علی محمد امرایی/ میرملاس:
نقد خویش
نقشمان در زندگی جنگ و گریز
بهترین تُحفه برای ما ستیز
بُرجَک و برنو نماد کیش ما
کم بها بوده قلم در پیش ما
فخرمان چوب هزاره از جُنون
از شقاوت حرصمان از حَد بُرون
بیرق ما چوب و سنگ و اسلحه
قوم ما اینگونه گشته تخطئه
عندلیب و قمری و دیگر وُحوش
نسلشان از جور ماها شد خموش
سبزه و نهر و درخت و چشمه سار
لطمه ها خوردند از ما بیشمار
این همه آثارِ ناهنجار و زشت
می توان دیوانی از آنها نوشت
نقد خویش ار میکنم دانم سزاست
نابهنجاری ستودن نارواست
این که گفتم اندکی زشت و درشت
چون نمونه باشد از خروار، مُشت
بی تفاوت در کناری گر نشست
همچنان فرهنگمان خواهد شکست
گر گشاید بابِ دانش را هنر
می رهانَد یک جهانی از شرر
ور بود دانش تهی از فضلِ ناب
منزلت کی دارد این درس و کتاب
فضل و فرهنگ و ادب پیشه کنیم
راه و چاره با هم اندیشه کنیم
آرزویم را چنین خواهم نوشت
شهر من روزی شود همچون بهشت
اگر امروزه گل و گیاه و چمن و جنگل و زمین و آسمان و….. از ما روی بر می گردانند و پرندگان این فرشته های آسمانی نیز از ما وحشت زده وگریزانند، همه و همه بخاطر جفاهایی بوده که ما آدمی زادگان با چوب و چماق و تبر و تفنگ وآتش و هرآنچه در دسترسمان بوده بی رحمانه در حق آنها ، روا داشته ایم
جالب بود.. درود برشما
سلام
بسیار عالی بود . موفق باشید
آ قای امرایی بزرگوار بسیار جالب و ارزشمند سروده ای دست مریزاد
استاد مثل همیشه بسیار زیبا و آموزنده
فوق العاده زیبا و پر معنا .امید که تلنگری باشد برای همه .احسنت سردار
سلام. مثل همیشه دلنشین و جذاب بود.درود بر شما.
سلام. مثل همیشه جذاب و دلنشین بود. درود بر شما.
بسیار زیباست آقای امرائی.
مصداق بارز فرهنگ سازی همین است، هم ادببات منظوم جالب بود و هم تصویرها گویا وعاطفه برانگیز.
م مانا باشید.