س . ج / میرملاس نیوز :
از منظر بسیاری از پژوهشگران اولین شرط توسعه یافتگی آن است که عموم مردم بپذیرند که سیستم سازی مبنای تحول است. با این نگرش برای انجام یک تحلیل جامع ، علمی، سیستماتیک و منصفانه، مقایسه شرایط شهرستان با شرایط شهرهای دیگر استان و استانهای همجوار می تواند مناسب ترین روش باشد.
شهرهای مورد نظر این یاداشت به لحاظ سرمایه گذاری در بخش تولید بیشترین آمار شاغلین را دارند، تاجایی که در بسیاری موارد پذیرای کارگران سایر شهرهای مجاور خود نیز هستند. همچنین شهرهای مورد نظر به لحاظ میزان سرمایه گذاری و نوع آن بیشترین سودآوری را برای شهر خود از نظر سرمایه گذاری در صنعت و پروژه های بزرگ صنعتی در سایر شهرها دارا می باشند. به گونه ای که این موضوع به فرهنگی برای سرمایه گذاری و انتقال سود آن به درون شهرشان تبدیل شده است، تا جایی که جزئی ترین خریدها، یعنی مایحتاج روزانه، پوشاک، سوخت خودرو و… را نیز تا حد امکان در شهر خود انجام می دهند.
معانی صریح و تلویحی این تحولات در سطح همسایههای ما در مقیاس کشوری چیست؟ ساکنان مناطق مختلف در سطح کشور به فکر توسعه و افزایش توانمندی هستند. اما در شهر ما سرمایه عمدتاً حول مستقلات، درآمدهای کاذب و دلال بازی می گردد. در صورتی که سرمایه داران بزرگ شهرهای همجوار به تدریج در حال خرید روزافزون سهام شرکتهای بزرگ کشور هستند و اگر ما در آینده بخواهیم بهمنظور دستیابی به فنآوری با شرکتهای بزرگ همکاری کنیم چه بسا با دستور کار سیاسی همسایگان سهامدار خود نیز روبرو شویم. به گونه ای که به فرض بروز شرایط احداث کارخانه جات مولد در این شهرستان، از نفوذ خود برای احداث آن در شهر خود استفاده کنند.( پتروشیمی اراک و شاید سد معشوره)
در اینجا پرداختن به این سوال لازم به نظر می رسد که: آیا میتوان عنصر فنآوری و تکنیک را از فرآیند تولید ثروت و قدرت نادیده گرفت؟ عمدتاً افراد حقیقی و حقوقی در قالب شهری، کشوری و حتی جهانی به دو دلیل وارد عرصه اقتصادی می شوند: اول فروش کالا و خدمات و دسترسی به پول و ثروت و دوم همکاریهای مربوط به دستیابی به فنآوری های مورد نیازشان.
آیا میتوان به جز افزایش توانمندیهای اقتصادی، تولیدی، مالی و فنآوری هدف دیگری برای شهرستان در این منظومه موجود جهانی تصور کرد؟ هر هدف سیاسی و هر افق فرهنگی که یک منطقه برای خود درنظر بگیرد، تابع تولید امکانات و ثروت است.
وقتی روزنامهها، رسانهها و کامنت هایی را که در فضای مجازی درج شده مطالعه میکنیم، یا به مباحث صورت گرفته میان جناح ها در سطح شهرستان توجه می کنیم، هر فردی، نهادی و هر جمعیتی، اشکالات شهرستان را از زاویه دید و منافع خود میبیند و با مستمسک قرار دادن آن به گروه و جناح دیگر می تازد. یکی میگوید مهمترین مشکل، عدم امکانات در جهت ایجاد شغل مناسب است، دیگری اعتقاد دارد بالا بودن تعداد سارقان و معتادان مسئله اصلی ماست، باز دیگری تصور میکند که مسئله اصلی ما عدم وجود افراد شاخص در پست های کلیدست و … همینطور مسایل دیگر: فساد، رانتخواری، بوروکراسی ناکارآمد، جادههای ناامن، بحران کمبود آب، تعداد پروندههای قضایی، نبود امکانات برای عامه مردم جهت رسیدگی به بهداشت و درمان، رسانههای ضعیف و عمدتاً تبلیغاتی و …
آیا با وجود دهها اداره و صدها محقق در شهرستان، تا بحال “درخت مسائل و مشکلات شهر” را ترسیم کردهایم؟ آیا نباید تقدم و تأخر مشکلات را طراحی کنیم؟ اگر افزایش توانمندی را بهعنوان کلیدیترین هدف شهرستان بپذیریم، مشکلات و موانع تحقق چنین هدف کانونی کدام است؟ امروز دزفولی ها و بروجردی ها در بازارهای مالی تهران حضوری فعال دارند. در دنیای اقتصاد محور کنونی قدرت تأثیرگذاری بازاریان تهران با وزارت کشور، وزارت جهاد کشاورزی و حتی بانک ها همترازی میکند. در تحولات منطقه ای اخیر مربوط به کشور عراق، ظرفیتهای فکری، سیاسی و اقتصادی شهرستان برای ترانزیت، نه تنها برایمان سودآوری ندارد بلکه به نقطه ضعفی تبدیل شده که جان همشهریان را به مخاطره انداخته است.
در شهرستان ما، تعداد مباحث سیاسی بسیار است. معمولاً، نمایندگان که شاه کلید تغییرات مدیریتی را در اختیار دارند در چند روز اول بعد از انتخاب شدن که در سطح شهرستان حضور دارند، مباحث عمدتاً مربوط به شرایط خاص(تغییر مدیران) است و پس از آن عمداتاً به شرکت در مراسمات عرفی خلاصه می شود گویی وظیفه تغییر مدیران مهم تر از قانونگذاری و نظارت بر حُسن اجرای قانون است. اگر بخاطر بیاوریم تا اواخر دهه ۹۰ تنها یک روزنامه در شهرستان وجود داشت. اما امروز شرایط متفاوت است، علیرغم رشد کمی در اینگونه ادبیات و متون، آیا ما توانستهایم هرم علت و معلولی مشکلات شهرستان را طراحی کنیم؟
چند مشکل اول شهرستان به ترتیب کدامند؟ طبعاً نمیتوان گفت شهرستان تعداد بی شماری مشکل دارد، زیرا که مجموعه مشکلات در یک شبکه علت و معلولی معنا پیدا میکنند. منطقی نخواهد بود که بعضی معلولها را مشکلات اصلی بدانیم و یا ۵۰ اولویت مساوی داشته باشیم.
مدیریت مطلوب به یک نظام فهم دقیق مسایل، علتها و معلولها، هرم مشکلات و طراحی درخت اولویتها نیاز دارد. اتاق فکر بررسی ماتریس مسایل شهرستان کجاست؟ بخشی دیدن مسایل شهر، غرق شدن در حل و فصل مسایل یک سازمان و نادیدهگرفتن کل سیستم اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی ـ فرهنگی ، ما را همچنان مشغول بحثهای بدیهی، کلی با حواشی فراوان کرده و خواهد کرد. اگر با نگاه سیستمی و منظومهوار به کل مسایل ننگریم، نمیتوانیم اولویت بندی مشکلات شهرستان را تشخیص دهیم.
اگر مجموعه مشکلات شهر را یکجا ببینیم، بنظر میرسد کانون ماهوی این مسایل در ناکارآمدی است. از خرابشدن آسفالت یک هفته پس از تکمیل گرفته تا صدای انفجارها و رگبارهای شبانه، از کشته شدن روزانه مردم در جادهها گرفته تا وضعیت آبهای زیر زمینی و رودخانه ها ، از رتبه بسیار پایین فضای کسب و کار در شهرستان گرفته تا بیکاری شدید و غیر قابل قبول زنان تحصیلکرده، از اول بودن شهرستان در مهاجرت نخبگان و مدیرانی که در این دیار بدون هیچ تجربه قبلی اولین پست خود را در آزمون و خطا با هزینه های مردم محروم این دیار تجربه کرده اند تا تعویض سلیقه ای مسئولین تراز اول شهرستان و جایگزین کردن آنها با سرپرست بدون توجه به مطالبه عمومی و باز رایزنی به جهت پیدا کردن نیرویی همراه و… مجدداً تکرار میکنم: اتاق فکر بررسی ماتریس مسایل شهر کجاست؟ آیا ما در مدیریت شهرستان به تئوری سیستمها قائل هستیم؟ هر چند تمامی خلقت تابع تئوری سیستمهاست.
بر اساس همین منطق، اگر ریشه مشکلات را در ناکارآمدی بدانیم که صدها مصداق میتوانیم برای آن مطرح کنیم، پس باید بپرسیم علتالعلل ناکارآمدی این شهرستان در کدام عنصر و عامل قابل جستجوست؟ علمی و منطقی است که در اتاق فکر کانونی شهر پاسخ های متعددی به این سوال داده شود. تازه اینکه اتاق فکر شهرستان کجاست موضوعی به شدت پیچیده است. اگر ما در حد بروجرد با کانونهای اقتصادی ارتباط داشتیم، تخصص را گرامی میداشتیم و به افراد نالایق حکم اجرایی نمیدادیم. اگر ارتباطات جدی اقتصادی داشتیم، در سریعترین زمان مجبور می شدیم ایمنی جادهها، مبلمان شهری، نظام اداری، امنیت و دهها مورد دیگر را حل و فصل کنیم.
اگر ارتباطات وسیع علمی داشتیم، نمیتوانستیم نرخ بالای ۵۰% بیکاری را برای دههها حفظ کنیم. اگر با نظم بودیم، در دانشگاههای ما، از اساتید مجرب و بزرگ کشورحضور پیدا میکردند، آموزش میدادند و میآموختند و افراد دانشگاهی در داخل شهرستان، خود را محک میزدند، قبول نمیکردیم دانشجویان مان از انواع روشهای نفوذ برای قبولی و گرفتن مدرک استفاده کنند و بدینسان فارغ التحصیلان دانشگاههای ما از سوادی به مراتب پایین تر نسبت به شهرهای دیگر برخوردار نبودند.
منظور از از ارتباط داشتن چیست؟ سه اصل است: رقابت، کیفیت و استاندارد. یکی از بهترین مصادیق برای فهم ارتباط داشتن، شهرستان بروجرد است. هم پیشرفت خارقالعادهای کردهاند، هم زبان، فرهنگ و ادبیات خود را حفظ کردهاند و هم میتوانند با سیستمی رقابتی که بپا کردهاند، سایر شهرهای استان را در صورت نیاز تهدید اقتصادی کنند. اما تفکرشهرستان ما و عمده مدیران آن نگران بازشدن است (پیمانکاری غیر بومی که توسط افرادی ناشناس مقابل شهرداری به شدت مورد حمله قرار گرفت)چون تضادهای درونی مان برملا میشود و نظمی که ایجاد شده را متزلزل میکند.
آیا مردم بروجرد میتوانند پنج نفر از مقامات شهرشان را نام ببرند. احتمالاً خیر. چون بروجرد تا حد زیادی سیستم است و نه فرد. البته به میزان رشد فرهنگی این موضوع در شهرهای پیشرفته جهان پر رنگ تر می شود. اما همین که در شهرمان بگردیم و بپرسیم احتمالاً همگان نام بسیاری از مسئولان گذشته تا کنون و احتمالاً آینده را می دانند. اول شرط توسعهیافتگی این است که همه بپذیرند، سیستمسازی مبنای تحول است و افراد صرفاً سیستم را مدیریت میکنند. لکن در شهر ما عزل و نسب ها با تغییر نمایندگان شروع و تجربیات مدیران پیشین بدون استفاده در داخل به سایر نقاط کشور تقدیم می شود .
اعتقاد به رشد شهرستان و آینده مردم شهر باعث خواهد شد تا از مباحث نظری عبور کرده و به راهبردها و سیاستهای محکخورده روی آوریم و مانع از بروز بحرانهای جدید شویم. اگر اینگونه تصمیمگیریها و چرخشها صورت نپذیرد، متأسفانه با قواعد علمی میتوان نتیجه گرفت که شهر ما با یک فرآیند افول پایدار روبرو خواهد شد. مسئله ما ناکارآمدی است و راهحل آن سیستم، ترتیب، تخصص، کیفیت، رقابت و استاندارد منحصراً در سایه روابط گسترده قابل تحقق است.
شهری که ثروت دارد، میتواند فرهنگ، ارزشها و تعادل سیاسی خود را حفظ کند، مدیریت آن مشروعیت داشته و در نتیجه به پایداری متخصصین در پستهای کلیدی و جذب سرمایه که نتیجه آن رفاه، اشتغال و تسهیل تولید ثروت برای عامه مردم است دسترسی پیدا کند.
در برابر هر آنچه گفته شد اما یک نقطه باقی ماند. در شهر چندین روزنامه ، سایت و وبلاگ به اطلاعرسانی، تحلیل و تبلیغ مشغولند. در این آشفته بازار خبر و تحلیل و تبلیغ، فهم دقیق، علمی، سیستماتیک و منصفانه مسایل شهرستان کارآسانی نیست. در بسیاری از مواقع، مزاج، تعصب، احساس، حسادت، کینهتوزی، قبیله گرایی، تحریف، بزرگنمایی، سیاهنمایی در خبر و تحلیل و تبلیغ و ترویج همه در هم مطرح میشوند. تمیز صواب از ناصواب بسیار مشکل است. تشخیص تواضع از تزویر که بعضا با هم آمیخته می شوند، کار هر کسی نیست. بدون تردید هستند افراد، روزنامهها و سایتهایی که دغدغه شهر و این مردم مظلوم را دارند و به جامعه معیار و آگاهی میدهند. در عین حال، خلأ تحلیل علمی، بیطرف، سیستموار و آیندهنگرانه مشاهده میشود.
در متدلوژی علوم انسانی، کارآمدترین و دقیقترین روش فهم یک پدیده، مقایسه آن با پدیدههای مشابه است. شاید برای دستیابی به یک تحلیل علمی، سیستماتیک، واقعبینانه و منصفانه از مسایل شهر، مقایسه شهرستان با شاخصهای شهرهایی مانند بروجرد، ملایر، کاشان، دزفول و.ساوه مناسبترین روش باشد…
« این نوشته بر گرفته از مقاله دکتر محمود سریع القلم با اندکی هماهنگ سازیست«
حکایت های مدیریتی
………………………………………………………………….
کارهای بزرگ در دست انسانهای کوچک
وکارهای کوچک در دست انسانهای بزرگ
از سلطان سنجر سلجوقی، یکی از حاکمان بزرگ سلجوقی، هنگامی که به دست «غزان» گرفتار شده بود، پرسیدند: علت چه بود که عرصه بر تو تنگ شد و مملکتی به آن وسعت و آراستگی را از دست دادی؟!
سلطان سنجر گفت:
علتش، خود کرده بود، زیرا که کارهای بزرگ را به مدیران کوچک واگذار کردم و انجام کارهای کوچک را به عهده مدیران بزرگ گذاشتم!
در نتیجه، آدم های کوچک از انجام کارهای بزرگ عاجز ماندند و افراد بزرگ نیز که از انجام کارهای کوچک عار داشتند دنبال انجام آنها نرفتند و از این رو، هر دو کار تباه شد و نقصان به ملک رسید و کار لشکر و کشور، رو به فساد گذاشت.
شرح حکایت
………………………………………………………………………………………………………
واقعیت نیز جز این نیست که اگر در واگذاری پست، مقام و مدیریت به افراد، به توانایی، تجربه و شأن آنان توجه نشود، قطعاً این واگذاری های بی حساب و کتاب، هم خود فرد را به خاک سیاه می نشاند و هم شأن آن پست و مدیریت را زیر سوال می برد و از همه مهم تر اینکه، تمامی این اشتباهات و خرابکاری ها به نام مسئولی نوشته می شود که چنین فرد ناتوان، بی تجربه و ناآزموده را در چنین پستی گمارده است!
نکات کلیدی:
کارهای بزرگ را به اهلش واگذار کنید.
واگذاری ها با حساب و کتاب
مهمترین مشکل این شهرسیاسی بودن بیش ازحداست
اصلی ترین عامل عدم پیشرفت این شهرستان، سیاست زدگی و طایفه گرایی است. هر که ارا وژه
طرزتفکر خود مردم است هرکدوم به فکر منافع شخصی خودن تا شهرو…
با امید به اینکه ببینند و بخوانند آن کسانی که باید.
فعلا آفتی که این شهر تهدید میکند آفت « سرپرست» است. آفتی که نه فقط شبکه بهداشت . بیمارستان . جهاد کشاورزی. شهرداری. و به زودی صنعت و معدن را گرفته ٬ بلکه گریبانگیر ارشدترین مقام اجرایی شهرستان هم شده.
به نظر من این آفت در دو سال گذشته ضربه ای به ساختار این شهر زده که شاید هیچ تاریخی آنرا ثبت نکرده و ندیده ایم.
ایا این توهین به شعور مردمی نیست که این همه رشادت ها کردند؟ مردمی که مقصر اصلی انرا میدانند و سکوت کرده اند و فقط متضرر میشوند.
همه مسئولند
ازاین همه باند بازی وجناح بازی واقعا خسته شدیم وتاوقتی این افت است شهر کوهدشت رشدنمی کند
مشگل عدم پرسشگری ماست مانیز خومقصریم
هرکس مسولیتی قبول میکنداز نماینده مجلس تاعضوشوراومسولین ادارات بایدهم در این دنیا وهم در جهان اخرت مسول اعمال خود باشند ودر قیامت به اندازه ی که به سایر مسلمانان وبرادر دینی خود ستم کرد ه باشد باید سزای اعمال خود راپس بدهد امادر این دنیاشایدامکان وقدرت داشته باشدولی در اخرت جایگاه بدی داردودیگراینکه متاسفانه نظارت ضعیف است مثلادراداره اموزش وپرورش که همه اش این است که اگر رای به نماینده دادی بهترین مسولیت ومدیریت مدارس را بهت میدهند وشایسته سالاری افراد جه می شوداماسوال این است چرادر مملکت امام زمانی عج الله وشیعه او باید این طور باشد وما در جهان اخرت چطور پیش امامان باید روسفید باشیم پس اندکی درک داشته باشیم وبه فکر اخرت واعمال خود باشیم وجناح بازی راکنار بگذاریم
[
سپاس از نویسنده ی فرهیخته ی مطلب.
این تکه را که بریده ای از یکی از بندهای متن شماست رو کپی کردم و پایین کشیدم و به شرح چندجمله ای آن بسنده می کنم چرا که ریشه ی تمام مشکلات این شهرستان ستمکش دراین تکه است:
” هر فردی، نهادی و هر جمعیتی، اشکالات شهرستان را از زاویه دید و منافع خود میبیند و با مستمسک قرار دادن آن به گروه و جناح دیگر می تازد.”
از وقتی بنده نوجوان بودم یادم هست که این جناح می آمد و شلوارها را پاره می کرد و جوان های معصوم را با ردگزینش نان می برید و یک راست به جدول تنگ اعتیاد چپ می کرد و به ریش شماره یک فرهنگیان گیر سه پیچ می شد و مدام هم به تیر آتشین نقد جناح مخالف دوخته می شد…این تا اینجا
پرده ی دوم تراژدی: جناح بعد پیروز می شد و روسای جناح قبلی حتما عزل می شدند و و جدیدی ها همه کاره ی میدان ریاست می شدند و زیر پلاکاردهای انتصاب های به جا و شایسته موراد بالا باز تکرار می شد .
پرده ی سوم: جناح اول….
پرده ی چهارم: جناح بعدی….
و نقش اول این تراژدی کسی نبود جز پهلوانی به نام نماینده.
پرده ی پنجم: همان ها که شلوارها دریدند خود پوشیدند و همان ها که رد کردند خود صدای انتقاد و اعتراض این گناه کبیره شدند و آن ها که به چشم چپ غضب ریش های شماره یک را پاییدند خود در تیغ تیز ناصر اوسا شدند و موها را بالا زدند و…
سینه ی سوخته ی مردم کوهدشت بود که زیر لگد اسبان جناح بازی و این بیا و بروها له می شد و له می شد و له می شد…واین شهر بود و کوبانی پیشانی صبر و استقامتش در برابر داعش این همه تعویض الکی و سرکاری.
جناح هایی که هرکدام زور می زد جای دیگری را بگیرد تا مدیر سیاسی نماینده بشود نه مدیر صندلی مسئولیت . واین شهر شکار لاغری شده بود در دندان تیز این زور زدن های سیاسی که البته فرسنگ ها با فرهنگ سیاسی بازی اصیل و عالمانه فاصله دارد.
پرده ی امروز : شهری ست بی کرشمه و و قحطی ز شش جهت / با مردمی که بنده ی خندان هرششند
بدون تعارف ما هیچی داریم. نظم، وطن پرستی،گذشت، ایثار، فداکار… و از همه مهمتر دلسوز نداریم . و این شامل همه ما میشود
امان از مسئولین این شهر از خرد تا کلان
من دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری هستم میخوام کوهدشتو از نظر رشته خودم براتون برسی کنم
۱- خبر دارید بیشترین سرعت گسترش جاشیه تو ایران متعلق به کجاس؟ جالبه بدونید همینجا من موندم اتاق نظارت و معاونت شهر سازی تو شهرداری دارن چکار میکنن تمام.الگوی استفاده شهرداری برای اجرای طرح های شهری متعلق به ۱۳۷۸ هست یعنی مال ۱۵ سال پیش حالا اینارو ول کنیم بریم توبخش نظرات همین سایت مملک اومدندارن نماینده ها رو تمجید میکنن عزیزان مشکل مائیم که تو کوهدشت زندگی میکنیم اینا با ما مشکل دارن نه با همدیگه
از نویسنده مطلب تشکر می کنم
امیدوارم که روزی هر کس به سهم خود،بخصوص مسئولین به دور از منافع شخصی،سیاسی و… قدمی در جهت آبادانی و پیشرفت شهر بردارند.
با سلام و احترام
متاسفانه شهرما سکوی پرتاب برخی سیاسیون جناح باز برای رسیدن به اهدف ومقاصدشان شده است.
دیار ما از همه جنبه ها دارای عقب افتادگی شدیدی می باشد که همه آن نیز از دستاورد همان افراد است
در این شهرستان کارهای زیر ساختی وزیر بنایی که اساس توسعه پایدار است انجام نشده و نمایندگان مجلس ادوار گذشته تا کنون فقط چند مصوبه که توسط جانشینان بعدی پی گیری نشده اند را در کارنامه خود دارند.
مهمترین عامل توسعه در دنیای کنونی ارتباطات، که در چند دهه اخیر توجه چندانی در حوزه راههای اصلی ارتباطی شهرستان نشده است،بعد از سالیان سال اطلاع رسانیهای مکرر مردم این دیار بایستی مسافت کوهدشت کرمانشاه را بجای حدود ۱۰۰کیلو متر در ۲۰۰کیلو متر طی نمایند،همچنین کوهدشت به ایلام را میتوان به حدود ۱۰۰کیلمتر کاهش داد، که با ساخت این دو جاده میتوان شاهد توسعه شهرستان هم از لحاظ ایجادشغلهای خدماتی، جذب سرمایه گذار،توسعه مراکز دانشگاهی باشیم. در جلسه اخیر انجمن کوهدشتی های مقیم تهران آقای ملکشاهی علت اصلی عدم توفیق در حل مشکلات شهرستان را صرف وقت نمایندگان قبلی به مسائل جزیی دانسته اند،جناب آقای ملکشاهی عزیز شما بجز تجزیه شهرستان و رسیدن به بخش کوچکی از حوزه انتخابیه خود کار دیگری انجام دادید.
این شهر و مشکلات آن بقدری زیاد است که حتی نویسندگان را مجور به نگارش های طولانی میکند. این مطب که تقریبا بلند هم بود تمام مشکلات شهر را به نحوی برشمرده است و به درستی اصل مشکلات را در نا کارآمدی و سیستمی نبودن این شهر می بیند. راستش من بیشتر به این نکته اعتقاد دارم که از ماست که بر ماست. انتخابهای سنتی ما که باعث شده چند خانواده خاص کوهدشت را از آن خود بدانند (چرا که شاه کلید مدیران در دست نماینده است) و مردم هم که این موضوع را به نوعی پذیرفته اند باعث شده شهر ما با تمام پتانسیلی که دارد از تکاپو بیفتد. شهر از دست این همه پیری و کهولت مرده است و راه نجات آن دمیدن خونی جوان برای به حرکت در آوردن این قلب مریض است. اگرچه کس خاصی مد نظرم نیست لکن به امید به میدان آمدن کسانی که توان تحمل بار مشکلات این شهر را داشته باشند…
این شهر و مشکلات آن بقدری زیاد است که حتی نویسندگان را مجور به نگارش های طولانی میکند. این مطب که تقریبا بلند هم بود تمام مشکلات شهر را به نحوی برشمرده است و به درستی اصل مشکلات را در نا کارآمدی و سیستمی نبودن این شهر می بیند. راستش من بیشتر به این نکته اعتقاد دارم که از ماست که بر ماست. انتخابهای سنتی ما که باعث شده چند خانواده خاص کوهدشت را از آن خود بدانند (چرا که شاه کلید مدیران در دست نماینده است) و مردم هم که این موضوع را به نوعی پذیرفته اند باعث شده شهر ما با تمام پتانسیلی که دارد از تکاپو بیفتد. شهر از دست این همه پیری و کهولت مرده است و راه نجات آن دمیدن خونی جوان برای به حرکت در آوردن این قلب مریض است. اگرچه کس خاصی مد نظرم نیست لکن به امید به میدان آمدن کسانی که توان تحمل بار مشکلات این شهر را داشته باشند…
چرامسولین شهرستان برای منطقه روستای شهید پرور اولاد قباد که دارای مناطق تفریحی وباستانی ازجمله کاکیزه وشیرز وتقوش همیان هیچ گونه اقدامی ازنظر توسعه ویاسایر خدمات دیگر از جمله ساختن پلی برروی رودخانه سیمره برای ارتباط کوهدشت به کرمانشا ه از مسیر جاده اولاد قباد نمی کند تاهم مسیر جاده کوته شود وهم باعث رونق اولاد قباد بشود
جناب آقای…..بااسم مستعار م. ق :ماکه نمایندگانمان ازسالیان دوریاازباندوحتی اهل دیاراولادقبادبودندبرونگاهی ازنزدیک به اولادقبادبندازتاهمه چیزرادریابی ؟.میخاستنددبیرستان بزرگی به آن دیاراهداء کنندآنقدرمقالف داشت که هنوزباورم نیست برادربه برادرخودش رحم نمی کردوحاضرنبودزمین سنکلاخی که جزء منابع طبیعی حساب می شد وغیرقانونی تصاحب کرده بودند حاضرنبودندبخاطرفرزندخودشان چندمتربه دولت بفروشدمیگفتندبچه ماسوادنمی خواهدتابرادر وهمسایه نیزازتحصیل محروم شودآنقدرمردمش بفکردیگرانندکه حاضرندخودشان ضربه بخورندتاشاهدآبادانی همسایه نشوند. کاش اول مردم رابشناسیم بعداظهارنظرنماییم باتشکر ن.ق