همه چیزاین روزها در حالی برای اصلاح طالبان سپری می شود که هنوز مشخص نیست که می خواهند چه کسی را به عنوان کاندید مورد نظر خود به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری معرفی کنند.
به گزارش میرملاس نیوز به نقل از پارس، با گذشت روزها پرده از ناقوس های انتخابات برداشته می شود و جریان های سیاسی آرام آرام یک بار دیگر درعرصه انتخابات شکل می گیرند این جریان های سیاسی این روزها در تلاشاند با اثبات قد و اندازهی خود، سهم بیشتری را از ماراتن انتخاباتی آتی نصیب خود کنند؛ همه جریان ها بعلاوه اصلاح طلبان.
اولویت اول یا شانس آخر …
اصلاحطلبان نیز برای ورود به این بازی بیکار ننشستهاند. رقابت انتخاباتی، آن هم از جنس پارلمانی برای تمامی طرفهای کشمکش سیاسی در کشور یک فرصت به شمار میآید، از آن فرصتهایی که بوی تهدید نمیدهد! عمده گروهها در این فرصت، به طور طبیعی به دنبال کسب صندلیهای بهارستان هستند اما جریان اصلاحطلب این داستان، آن چه را در وهلهی اول هدف قرار داده، نه رای آوری و نه کسب کرسی است، بلکه نفس حضور و به رسمیّت شناخته شدن دوباره در صحنهی انتخاباتی کشور است و این حرکت را «اولویت اول» خود می داند.
موسوی خوئینیها معتقد است که حضور اصلاح طلبان در انتخبات ۹۲ بسیار حیاتی بوده و به نقل از هاشمی رفسنجانی تاکید کردهاست که انتخابات آینده آخرین شانس برای اصلاح طلبان است. وی با بیان اینکه من نیز معتقد به گفته هاشمی هستم، تصریح کرده است باید سرنوشت ساز بودن این انتخابات برای همه گروهها تبیین شود.
همه چیز این روزها در حالی برای اصلاح طالبان سپری می شود که هنوز مشخص نیست که می خواهند چه کسی را به عنوان کاندیدا مورد نظر خود به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری معرفی کنند، حرف و حدیث ها زیاد است ! عدم توازن اعضای پیکره اصلاحات این روزها کار را برای آنها مشکلتر کرده است این چند پارگی ارگانیک در اظهار نظرها و مواضع اصلاحطلبان نیز به خوبی به چشم می خورد. به هر حال باید دید که این بار چه برنامه ای را برای خود تدارک دیدهاند.
کت اصلاح طلبان تن کیست؟
یک عضو شورای مرکزی حزب اعتماد با بیان اینکه اشتباه اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ منجر به حذف همیشگی آنان از صحنه سیاست شد گفت: اشتباه استراتژیک اصلاح طلبان به همراه حربه های تهدید و تحریم رقیب منجر به سنگین شدن هزینه اصلاح طلبی در کشور و حذف آنان از صحنه سیاست شد.
با همه این تفاسیر برگشت اصلاح طلبان به صحنه انتخابات قطع به یقین به سادگی نخواهد بود، برخی معتقدند که عدم محوریت جریان اصلاحات می تواند حضور اصلاح طلبان را در انتخابات کم رنگ کند.
خباز با بیان اینکه خاتمی باید نقش محوریت اصلاح طلبان را برای بازسازی و حضور مجدد بعهده بگیرد گفت: حضور خاتمی در انتخابات باب جدیدی را در جریان اصلاحات برای بازگشت مجددش به صحنه سیاست باز کرد؛ بنابراین اگر نظام نیز کمک کند یک بازی و رقابت جدی در جامعه برای انتخابات ریاست جمهوری شکل خواهد گرفت.
خبازادامه داد: در حال حاضر در جریان اصلاحات چهره ای مناسب جز خاتمی برای بازسازی این جریان وجود ندارد لذا اگر خاتمی بیاید اصلاح طلبان می توانند تا انتخابات ریاست جمهور ترمیم شوند چراکه حضور در صحنه وظیفه دینی و سیاسی ماست تا فضای همدلی و سازندگی در کشور حفظ شود.
آسیاب به نوبت، همه می توانند کاندیدای اصلاح طلبان باشند!
حرف و حدیث ها بر سر کاندید های انتخاباتی اصلاح طلبان به کررات شنیده شده است ، در این میان هاشمی رفسنجانی اخیرا دیدارهایی با اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم – که یک تشکل اصلاح طلب است- و همچنین تعدادی دیگر از شخصیت های اصلاح طلب داشته است.
در این دیدارها پس از بحث و بررسی فروان درباره انتخابات ریاست جمهوری سال آینده قرار بر این شده که اصلاح طلبان فعالانه و همراه با معرفی یک کاندیدای واحد وارد عرصه انتخابات شوند تا بدین طریق احیا گشته و به صحنه سیاسی کشور بازگردند.
بر اساس این گزارش؛ در نتیجه این جلسات مقرر شده که سید محمد خاتمی به عنوان کاندیدای اصلی و اول اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم معرفی شود چرا که با توجه به شرکت وی در انتخابات مجلس و محبوبیت نسبی در میان احزاب مختلف اصلاح طلب شانس بیشتری نسبت به سایر نامزدها دارد.
همچنین از سید حسن خمینی (نوه امام خمینی) به عنوان کاندیدای میانی جریان اصلاحات نام برده شده است. گرچه برخی از شخصیت های اصلاح طلب معتقد بوده اند که سید حسن بخاطر نسبتش به بنیانگزار انقلاب اسلامی از محبوبیت بالایی برخوردار است اما برخی دیگر از چهره های اصلاح طلب مخالف کاندیداتوری وی هستند.
از ” محمدرضا عارف ” عضو مجمع تشخیص مصلحت و معاون اول دولت اصلاحات به عنوان ” گزینه حداقلی ” اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری نام برده شده است.
از سوی دیگر شنیده شده که در جلسه اصلاح طلبان مقرر شده که چنانچه فضا به سمتی رفت که هیچ کدام از این سه گزینه نتوانستند وارد عرصه انتخابات شوند، جریان اصلاحات در میان چهره های اصولگرا، ولایتی را بر دیگران ترجیح دهد و از وی حمایت کند. در همین راستا سایت مشرق چندی پیش نوشت: آقای هاشمی رفسنجانی در جلسه ای گفته است اگر ولایتی برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شود علاوه بر رای اصولگرایان، می تواند نظر مثبت اصلاح طلبان را نیز جلب نموده و یک اجماع ملی را رقم بزند.
گفته شده که با توجه به تعطیلی احزابی همچون جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین و همچنین موضع منفی جامعه نسبت به مجمع روحانیون مبارز قرار است از ظرفیت های سیاسی و اقتصادی حزب کارگزاران (با توجه به نزدیکی این حزب به هاشمی رفسنجانی) در انتخابات آینده بهره برداری شود.
شاید بیان این موضع روشن از سوی هاشمی رفسنجانی تا حد زیادی بیانگر استراتژی و برنامه جدی تشکل وابسته به او برای انتخابات آتی ریاست جمهوری باشد. چه آنکه فارغ از شخص هاشمی رفسنجانی که همیشه نشان داده در حساس ترین مقاطع و به صورتی غیرمنتظره به مسائل مهم ورود پیدا می کند، طیف وابسته به این کهنه سیاست مدار نیز طی سال های بعد از ریاست جمهوری پدر معنوی خود بارها تلاش داشته است نقش اصلی را در جناح اصلاح طلب بازی کند تا راهی برای بازگشت دوباره به عرصه سیاسی بیابد؛ هرچند در این مسیر موفقیت چندانی بدست نیاورده است.
حال در شرایطی که اجماع نظر در جریان اصلاحات تا حد زیادی غیرممکن به نظر می رسد باید دید کاندیدای مورد نظر اصلاح طلبان در نهایت چه کسی خواهد بود.
کت یا قبا ؟
مشایی.