخشان در پی دارد.»
حال باید منتظر ماند و دید آقایانی که امروز محمود احمدینژاد، مردی را که معجزهی هزارهی سوماش میخواندند، را به عنوان مهرهای سوخته رد صلاحیت میکنند و تمام چهرههای شاخص خود مثل آقایان رییسی، قالیباف، جلیلی، رضایی، ولایتی، حداد عادل، عزتالله ضرغامی و … را هزینه کردهاند تا به سپهر سیاسی کشور بازگردند، آیا حاضر به تغییر در دیدگاههای منسوخ و نخ نمای خود هستند یا همچنان مدعی آنند که پیروز میدان رقابتاند و گفتمان شان وارد ریل اصلی خود شده، گفتمانی که در طول هشت سال کشور را به سمت نابودی پیش برد و هنوز هم پس از شکستهای متعدد در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و دوازدهم، مجلس دهم و شورایاسلامی شهر پنجم نمیخواهد از ادعاهای خود کوتاه بیاید و دست رد مردم بر سینهی خود را حس میکند.
منبع: سیمره/شمارهی ۴۰۶/ سوم خرداد ماه ۱۳۹۶ صفحهی ۶
یک حرف هم از مادر عروس بشنوید…
جناب آقای شفیعی شما دیگه چرا؟!! شما که صدقه سر رانت و پارتی استخدام شدید. مث اینکه قیافه حق به جانب گرفتن و طلبکار بودن رو از رئیس جمهورتون که از مدرک دکترا تا رای در انتخابات، همه رو با دزدی به دست آورده به ارث بردید؟!!
آقای محترم، از دولتی که از آمار و گزارشاتش جز دروغ و فریب افکار عمومی چیزی دیگه در نمیاد، توقعی غیر این نیست که کسی مثل تو حامی اون باشه و سنگش رو به سینه بزنه.
اول دولت فخیمه جنابتان بیاد جواب ………………………………
اقا سجاد ما که نفهمیدم شما کی اصلاح طلب وقلم بدست علیه اصولگرا شده اید درضمن اصلاح طلب هر موقع شکست میخوره ادعای تقلب شروع به اتش زدن مساجد اماکن مذهبی و ……وهر موقع برنده میشوند خودشان را طرفدار صلح وطرف را جنگ طلب معرفی می کنه سره را چگونه اناسره تشخیص بدهیم
جناب کوهدشتی لابد این داوری را از داداکاه آقای رییسی آموخته ای که شیخ قهرمان را به دزدی متهم کرده ای؟؟دوست عزیز اگر حرفی برای گفتن نداری لااقل با سکوت خود را حفظ کن.دکترای ایشان از خارج صادر شده آنجا ریا و تقلب در محاق است. هر چه بی رنگ باشد مدرک گرفتن بر اساس هایی استوار است که درکش سخت می نماید.بدان .از طرفی این جوان زیرک را باید به دلیل تحلیل زیبایش ستود…مولانا را به قضاوت گیریم وگوییـم :بوی حرص وبوی کبر وبوی آز در سخن آیدت همچون پیاز
افکار عمومی؟؟؟؟؟؟چطور آقای اصولی این افکار عمومی دوباره جوشیدند و خروشیدند؟ لابد باز می خواهند فریب بخورند؟؟؟؟؟اگر در سرای سعادت کس است زگفتار سعدیش حرفی بس است…..
آقایان اصول گرا بافرض اینکه همه ی حرف های شما درست باشد , ولی مردم ازاصول گرا ها خسته شده اند ,این واقعیت است چشمانتان راباز کنید تاببینید ,تغییر اتفاق افتاده است , آنچه که شما ها نگرانش بودید اتفاق افتاده است ,گول این تعداد رای رانخورید اکثرآنها به خاطر اطرافیان روحانی به سمت اصول گرایا ن آمدند.
سه نکته در مورد ماه مبارک رمضان
در این ماه روزه داران مهمان خدایند و میزبان نیک می داند مهمانانش چه ذائقه های دارند و حال و روز و نیاز شان چیست؟
حال که بسته های مورد نیازمان آماده شده است به میزبان دستور ندهیم چه بسته ی غذایی را برایمان در نظر بگیرد بلکه دعا کنیم در لیست مهمانان او باشیم تا به بسته های مورد نیازمان برسیم.
دوم این که
اگر کسی دعوت شود و مهمان موارد مورد نیاز نهار را با خودش ببرد میزبان ناراحت می شود.در ماه مبارک رمضان هم چون میزبان خدای بی نیاز است فقط باید با دل و دستانی سرشار از نیاز به آستانش سفر کنیم.
پس در آستان الهی از نداری سخن بگوییم نه از دارایی های مشکوک یا ناخالص و باطلمان.
نکته سوم
از فلسفه های روزه گرفتن این است که ثروتمندان درد گرسنگی فقیران و بی نوایان را با تمام وجود درک کنند .پس چه زیباست در هر روز از ماه دل فقیری را شادکنیم.
ماه رمضان مبارک باد
https://telegram.me/seratsadegh
وقتی کامنت های همشهریانم را میخونم فقط تاسف میخورم… چقدر ما کم حوصله ایم،چرا انقد بهم تهمت میزنیم،چرا ما انقد ظرفیتمون پاینه ،چقدر ما بی منطق هستیم و هزار چرا دیگر…. دوستان این آقا یک تحلیل کرده است، هر کسی هر جوری میتونه نقدش کنه، ولی نه تهمت
درود بر آقای شکری…
من طرفدار سجاد شفیعی نیستم ولی خوشحالم که جناب کوهدشتی کامنت نویس بالاخره از نقاهت شکست ٢٩ اردیبهشت خارج شد و با کامنت پراکنی هایش ما را شاد می کند
همشهری و اصولگرا و کوهدشتی یک نفر هستند
سلام برمردان وزنان لرستان کاری ندارم اصول یا اصلاح هرچند که سابقه لرستان بیشتر به اصول است البته لرستان مناطق روستای بیشتری دارد که گول ۲۵۰هزاری رییس را خورده بودند هرچند درمیانشان هستند افرادی که غم نان ندارند اما مطالب بیان شده آقای شفیعی از هر گروهی که باشد درست وآفتاب عالم تاب است طبق گفته روحانی رای به ایشان نبود نه به اصول دروغین بودوگر نه مردم از وضیعت الان شادمان نیستند نه به سردبیر کیهان که همه را کاف وخودر مسلمان می داند بود نه به طرفداران رییس بود شاید خودش از طرفدارانش بهتر باشد