حورا کیخسروی / میرملاس :
پیرومانیا ( جنون آتش افروزی) Pyromania خصیصه اصلی پیرومانیاعبارتست از ایجاد حریق عمدی و هدفدار در بیش از یک موقعیت ،احساس تنش و بر افروختگی قبل از آتش زدن وجوددارد و با آتش افروز احساس تنش کاهش می یابد و حالت خشنودی و رهایی پیدا می شود فرد محسون شعلههای آتش شده و به آن علاقه نشان میدهد و این آتش زدن نتیجهای است از شکست در مقابل کنترل تکانه طبق تشخیص گذاری سیستم (طبقه بندیهای جدید)نباید زمانی که این عمل بخاطر دریافت پول و منافع مادی انجام می شود و یا زمانی که بخاطرابراز خشم و انتقام می باشد یا پاسخی در مقابل هذیان و توهم است این تشخیص گذاشته میشود.
همه گیر شناسی
در مورد شیوع پیرومانیااطلاعات دقیقی در دست نیست و فقط درصد کمی از این افراد طبقه افراد مبتلا قرارداده میشوند.این اختلال به مراتب بیشتر مردان دیده میشود.افرادی که دارای تمایلات آتش افروز هستند معمولا تاریخچه ای شامل رفتارهای ضد اجتماعی مثل دزدی ، پرسه زنی و تخلف را نشان می دهند.مطالعات اخیر رابطه ای بین حیوان آزاری ( Cruly of: Animals) و آتش افروز را نشان میدهد.
سبب شناسی
به زعم روان درمانگر جنون آتش افروزی نشأت گرفته از تهییج انگیزههای نهفته درونی شخص می دانند که با فرم شعله های آتش ،به آرامش می رسد.برخی از روانکاوان ،پیرومانیا را اشتیاقی نا بهنجار برای کسب قدرت و مقام اجتماعی می دانند،همچنین بعضی از آتش افروزان ،آتش را به منظور اثبات دلاوری خودشان مهیا میکنند.آتش افروزی در واقع شیوه ای جهت تخلیه خشم تجمع یافته بخاطر حس حقارت اجتماعی است.بعضی معتقدند ،پدر فرد آتش افروز ،دور از خانه می باشد،بنابراین آتش افروزی در واقع نشان دهنده آرزوی بازگشت پدر به خانه بعنوان ناجی و به جهت رهایی کودک از مشکلات موجود می باشد.
پیرومانیااغلب در دوران کودکی شروع میشود اما اگر در نوجوانی و جوانی باشد تمایل به تخریب بیشتری وجود دارد.پیش آگهی در درمان کودکان خوب است .سیر و پیش آگهی در دوران بزرگسالی به دلیل استفاده مکرراز مکانیسم های دفاعی انکار و نقصان و کمبود بینش و اعتیاد به الکل ،خوب نیست.
برای تشخیص گذاری این نوع اختلال لازم است سبب شناسی دقیقی از تاریخچه بالینی زندگی فرد بعمل آید.
این نوع اختلال که در طبقه اختلالات کنترل تکانه وجود دارد اصولا در برابر کنترل
تکانه و مقاومت در برابر آن شکست میخورند و وسوسه می شوند که اعمالی را انجام دهند که برای خودشان و یا دیگران مضر می باشد.
قبل از ارتکاب عمل احساس تنش زیادی رامی کنند در حین ارتکاب عمل احساس بسپار خوشایندی در آنها پیدا میشود.عمل این بیماران در واقع Ego,syntonic( خود همخوان و یا خطرپذیر) است و با امیال و هشیاری آنهاهمراه بوده و بیمار ممکن است احساس سرزنش واقعی و یا احساس گناه نداشته باشد.
نکته حایز اهمیت اینجاست که عوامل مهم
در بروز این نوع اختلال عمدتا در سه گروه قرار میگیرندکه برای تشخیص گذاری و درمان بایستی به آن توجه شود:
۱_ عوامل روان پویایی
۲_ عوامل بیولوژیکی
۳_ عوامل روانی فرهنگی اجتماعی
باید توجه داشت که اختلال کنترل تکان در اصول لذت طلبی و واقعیت مطرح میشودیعنی کسب لذت بیشتر از دفع درد این افراد مبتلا اهمیت دارد.
مشاهده شده نواحی از مغز مثل سیستم لیبی و هورمون تستوسترون و لوب تمپورال با اینگونه رفتارهامرتبط است.افزایش
هیدروکسیندول اسید استیک(۵HIAA) در مایع مغزی نخاعی می تواند عامل ایجاد کننده این رفتاردربیماران باشد.
از دیگر عوامل موثر در بروز این اختلال ،حوادث اولیه دوران زندگی می باشد.الگوی نامناسب برای همانند سازی با والدینی که خودشان مبتلابه این بیماری بوده اند در کنترل تکانه تاثیردارد.
معمولا والدینی که تمایلات ضد اجتماعی ،مصرف مواد الکلی و مخدر و لاابالی و بی بدو باری داشتهاند اثر سویی بر روی فرزندان خواهند داشت.
درمان
درمان این افراد بدلیل فقدان انگیزه بسیار مشکل است .دستگیری ،زندان و حبس ضرورتا روشی است که فقط از برگشت و تکرار این رفتار جلوگیری میکند.پذیرش این افراد در مراکز خاص و و رفتار درمانی آنها بمراتب بهتر است .کودکان مبتلابه جنون آتش افروزی بهتر و سریعتردرمان می پذیرند.ارتباط خوب بین درمانگر پ درمانجو می تواند به درمان موثر کمک کند.بدلیل ماهیت عود کننده پیرومانیاهرگونه برنامه درمانی باید شامل مراقبت ویژه به منظور پیشگیری از تکراردوره های آتش افروزی باشد.
حورا کیخسروی
۱۳۹۴/۵/۲۰
عجب …
خیلی برام جالب بود ! خسته نباشید !
جنون آتش افروزی .. قاتل بلوطستان!
مهندس چه ربطی به بلوط داشت؟
از نظرات ونوشته ارزشمندتون سپاسگزاریم ولی سهل انگاری وعدم فرهنگ آنچه را برای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند خیلی کم جا افتاده.اینجور اتفاقات ممکن است بدلیل سهل انگاری یک نفر اتفاق افتاده باشد این بار اول نیست که جنگلهای این شهرستان میسوزند…بنظرم اگر فرهنگ قدردانی وشکرگزاری از غنی ترین نعمت خداوند را داشته باشیم اینکه فکر کنیم آن آتش در خانه خودمان روشن شده وچقدر بایدبه هنگام ترک محیط اهمیت به خاموش کردن آن داشته باشیم …این اتفاقات به وقوع نمیپیوندد .خوش گفت آنکس که شهر ما خانه ماست………
احسنت دستمریزاد…
متاسفانه دیده میشه برخی افراد مریضی آتش افروزی دارند .
بسیار عالى خانم دکتر کیخسروى، استعداد،تلاش و فعالیت شما در تمام زمینه ها ستودنى است.
عالی بود.ممنون از مطالب آموزنده و مفید شما.
احسنت، متن بسیار زیبایی بود،امیدوارم درمانی باشه برای جنون آتش افروزان و نردبانی برای بالارفتن از پله های فرهنگ
خانم بزرگوار چرا خودتون اطلاع رسانی و اگاهی نمیدین باتوجه به رشته اتون
بسیار عالی، درود بر دستان واندیشه ات خواهر عزیزم
سلام خدمت خانم ایران کیخسروی اول ایتدایی معلمم بودین از همین مسافت ازت تشکرمیکنم امیدوارم سالهای سال سلامت و موفق باشید
با تشکر از خانم دکتر کیخسروی
مطلبی رو که نوشتید در مورد تعداد قلیلی از مردمان جامعه می باشد و ممکن است بروز رفتار این قشر هر از چندگاهی معیار ها و هنجارهای جامعه را تغییر دهد. که به نظر من قابل چشم پوشی می باشد و حتی در مقایسه با سایر ناهنجاری ها ی موجود در شهرستان قابل قیاس نبوده و ارزش زمان و وقت تلف شده شما برای نوشتن این مطلب را ندارد. لطفا اگر برای شما مقدور است در مورد مدیریت مدیران شهرستان از زمان انقلاب تا کنون و راز عقب ماندگی شهرمان تحلیل خودتان رو در سایت قرار بدید. سپاس
عالی بود خانم دکتر موفق باشی در تمام زندگیت
سلام بر همشهریان کوهدشتی از طریق اخبار واینترنت دیدم که جنگلهای بکر کوهدشت آتیش گرفته واقعا تاسف خوردم و متاسفانه هنوز فرهنگ غلط کباب و زغال بعداز سالیان هنوز مرسومه.بیاییم فرهنگ کباب درست کردن رو تو تفریح حذف کنید تا شاهد اتفاقات ناگواری مث این حادثه نشید.خانم کیخسروی بازم احسنت به شما که دلسوزانه متون قشنگی مینویسید جور مهندسان کشاورزی و جنگلبانی و مراتع رو شما میکشید و اطلاع رسانی میکنید.ایکاش افرادی مث خانم طهماسبی منفرد بیشتر در مورد جنگلها وفوایدشونبه مردم آگاهی میدادن.سپاس
ح امرائی از ایتالیا با سلام لطفا برای این مردم درد کشیده نسخه نپیچید جا خوش نموده اید مردم اگر این کباب را درست نکنند ودر دل طبیعت با آتش شاخه های خشکیده برای ساعاتی فارغ از ناملایمات زندگی سر نکنند دیگر …….واگر استفاده درست باشد ورعایت مسائل ایمنی بشود مشکلی پیش نمی آید .
جناب کوهدشتی مقیم تهران سلام اتفاقا با تعمق و تاملی که بنده لرستانی مقیم همدان داشته ام یکی از عوامل آتش سوزی ها و تخریب جنگل و مراتع در استانهای لرنشین همین برافروختن آتش در دل طبیعت است که به منظور کباب و چای درست کردن صورت می گیرد. و این روش دیگر کهنه و نشان از عقب ماندگی فرهنگی دارد. در مناطق دیگر مردم به تفریح می روند اما غذای آماده با خود می برند یا اینکه از اجاق های گازی عمودی مخصوص کباب برای کباب درست کردن استفاده می کنند. ما با کباب درست کردن هم خودمان را کباب می کنیم هم طبیعت را. لطفا بیاییم یک سری سنت ها ی رایج سازگار با امکانات گذشته را اصلاح کنیم.
سلام ،دقیقادرست می فرمایید
سلام ما اهالی لر کوهدشت رو به همه ی لرزبانان مقیم ایتالیا برسانید,درود بر
شما خواهر گرامی فقط رسم ورسوم خودمون رو فراموش نکن گله برژ!!!
یادت نره تا ایتالیایی ها دق کنند
درود بر شما خانم دکتر.مطلب بسیار اموزنده ای بود.به امید بهره بردا ری صحیح فرهنگی
درود بر شما مقاله ی بسیار مفید و جالبی بود که کاملا شیوا و رسا این بیماری رو برای مخاطب به قلم کشیدید…
موفق و پایدار باشید
باسلام به خانم دکتر کیخسروی
بسیارقابل تامل وآموزنده بود. به دوستان توصیه میکنم که این مطلب رو حتما بخونن. مویدباشید
عالی بود خانم دکتر مطلبتون بسیار اموزنده بود امیدوارم از این به بعد شاهد چنین رفتارهای ناپسندی در جامعه نباشیم.
درود سرکارخانم بسیار عالی نوشتی
خب در بودن چنین بیماری شکی نیست، اما اینکه عاملان این آتش سوزی ها دچار همچین بیماری باشند اصلا معلوم نیست، بهتر بود بدون اشاره به آتش سوزی های اخیر صرفا به طرح این مسئله می پرداختید
باسلام.ازدیدگاه روانشناسی متن جالبی بود وجالبتر اموزه های دینی ماست وتاکید ان بر ارتباط تنگاتنگ تربیت خانواده ها با ناهنجاریهای رفتاری در جامعه هست. مادر روایات داریم که تربیت فرزند ۱۲ماه قبل از تولد اغاز میشود! اگر تک تک خانواده ها نکته های باریکتر از موی اموزه های دینی وروانشناسی اسلامی را در فضای خانواده لحاظ نمایند قطعا دراینده جامعه ای سالم -اخلاقی -پایبند به نظم وقانون خواهیم داشت ومولفه های امنیتی تقویت خواهد شد.پس ظاهرا تعلیم وتربیت از هم اکنون باید حداقل در مهدها شروع شود گرچه کمی دیراست اماچاره ای غیراز این نیست!!
با تمام این تفاسیر این کار افرادى است که میخواهند با سوزاندن درختان زمینهارو به زمین کشاورزى تبدیل کنن و ریشه این کار هم فقر مردم است و باز هم به مسوولان و بى تدبیرى ایشان برمیگردد …
چه ربطی داره همشهری
خانم کیخسروی شما کجا مشغول کارید؟خیلی دوستدارم باهاتون کارهای تحقیقاتی انجام بدم البته اگر لایق بدانید من خیلی علاقه من به رشته روانشناسی هستم و دوست دارم پروژه های کاری وتحقیقاتی در این زمینه انجام بدم هرچند رشته م زیاد مرتبط نیست ولی تا حدودی میشه در یک راستا قرار داد…متشکر
درختان وسوزاندن که بعد زغال هاشو جمع کنن بفروشن
عالی بود
با سلام
خانم کیخسروی نوشته خوبی بود و از اینکه باعث آشنایی ما خوانندگان با این معظل اجتماعی شدید سپاسگزاریم. ولی انتخاب عنوان این نوشته و تعمیم دادن با قطعیت به اتش سوزی اخیر جنگلهایمان خیلی سختگیرانه است. امیدواریم جامعه شناسان محترم نیز با نوشته های خود نظری تخصصی بر این فاجعه آتش سوزی داشته باشند تا موجب ارتقاء فرهنگ طبیعت دوستی من و تمام همشهریان عزیزم شوند.
موافقم
متأسفانه بد بینی در بین همشهریان مان خیلی زیاد شده
پی بردن به هنجارهاوناهنجاریهای بشری به تحقیق وپشتوانه تواناییهاومهارتهای علمی وعملی نیازمنداست وبسیاری ازاین دستاوردهای علمی رابایدباتوجه به محیط ویازمینه موردمکاشفه دران موردخاص به کارگرفت .به عنوان مثال بروزپدیده موردبحث درسوییس وافغانستان علل وعوامل غیر مشابه داردورویه درمانگری دوگانه ای رانیازمنداست .اینکه مادرموردیک دست اوردعلمی همه جوامع رایکسان دررابطه بارویه درمانگری تحت معالجه قراردهیم عملی غیرقابل قبول وناکارامدرامرتکب شده ایم .بروزاینگونه پدیده های اجتماعی رابایدباتوجه به زیرساختهای اجتماعی درهرجامعه قضاوت نمود.امیدکه اشنایی بایک اصطلاح ماراشتابزده به تحلیل مشکلاتمان وادارنسازدوامیدکه بابهره گیری ازاینگونه تحقیقات ودستاوردهای بشری مانیزبا کاوش دررابطه بااینگونه پدیده هادرزیست بوم خودومقایسه تفاوتها درمانگرباشیم…
فکر نکنم، جنون داشته، چه بسا به قول دوستان دنبال ذغال بوده یا افزایش مساحت زمینهای زراعی! و یهو کنترل آتش از دستش در رفته
نه دین داریم، نه انصاف
متشکرم. عالی بود.
سرکار خانم دکتر کیخسروی
این پدیده ناموزون در عصر حاضر و قرن ۲۱ ،که روزگار روشنگری و روشنفکریست، درکجای توزین قرار دارد.آیا نباید کالبد شکافی و آسیب ها را شناخت…این ناهنجاری را در عقده های روحی روانی اجتماعی افراد باید جستجو کرد یا…
با جان و دل گوش کردن
………………………………………………………………………………………………………..
حکایت های مدیریتی
………………………………………………………………………………………………………..
متن حکایت
مردی که دیگر تحمل مشاجرات با همسر خود را نداشت، از استادی تقاضای کمک کرد.
به استاد گفت: «به محض اینکه یکی از ما شروع به صحبت میکند، دیگری حرف او را قطع میکند. بحث آغاز میشود و باز هم کار ما به مشاجره میکشد. بعد هم هر دو بدخلق میشویم. در حالی که یکدیگر را بسیار دوست داریم، اما نمیتوانیم به این وضعیت ادامه دهیم. دیگر نمیدانم که چه باید بکنم.»
استاد گفت: «باید گوش کردن به سخنان همسرت را یاد بگیری. وقتی این اصل را رعایت کردی، دوباره نزد من بیا.»
مرد سه ماه بعد نزد استاد آمد و گفت که یاد گرفته است به تمام سخنان همسرش گوش دهد.
استاد لبخندی زد و گفت:
«بسیار خوب. اگر میخواهی زندگی زناشویی موفقی داشته باشی باید یاد بگیری به تمام حرفهایی که نمیزند هم گوش کنی.»
………………………………………………………………………………………………………
شرح حکایت
برای داشتن یک جامعه موفق، ساز و کارهای معمول ارتباط با افراد جامعه کافی نیستند و لذا باید بتوانید نیازهای فعلی و آینده افراد جامعه خود را شناسایی کنید و برای محقق ساختن آنها اقدام کنید.
نیازها و خواستههایی که افراد جامعه به زبان نمیآورند یا به آن فکر نمیکنند و یا نسبت به آنها آگاهی ندارند را اسیب شناسی کنیم.
بانوی گرامی سرکار خانم کیخسروی:
خدمت شما عرض کنم
افراد یک جامعه فقط و فقط با زبان گویا و آشکار با حاکمین و کلای خود سخن نمی گویند. بلکه افراد جامعه علاوه بر نوشتن و سخن گفتن آشکارا، نیز مطالب درونی خود را <> یا به اصطلاح عامیانه آتش زیر خاکستر هم میتوان تعبیر کرد نطق می کنند ،که میتواند عواقبی وخیم را در جامعه ای مثل ما، که اسیب پذیر ترین جآمعه را داریم ، از این راه ناجوانمردانه با خود زنی حیات انسانها را مورد هدف قرار یدهد .
امید است مدیران جامعه ،وکلا ، منصوبین مردم ،حداقل شناختی از علم روانشناسی چه علمی و چه تجربی از روحیات جامعه ما کسب کرده باشند تا در چنین مواقعی دچار چکنم ،چکنم و لحظه آخر غافلگیر نشوند .
………………………………………………………………………………………………………….
من بشخصه این دیار سوخته را مردمی فهیم و دانا و با غیرت میدانم .
چون بعد از سوختن بلو طهای زاگرس در چنگری ، مباحث را با عموم طرح میکردم ، درد مردم از درد بلو ط های سوخته بیشتر و بیشتر بود ، و خود را صاحب عزای این سرمایه ملی میدانستند.
پس نتیجه میگیریم پتانسیل انسانی موجود در این جامعه بکر نیست ،بلکه شکوفاست و میبایست با برنامه ریزی و هدایت مدیران آین سرمایه انسانی عظیم را سمت و سو داد.
…………………………………………………………………………………………………..
کلیدواژهها : گوش دادن ؛ افراد ؛ ناگفته ها ؛ شناسایی نیازها.نیروی انسانی
……………………………………………………………………………………………………….
پیتر دراکر میگوید: «مهم ترین چیز در ارتباط، شنیدن چیزهایی است که گفته نمیشود.»
زحمت بکشید در مورد آتش افروزی در زندگی های دیگرانم این خانم توضیح دهند.
عالی