نسیم عباسی*/ میرملاس: فضای سیاسی، اجتماعی استان لرستان همواره متأثر بوده است از شیوه بازیگری و تیپ شخصیتی مسئولان ارشد این استان. ضعف نهادها و سازمانهای مردمی و پایین بودن مشارکت عمومی در شکلگیری این فضا، همواره سبب شده است که حوزه عمومی، بیشتر از دولتمردان و سیاسیون تأثیر بپذیرد تا مردم. در این میان رسانهها نیز به دلیل اینکه مسئولان را کنشگران بهتری نسبت به مردم یافتهاند همواره مهرههای خود را در زمین آنها چیده و با آنان به کنش متقابل پرداختهاند.
علاوه بر سیاستهای کلی و شرایط حاکم بر کشور، شخصیت ذاتی مسئولان ارشد استان و ترکیب و نوع ارتباط آنان با یکدیگر به خصوص در سطح نمایندگان دو قوهی مجریه و مقننه (یعنی نمایندگان مجلس و استاندار) در هر دوره موجب حکمفرما شدن فضایی خاص بر استان شده که فرهنگ سازمانی نهادها و سازمانهای دولتی و حاکمیتی را متأثر از خود ساخته است. ارتباطی که بیش از هر عامل دیگری ناشی از جهتگیری سیاسی آنها بوده است نه اولویتها، شرایط و مختصات استان.
در این میان استانداران به عنوان بازیگران اصلی حوزهی اجرایی، بیشترین تأثیر را در جبههبندیها و سوگیریهای سایر بازیگران و عوامل موثر بر فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی لرستان داشتهاند و اگرچه با قاطعیت میتوان گفت که برآیند و فصل مشترک مدیریت اجرایی استان در ادوار مختلف، عدم تحقق رشد و توسعه این خطه، متناسب با ظرفیتها و استعدادهای آن بوده است؛ اما هر دوره را میتوان با توجه به جو حاکم بر آن به خوبی از دورههای دیگر متمایز دانست و آن را همچون عصری متفاوت توصیف کرد.
دخالت بیش از حد ویژگیهای شخصیتی همانند خُلق و خو، تحصیلات، سوابق و تخصص استانداران در رویکردهای اجرایی و کمتوجهی به مبانی علمی توسعه سبب شده است که هر کدام از استانداران، مسئولیت استانداری را در آینهی سلایق خود دیده و توسعه را بر اساس تجربیات شخصی و نه اصول متقن علمی دنبال نمایند.
حاصل چنین روندی تفاوت فاحش در رویکردها در هر دوره و حجم بالای طرحها و پروژههایی است که تنها به دلیل وابستگی به سلیقه استانداران قبلی نیمهتمام رها شدهاند.
اگرچه توصیف فضای حاکم بر استان در دوران مدیریت هر کدام از استانداران در قالب چند جمله امکانپذیر نیست اما برای نشان دادن وجه تمایز هر دوره میتوان ادعا کرد که روح حاکم بر فضای اجرایی استان در عصر «صابری» تأکید بر سرعت اجرای پروژهها با کمترین مطالعه بود و در عصر «دهمرده» نمادسازی کوه «مدبه» به عنوان نشانهای از ظرفیتهای بلااستفاده در استان در دستور کار قرار گرفت و عصر «بازوند» را نیز میتوان عصر تلاش برای جذب سرمایهگذاران خارجی ولو به صورت ویترینی و گلخانهای و استفاده از رسانه در سطح نازل تبلیغات سیاسی دانست.
تأثیر تیپ شخصیتی استانداران بر روند توسعه را از منظری دیگر نیز میتوان بررسی کرد. علم مدیریت میان مدیر و رهبر تمایز قائل شده است. معمولاً مدیران افرادی متخصص با داشتن اطلاعات فنی هستند که میتوانند مسائل را از منظر تخصصی نگریسته و با تکیه بر تخصص خود، به سازماندهی، برنامهریزی، تخصیص منابع و سایر وظایف مدیریتی میپردازند. رهبران نیز افرادی هستند که با استفاده از شخصیت کاریزماتیک و قدرتی که در تهییج و تحریک نیروهای انسانی تحت امر دارند، میتوانند ظرفیتهای آنان را بالفعل کرده و از آن در جهت پیشبرد امور بهره ببرند.
نگاهی به شرایط لرستان نشان میدهد که این استان به دلایلی همچون ناامیدی و بیانگیزگی نیروی انسانی، کنارهگیری نخبگان در فرایندهای اجرایی، رخوت در نظام مدیریتی، سرخوردگی عمومی ناشی از حل نشدن مشکلات مزمن، فرهنگ غلط کار و سایر موانع ذهنی و فرهنگی توسعه، بیشتر به رهبری کاریزماتیک و الهامبخش نیاز دارد تا مدیری صرفاً تکنوکرات و متخصص. شاید به همین دلیل است که استانداری نظیر دکتر «دهمرده» که تلاش کرد بیشتر در نقش رهبر به انجام وظایفش بپردازد، در میان چند استاندار اخیر لرستان موفق شده است نظر کنشگران و مردم را بیشتر به خود جلب کرده و موفقتر از دیگران جلوه نماید.
در چنین شرایطی سید موسی خادمی در حالی عنان امور اجرایی لرستان را در دست میگیرد که این استان بیش از هر زمان دیگری نیازمند فردی با ویژگیهای رهبری در رأس هرم مدیریتی است. رهبری که بتواند نیروهای واگرا، متفرق و بیانگیزه را حول محور توسعه استان جمع کرده و آنان را به تحرک وا دارد.
حالا عصر خادمی در لرستان آغاز شده است و اگرچه نمیتوان با این سرعت در مورد آن قضاوت کرد؛ اما امتداد خط سیرش را از آغاز تا به امروز میتوان با استفاده از معلوماتی همچون اقدامات چندماهه، تیپ شخصیتی و سوابق خادمی به گونهای ترسیم کرد که بشود به شناختی کلی از آن رسید.
شواهد نشان میدهد که استاندار جدید در مدت کوتاه مسئولیتش در لرستان از خود چنین شخصیت کاریزماتیکی بروز نداده است. سید موسی خادمی به نظر دارای شخصیتی محجوب، با طمأنینه، پرحوصله و درونگرا است. اما نقطهی ضعف اساسی او که شاید بر اثر چنین ویژگیهای شخصیتی به وجود آمده باشد، نداشتن ارتباط مناسب با رسانهها و کم اعتنایی او به وسایل ارتباط جمعی در جهت تأثیرگزاری بر افکار عمومی است.
از طرفی شرایط امروز نشان میدهد که دولت به دلایل مختلف، دیگر توان اداره کشور به روش گذشته را ندارد. بودجه عمومی کشور در سال آینده ۳۶۸ هزار میلیارد تومان است که ۲۷۷ هزار میلیارد تومان آن صرف حقوق کارکنان خواهد شد. در مقابل برآوردها نشان میدهد حدود ۱۴۰۰ هزار میلیارد تومان پول در دست مردم وجود دارد که چند برابر بودجه کشور است و به همین دلیل مسئولان راهی جز بازگشت به مردم و مشارکت دادن آنان در اداره کشور ندارند.
چنین وضعیتی اقتضا میکند استاندار و سایر مسئولان لرستان نیز ریشهی توسعه را در تحرک اجتماعی بدنه ببینند و نه در جلسات محدود دانایان پشت درهای بسته و قطعاً در پیش گرفتن چنین رویکردی نیازمند ارتباط مستمر با جامعه است که صد البته محقق نخواهد شد مگر با استفاده از ظرفیت رسانههای گروهی.
با همه این اوصاف باید منتظر ماند و دید که آیا خادمی در ادامه خواهد توانست با ایجاد روحیه کار و فعالیت و با از میان برداشتن موانع ذهنی توسعه، سرانجام قطار مدیریت لرستان را روی ریلی متوازن و با شتابی قابل قبول به پیش ببرد؟
*کارشناس ارشد مدیریت رسانه
بلوطستان
قلمتان مانا باد…
استاندار را نباید بخاطر ندادن یک کارت هدیه الکی نقد کرد،ما که تا الان از استاندار راضی هستیم، لطفاً منافع شخصی را در گفتار ونوشتار دخیل نکنیم